خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ فاطمه میرزاجعفری: ادبیات کودک و نوجوان هنگامی پدید آمد که بزرگسالان متوجه شدند کودکان و نوجوانان به سبب گنجایشهای شناختی و ویژگیهای رشدی خود آمادگی پذیرش متنهای بزرگسال را ندارند و به متنهایی نیاز دارند که پاسخگوی دوره رشد و نیازهای آنها باشد.
برای بررسی وضع موجود ادبیات کودک و نوجوان، پروندهای را در خبرگزاری مهر باز کردیم که قسمت اولش یکمیزگرد با حضور محمد مهدی سید ناصری مدیرعامل انتشارات ذکر، زهرا یعقوبی عضو هیأت مدیره انجمن ناشران کودک و نوجوان و طاهره شاه محمدی نویسنده کتاب کودکان بود. قسمت دوم و سوم پرونده هم به گفتوگو با جمال الدین اکرمی، نویسنده، مترجم و تصویرگر ایرانی کتابهای کودک و نوجوان اختصاص داشت.
در چهارمین و پنجمین قسمت از این پرونده نیز حمیدرضا سیدناصری نایب رئیس هیأت مدیره انجمن ناشران کودک و نوجوان و مدیر انتشارات ذکر مهمان خبرگزاری مهر بود. در این گفتوگو درباره مسائلی از جمله ممیزیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قیمت کاغذ، غلبه ترجمه بر تألیف در بازار کودک و نوجوان و ورود ابزار آلات جدید و الکترونیک در صنعت نشر به بحث پرداختیم.
در قسمتهای ششم و هفتم از پرونده «امروز ادبیات کودک و نوجوان»، به سراغ حسن احمدی نویسنده با سابقه کتابهای کودک و نوجوان رفتیم و با او درباره دغدغه این روزهای ادبیات کودک و نوجوان و تغییرات آن طی دهههای گذشته، چالشها و موانع آن به گپ و گفت پرداختیم.
هشتمین قسمت از این پرونده نیز به گفتوگو با جعفر توزنده جانی نویسنده قدیمی کتابهای کودک و نوجوان اختصاص داشت که با او درباره مسائل مهم، چالشهای این حوزه؛ همچنین تغییرات آن در طول دهههای گذشته به گپ و گفت پرداختیم.
مطالبی که تا امروز در این پرونده منتشر شدهاند، در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعهاند:
* «صنعت نشر در حوزه کودکونوجوان نیاز به پوستاندازی دارد / ناشر طلا را تبدیل به مس میکند»
* «امروز ادبیات کودک و نوجوان نسبت به دهههای ۶۰ و ۷۰ افول داشته است»
* «پاستوریزه شدن کتب درسی بچهها را به سمت کتاب داستانی میبرد / مهمترین تهدید امروز ادبیات»
* بیثباتی بازار کاغذ گلوی ناشران را فشار میدهد / محدودیتهای کاغذ داخلی برای چاپ کتاب چندرنگ
* افرادی که فکر پرکردن جیبشاناند دست از سر نشر بردارند / جایگاه ادبیات کودکونوجوان مناسب نیست
* بزرگترین تهدید ادبیات کودک و نوجوان چیست؟ / اگر ننویسم مریض میشوم
* بزرگترین چالش ادبیات کودکونوجوان پایین آمدن تیراژ کتاب است / نوشتن برای بزرگسالان خیلی راحت است
اما در نهمین قسمت از پرونده «امروز ادبیات کودک و نوجوان»، به سراغ شهلا انتظاریان نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان رفتیم و با او درباره دغدغه این روزهای ادبیات کودک و نوجوان و تغییرات آن طی دهههای گذشته، چالشها و موانع آن به گپ و گفت پرداختیم.
در ادامه مشروح بخش اول گفتگو با انتظاریان را میخوانیم؛
* خانم انتظاریان مهمترین وجه داستان کودک و نوجوان چیست؛ در شرایط فعلی!
مهمترین وجه ادبیات کودک و نوجوان امروزی این است که بتواند بچههای ما را جذب کند. در حال حاضر سرگرمی کودک و نوجوان ما خیلی زیاد شده است و دغدغههایشان به خصوص فضای مجازی ذهنشان را اشغال کرده است، این در حالی است که ما باید در ادبیات کودک و نوجوان به گونهای جلو برویم که به قدری جذاب باشد که نوجوان و کودک ما برای آن وقت بگذارد و کاری کنیم که این حوزه جذابتر باشد که بچههای ما بتوانند کتاب بخوانند.
