ساختارهای اقتصادی سرمایه‌داری صنعتی و سازوکارهای اجتماعی مانند رسانه و تبلیغات همچنان روند مصرف‌گرایی را بازتولید می‌کنند.

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: «مصرف‌گرایی» نام یک پدیده اجتماعی و اقتصادی است که در عصر مدرن ظهور کرده و مردم را به مصرف روزافزون کالاها و خدمات تشویق می‌کند. با انقلاب صنعتی، به ویژه در قرن بیستم، تولید انبوه منجر به تولید بیش از حد نیاز شد و عرضه کالاها فراتر از تقاضای مصرف‌کننده رشد کرد. به همین جهت تولیدکنندگان برای مدیریت بازار و فروش کالا راهکارهایی را پیشنهاد کردند تا الگوی مصرف مشتریان تغییر کند و مردم بیش از حد نیاز، به خرید محصول بپردازند. این مصرف‌گرایی در طی سالیان گذشته رو به افزایش نهاده و به نوعی می‌توان از آن به بیماری عصر مدرن یاد کرد.

این پدیده آسیب‌هایی به همراه دارد اعم از آسیب‌های فردی و اجتماعی. به گفته منتقدان گرچه مصرف‌گرایی زمینه‌ساز رشد اقتصادی است ولی همگام با آن، مصرف بی‌رویه را ترویج می‌کند که تأثیرات و پیامدهای کلانی بر محیط‌زیست دارد؛ از جمله بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی، تولید مقادیر زیادی زباله از کالاهای یکبار مصرف و اثرات بزرگ و کلان‌تری همانند دگرگونی اقلیمی. به همین ترتیب، برخی از پژوهش‌ها و نقدها بر تأثیرات جامعه‌شناختی مصرف‌گرایی مانند تقویت جامعه طبقاتی و ایجاد نابرابری‌ها تمرکز کرده‌اند. بخشی از آسیب‌های مصرف‌گرایی نیز متوجه هویت فردی و زیست اخلاقی انسان است. در همین رابطه برای آشنایی بیشتر با مفهوم و اثرات مصرف‌گرایی با حسین احمدی منش؛ جامعه شناس و مدرس دانشگاه گفتگو کردیم که بخش دوم آن را در ادامه می‌خوانید؛

*مصرف گرایی چه آسیب ها و عوارضی در کوتاه مدت و بلند مدت برای فرد و جامعه در پی خواهد داشت؟

ابتدا اجازه بدهید پیش از این‌که دیدگاه خودم را بیان کنم، درباره پرسش شما شک و تردیدی را مطرح کنم و آن این‌که آیا با قطعیت می‌توان گفت که مصرف‌گرایی امری ناپسند و مطلوب است؟ همان‌طور که در توضیح قبل عرض کردم ساختار اقتصاد جدید اساساً بر تولید انبوه و مصرف انبوه استوار است و به همین دلیل برخی، تولید انبوه و مصرف انبوه را پایه اصلی تولید ثروت در اقتصاد مدرن می‌دانند و مصرف‌گرایی را شرط لازم و ضروری توسعه اقتصادی کشور برمی‌شمرند. این نکته ناگفته نماند که پیدایش و گسترش مصرف گرایی در ایران به شکل خاص توسعه به ویژه در دوره پهلوی دوم باز می‌گردد که بیش از آنکه فرایند صنعتی شدن به معنای درست کلمه واقع شده باشد توسعه بر مبنای اقتصاد رانتیری و مبتنی بر درآمدهای سرشار صادرات نفت شکل گرفته است.

اما سوی دیگر ماجرا از منظر انتقادی به پدیده مصرف‌گرایی نگاه می‌کنند و بعضاً با درون‌مایه‌های چپ، مصرف‌گرایی را زاییده و بالیده نظام سرمایه‌داری می‌دانند و برای آن آسیب‌هایی را برمی‌شمرند. من البته چون از منظر جامعه‌شناسی پدیده مصرف‌گرایی را می‌نگرم، با این رویکرد و نگاه دوم همدلی و همراهی بیشتری دارم اما اگر بخواهم درباره وضعیت امروز جامعه ایران سخن بگویم می‌بایست به نوعی تعارض، ناسازوارگی، بلاتکلیفی و سردرگمی در حکمرانی فرهنگی کشور اشاره کنم. تعارض و ناسازوارگی میان حکمرانی اقتصادی و حکمرانی فرهنگی در مواجهه با پدیده مصرف و مصرف‌گرایی. نمونه آشکار این سردرگمی را در صداوسیما می‌بینیم. به‌گونه‌ای از یک‌سو در برنامه‌هایی موعظه‌گونه و اخلاق‌گرایانه در مذمت مصرف‌گرایی سخن گفته می‌شود و از سوی دیگر با انواع پیام‌های پیدا و پنهان بازرگانی لحظه‌به‌لحظه مخاطبان را به تنوع در مصرف و مصرف بیشتر فرا می‌خواند.

