حسن احمدی می‌گوید شرایط اقتصادی هم می‌تواند یکی از دلایلی باشد که نویسندگان انگیزه‌ تولید کارهای ماندگار نداشته باشند. نویسنده‌ای که به نان شبش محتاج باشد چه‌طور می‌تواند یک شاهکار بنویسد؟

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: ادبیات جنگ به عنوان ژانری شناخته شده در جهان از پرطرفدارترین انواع ادبی است که بسیاری از شاهکارهای جهان مانند «جنگ و صلح» تولستوی، «درانتهای شب» فردیناند، سیلن و غیره نمونه‌های آن محسوب می‌شوند. اما ادبیات جنگ برای کودکان و نوجوانان به علت ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان به جنگ در کنوانسیون‌های حقوق بشر و عدم توانایی درک صحیح جنگ توسط کودکان و آفات مخرب خشونت، کشتار، ویرانی و غیره در روحیه کودکان و نوجوانان توسط کارشناسان و نویسندگان کودک و نوجوان محل تردید و بحث بوده است. با این حال، ادبیات کودک و نوجوان جهان شاهد آثار ارزشمندی مانند «کودک، سرباز و دریا» درباره جنگ بوده است.

در کشور ما نیز، پس از آغاز جنگ و دوران دفاع مقدس آثار بسیاری از سوی نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان با موضوع جنگ منتشر شده، اما همواره بحث بر ضرورت وچگونگی پرداختن به مسأله جنگ برای کودکان در میان کارشناسان وجود داشته است.

پیش از این نیز در پرونده‌ای با عنوان «امروزِ ادبیات کودک و نوجوان» به بررسی مسائل و چالش‌های این حوزه با نویسندگان و ناشران مختلف پرداخته ایم.

اما در سیزدهمین شماره از این پرونده به سراغ حسن احمدی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان رفتیم و درباره ضرورت و چگونگی پرداختن به مسئله جنگ برای کودکان به گفت‌وگو پرداخته ایم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

* آقای احمدی با توجه به شرایط کنونی و پررنگ شدن مفاهیمی مانند مقاومت، ایثار و شهادت به عنوان نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با بیان این مطالب در کتاب‌های کودک موافق هستید؟

پاسخ به این سوال آن هم در شرایط کنونی آسان نیست. واقعیت این است که بچه‌های ما احتیاج به آگاهی دارند و باید در جریان همه مسائل قرار گیرند، کما اینکه شما می‌بینید در حال حاضر بچه‌ها خیلی زودتر از بزرگترها و بهتر از آنها متوجه قضایا می‌شوند. متأسفانه باتوجه به شرایط و فضای مجازی بچه‌ها بلافاصله بعد از شنیدن خبری عکس العمل نشان می‌دهند و حتی تا مدت‌ها افسردگی می‌گیرند. بنابراین در مقوله‌ای مانند جنگ ما نویسندگان ناگزیریم روشی پیدا کنیم تا این مسائل را در داستان‌های مان توضیح دهیم و به نوعی آنها را منعکس کنیم.

به خاطر دارم بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس نویسندگان وارد میدان شدند و شروع به نوشتن داستان کردند و همین امر سبب شده که اطلاعات خوبی درباره جنگ به خواننده منتقل شود. بنابراین ما باید به دنبال راه‌هایی باشیم که نوشته‌هایمان منعکس شود و فرم و تکنیک لازم برای انتقال این نوشته را باید پیدا کنیم.

به نظر من در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ما هم به خودمان هم به نسل آینده ظلم کردیم چراکه باید به سوالات کودک و نوجوان در زمینه‌های مباحثی مانند ایثار، شهادت، مقاومت و غیره پاسخ داده شود و از طرفی نویسنده ما هم نباید درگیر روزمرگی باشد و از نوشتن دور شود. البته مشکلات سر راه نگارش کتاب سبب شده که نویسندگان ما انگیزه کار کردن را از دست بدهند. شما تصور کنید نویسنده‌ای کتابی را به نگارش درمی آورد اما تیراژ کتاب بسیار کم است و یا کتاب در انبار ناشر باقی می‌ماند؛ در چنین شرایطی طبیعی است که نویسنده ما جایگاه اصلی خودش را پیدا نمی‌کند و این مسئله سبب بروز لطمات روحی و روانی می‌شود.

ممیزی یا خط قرمز هم یکی از موانعی است که سر راه نویسندگان است و علی رغم اینکه بسیاری از نویسندگان ما کار کردن برای بچه‌ها را دوست دارند اما این مشکلات سبب دلسردی می‌شود.

* به نظر شما چرا در زمینه ادبیات پایداری و مقاومت کارهای ماندگاری برای کودک و نوجوان نداشتیم؟

نویسنده های ما در این زمینه‌ها کار کردند اما جای سوال دارد که چرا تا به حال رمان‌هایی با این مضمون برای بچه‌ها ارائه نشده است. یکی از دلایل نبود کارهای ماندگار همان بحث دلسردی است که پیش تر به آن اشاره کردم، اما یکی دیگر از دلایل نبود ارتباط نویسنده با مخاطب امروزی است. زمانی که نویسنده نمی‌داند مخاطب چه چیزی می‌خواهد چه طور می‌تواند آن را در رمانش منعکس کند و به دست مخاطب برساند. البته گاهی هم نویسندگان برای دل خودشان کار می‌کنند که این مطلب به جایگاه مناسب خود نمی رسند و همین امر سبب می‌شود که یک رمان ماندگار نداشته باشیم، در حالی که طی این سال‌ها کتاب‌هایی را داشتیم که در بسیاری از محافل ادبی حرف و سخن از آنها بسیار بوده و یا حتی شامل جوایز متعدد شدند.

در این سال‌ها ما شاهد کتاب‌هایی هستیم که در مدت کوتاهی چندین و چند بار تجدید چاپ شده اند، این جای خوشحالی است که کتابی در مدت کوتاهی چندین بار تجدید چاپ شود اما باید دید چند مورد این چاپ‌ها حقیقی هستند و چند مورد از این کتاب‌ها در محافل مختلف هدیه داده شدند و یا در کنار سایر کتاب‌های دیگر در قفسه کتابخانه ها قرار گرفته اند؛ این توضیحات را در مقال کارهای نویسندگانی قرار دهید که کتاب شأن تنها یک بار چاپ شده است و بعد از آن به مسائلی مانند گرانی کاغذ و ممیزی خورده است.

شرایط اقتصادی هم می‌تواند یکی از دلایلی باشد که نویسندگان ما انگیزه‌ای برای تولید کارهای ماندگار نداشته باشند برای مثال نویسنده‌ای که به اصطلاح به نان شبش محتاج باشد چه‌طور می‌تواند یک شاهکار ادبی مانند «جنگ و صلح» بنویسد؟ به خاطر دارم زمانی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان صد و خورده‌ای عنوان نوجوان منتشر می‌شد، این رمان‌ها در بسیاری از محافل معرفی می‌شدند، نویسندگان در محافل مختلف این آثار را به نقد و بررسی می‌گذاشتند اما بعد از مدت زمانی این کار ادامه پیدا نکرد؛ طبیعتاً اگر این کار ادامه داشت ما هم صد در صد به کتاب‌های خوب در حوزه کودک و نوجوان دست پیدا می‌کردیم.

* کمی هم از سختی نگارش مقوله جنگ برای کودکان بگویید! نویسنده کودک و نوجوان چه‌طور تلخی‌های این مقوله را بیان کند؟

اگر فردی توانایی نوشتن داشته باشد صد در صد برای اینکه محتوای داستانی به دور از ترس و وحشت به دست مخاطب برسد راه حل‌هایی پیدا می‌کند.این مسئله به قلم و زاویه دید نویسنده مربوط است؛ گاهی نویسنده می‌تواند یک واقعه بسیار تلخ را به شکلی بیان کند که در عین انتقال حس سخت آن واقعه موجب رنجش خاطر کودک و نوجوان نشود.

اما مقوله دیگری که در بحث ادبیات مقاومت و اصطلاح جنگ با آن روبه رو هستیم شعاردادن در کار است که متأسفانه ما به آن مبتلا شدیم و به کتاب‌های کودک و نوجوان هم ورود کرده است. طبیعی است که در مواردی در دنیای جنگ نویسنده مجبور باشد در کار به شعار دادن روی آورد اما من به شخصه موافق شعار نیستم. معتقدم که باید اجازه دهیم قصه راه خودش را برود تا شخصیت‌ها هر کدام خودشان در دل قصه جایگاه پیدا کنند. طبیعتاً وقتی قلم نویسنده قلم مناسب داشته و توانمند باشد صد در صد به سراغ نوشته‌های شعاری نمی‌رود. چنانچه می‌بینیم مخاطب امروزی هم به دنبال خواندن کارهای شعاری نیست و بیشتر به سراغ نوشته‌هایی می‌رود که حس و حال خوبی را منتقل کرده و به دور از شعار باشند چراکه اینچنین نوشته‌هایی ماندگارترند.