بنابراین از منظر اقتصادیِ صرف، ضرورتاً نمی‌توان مصرف‌گرایی را پدیده‌ای نامطلوب دانست و از آسیب‌ها و عوارض بد آن سخن گفت. با نگاه جامعه‌شناختی و مطالعات فرهنگی و به‌خصوص مسئله هویت فردی و اجتماعی است که مسئله مصرف‌گرایی پروبلماتیک می‌شود و مسئله‌بودگی آن برجسته می‌شود و به‌قول شما عوارض و آسیب‌های آن جلب توجه می‌کند.

با این توضیح اگر بخواهیم درباره پیامدهای مصرف‌گرایی سخن بگوییم به مسائل و مصادیق بسیار زیادی می‌توان اشاره کرد که بحثی جداگانه و مجالی دیگر می‌طلبد. اما از آن میان به یکی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنم و آن تأثیر مصرف‌گرایی بر موضوع هویت است.

در مباحث جامعه‌شناسی موضوع مشهوری مطرح است و آن‌که تا پیش از آن‌که مصرف‌گرایی در جهان جدید رواج یابد، مهم‌ترین مؤلفه‌ای که هویت انسان‌ها را برمی‌ساخت، جایگاه آن‌ها در مناسبات کار و تولید بود. به‌دیگرسخن، شغل انسان‌ها مهم‌ترین مؤلفه هویت انسان‌ها بود اما در جهان مصرف‌گرای امروز بیش از هر چیز «مصرف» هویت انسان‌ها را برمی‌سازد. برخلاف دنیای پیشامدرن که مقولات و موضوعاتی مانند شغل، نسبت خانوادگی، تعلقات قومی و سرزمینی، تعلقات دینی اصلی‌ترین مؤلفه‌های هویت فردی و اجتماعی بودند، «مصرف» مؤلفة بنیادین هویت انسان‌هاست. می‌توان به پیروی از جمله مشهور دکارت که می‌گفت می‌اندیشم، پس هستم؛ راجع به انسان عصر پست‌مدرن گفت که مصرف می‌کنم، پس هستم. آن‌چه برای انسان و جامعه مصرف‌گرا اهمیت دارد، «هستی» او نیست، چگونه «دیده‌شدن» اوست. در چنین شرایطی انسان همه‌چیز را به مثابه کالا در نظر می‌گیرد که می‌تواند آن را مصرف کند یا نکند. تا جایی که برخی حتی از مصرف دین نیز سخن گفته‌اند. به این ‌معنا که انسان مصرف‌گرا دین را به مثابه کالایی می‌انگارد که می‌تواند دست به گزینش آن بزند و بخشی را برگزیند و مصرف کند و برخی را به یک‌سو نهد. در واقع دین و به‌خصوص مناسک دینی در این شرایط کارکرد هویتی پیدا می‌کنند. خب، البته این بحث از موضوع گفت‌وگوی ما کمی دور است و باید در جایی دیگر درباره آن صحبت کرد.

در نتیجه فرایند مصرف‌گرایی و البته مجموعه عواملی دیگر است که در عصر پست‌مدرن، با انسان و با جامعه‌ای مواجهیم که هویتی به‌شدت سیال و ناپایدار دارد. روابط اجتماعی به‌شدت سست و شکننده و ناپایدار است. چیزی که زیگمونت باومن از آن به نام عشق سیال یاد می‌کند.

*چه راه کارهایی برای مدیریت مصرف گرایی وجود دارد؟

اجازه دهید از این پرسش بگذریم. با توجه به توضیحی که عرض کردم به سادگی نمی‌توان برای چنین پدیده ساختاری و ریشه‌داری راهکار ارائه کرد. مگر این‌که رویکردی اخلاق‌گرایانه و ناصحانه برگزینیم که البته به جای خود پسندیده و لازم است، اما چنان‌که پیش‌تر نیز گفتم مسئله را در سطح فرد می‌بیند و دامنه اثرگذاری آن نیز در سطح فرد فرد اعضای جامعه است. اما ساختارهای اقتصادی سرمایه‌داری صنعتی و سازوکارهای اجتماعی مانند رسانه و تبلیغات همچنان روند مصرف‌گرایی را بازتولید می‌کنند.

ساختارهای اقتصادی اجتماعی نیز چنان عمیق و ریشه‌دارند که به آسانی نمی‌توان تغییری در آن‌ها ایجاد کرد. ممکن است این مواجهه ساختارگرایانه به نوعی جبرگرایی و دست‌روی‌دست گذاشتن تعبیر شود. بله، این البته نقد و نگرانی درست و به‌جایی است، اما نکته‌ای که می‌خواهم به آن تأکید کنم این است که اصرار و دل‌خوش‌کردن به راهکارهای اخلاقی و روان‌شناسانه و فردگرایانه و نادیده‌گرفتن ریشه‌ها و بنیادهای آن نیز به‌شدت رهزن و گمراه‌کننده است.

*به عنوان سوال پایانی بفرمائید در دین اسلام گزاره‌هایی وجود دارد که در تقابل با مصرف گرایی به معنای مدرن آن باشد؟

در پاسخ به این پرسش باید به نکته‌ای درباره تاریخ مفهوم مصرف‌گرایی اشاره کنم و آن این‌که مصرف‌گرایی مفهومی است جدید و متأخر که در ترجمه و برگردان مفهوم consumerism آن را به‌کار می‌گیریم. یکی از مهم‌ترین وجوه آن، همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، ناظر به تحولات دنیای مدرن و به‌طور مشخص صنعتی‌شدن و نظام سرمایه‌داری است. بنابراین ممکن است در دنیای پیشامدرن، با پدیده‌هایی مواجه باشیم که شباهت‌هایی با مصرف‌گرایی در زمانه ما داشته باشد، اما زمینه‌های پیدایش آن و به‌خصوص وجوه معنایی آن تفاوتی اساسی دارد. با این توصیف در به‌کارگیری مفاهیم و گزاره‌های دنیای پیشامدرن و از جمله مفاهیم دینی در قبال مصرف‌گرایی با دشواری‌ها و نابسندگی‌هایی مواجهیم.

به‌عنوان مثال در یک مواجهه نادقیق و غیرعلمی، برخی مفهوم دینی «اسراف» را مترادف و متناظر با مفهوم «مصرف‌گرایی» می‌انگارند و به‌همین‌ترتیب مسائلی مانند زیاده‌روی در مصرف آب و برق و نان را نمونه‌هایی از مصرف‌گرایی برمی‌شمرند. مفاهیم قرآنی دیگر نیز وجود دارند، که ممکن است به وجهی از مفهوم مصرف‌گرایی قرابت و دلالت داشته باشند، اما آن‌ها را نمی‌توان به جای مفهوم مصرف‌گرایی به‌کار گرفت. از این جمله می‌توان به مفهوم قرآنی تفاخر یا اتراف اشاره کرد. اما نکته بسیار مهم‌تر و اساسی‌تر این است که به نظر می‌رسد این مفاهیم و گزاره‌ها بیشتر دلالتی اخلاقی دارند و گزاره‌های در مذمت و ناپسندی و نکوهش این صفات هستند تا آن‌که این صفات را به‌منزله پدیده‌ای اجتماعی در نظر گرفته و در پی تبیین آن باشند. به‌عنوان مثال مفهوم اتراف با دو مفهوم دیگر فسق و هلاکت همنشین است. به این معنا که اتراف، فسق را در پی داشته و سپس به عذاب و هلاکت و فروپاشی اجتماع انجامیده است. اما سخنی در این باره نمی‌بینیم که چرا و چگونه اجتماع یا بخشی از اجتماع به اتراف دچار شده است. به دیگر سخن، قرآن رویکردی تبیینی به معنایexplanation نسبت به این صفات ناپسند اخلاقی ندارد، بلکه بیشتر در مقام نهی از آن‌هاست.