در درجه اول داستان کودک و نوجوان باید سرگرم کننده باشد. به هر حال ما میدانیم هدف نگارش کتاب کودک و نوجوان از دیرباز آموزش بوده است، ولی لذت و سرگرمی از وجههای بسیار مهم این گونه از ادبیات است چراکه اگر لذت وجود داشته باشد و کتاب سرگرم کننده باشد مخاطب را جذب میکند تا با تلفن همراه بازی نکند و به سراغ کتاب بیاید و آن را بخواند. پس لذت در درجه اول اهمیت قرار دارد و نویسنده ما باید توانایی این لذت بخشیدن به مخاطب را داشته باشد، مسلماً لذت به تنهایی کافی نیست ولی میتوان بسته به میزان خلاقیت نویسنده سرگرمی و لذت را در قالب یک اثر و داستان خوب به مخاطب عرضه کرد.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که متناسب با نیاز کودک امروزی کتاب تولید شود، ما نمیتوانیم در گذشتههای دور سیر کنیم و کودکی خودمان را برای بچهها بازگو کنیم. البته که ادبیات تاریخی یک بخشی از داستانهای کودک و نوجوان میتواند باشد اما آنچه که کودک امروز نیاز دارد و برایش جذاب است با آنچه که ما در کودکی داشتیم متفاوت است و بنابراین باید به عنصر روزآمد بودن در ادبیات کودک و نوجوان توجه داشت.
* به نظر شما ادبیات کودک و نوجوان امروز جامعه ما نسبت به دهههای گذشته تغییرات داشته؟
مسلماً تغییرات زیادی بوده است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که تغییرات لحظهای صورت میگیرند، نسلها و شکاف نسلها به چند سال و یک دهه محدود شده است و همانطور که دنیا به شدت رو به تغییر است ادبیات کودک و نوجوان هم به شدت در این سالهای اخیر تغییر کرده است. جامعه ما هم جدا از جامعه جهانی نیست. حتی اگر کتابهایی که ما به بچهها میدهیم با کتابهایی که توسط سایر فرهنگها ارائه میشود متفاوت باشد، اما نوجوان و کودک امروزی در دهکده جهانی زندگی میکند.
امروزه کتابهای بسیاری برای کودک و نوجوان داریم. برای مثال در زمان کودکی بنده ما کتابهای بزرگسال را باید مطالعه میکردیم و اصلاً کتابی برای کودک و نوجوان نبود، اگر هم بود بسیار محدود بود اما در حال حاضر با یک حجم فراوان از کتابهای کودک و نوجوان رو به رو هستیم به گونهای که فرزندان ما باید از بین این کتابها انتخاب کنند، موضوعات و ژانرها هم تغییر کرده است و ادبیات کودک و نوجوان به موازات ادبیات بزرگسال در حال تغییر است.
اگر در ادبیات بزرگسال ما شاهد توجه مخاطب به کارهای مثلاً رئالیسم جادویی هستیم در ادبیات کودک و نوجوان هم این تغییر را میبینیم، اگر در ادبیات بزرگسال رفت و برگشتهای زمانی و جریان سیال ذهن زیاد دیده میشود در ادبیات کودک هم فراوان است، بنابراین به همان نسبت که ادبیات بزرگسال در حال تغییر است ادبیات کودک و نوجوان هم در حال تغییر است چراکه سلیقه مخاطب دائماً تغییر میکند.
* اجازه دهید از دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان یعنی دهه ۶۰ و ۷۰ یاد و این سوال را مطرح کنیم که در حال حاضر جایگاه ادبیات کودک و نوجوان چه طور است؟
من هم تا حدود زیادی موافقم که این دههها دوران طلایی بودند. اگر به تیراژ کتابهایی که در آن سالها چاپ میشد رجوع کنیم کاملاً میتوان این موضوع را درک کرد.
اگرچه امروزه تیراژ کتابها یعنی تعداد عناوین زیاد است، اما ترجمههای موازی و تکراری زیاد است. تیراژ کتابها به شدت پایین آمده است در صورتی که جمعیت نوجوان بیشتر شده است. در آن زمان از هر عنوان حداقل سه هزار تعداد چاپ میشد در حالی که الان به ۱۰۰ تا ۲۰۰ تعداد رسیدیم حتی بسیاری از ناشران دولتی مانند کانون پرورش فکری که تیراژهای بالای ۱۰ هزار و ۵ هزارتایی داشتند در حال حاضر علیرغم تمام امکاناتی که دارند بیش از هزار مورد چاپ نمیکنند.
در این دورهها و حتی اوایل دهه ۸۰ در بخش کودک و نوجوان مجلات تخصصی بسیاری داشتیم که بسیار کمک کننده بود. برای مثال کتاب ماه کودک و نوجوان مرتب نقد کتاب داشت و کتابها را ارزیابی میکرد این سبب میشد که پدیدآورندگان در انتخابهایشان دقت بیشتری داشته باشند، در ترجمهها و تألیفها دقت کنند اما در حال حاضر ارزیابیها بسیار پایین آمده و جایزهها کم شده است.
در دهه ۶۰ تا ۸۰ و اوایل آن وقتی جایزههای مختلفی برای ادبیات کودک و نوجوان در نظر گرفته میشد عواملی برای تشویق پدیدآورندگان و معرفی آثارشان برای کودکان و نوجوانان بود که الان متأسفانه بسیار محدود شده است و روز به روز کم میشود. ولی در حال حاضر ما با سیر تکمیلی ادبیات کودک در جهان رو به رو هستیم، از آنجایی که امکان دسترسی مجازی به کتابهای تازه چاپ در خارج از مرزها زیاد شده است شاهد این هستیم که ترجمهها به روز شده و بلافاصله وقتی کتابی چاپ میشود در کشور ما هم این کتابها دیده و تهیه و ترجمه میشوند این هم اتفاق خوبی است که در این یک دهه اخیر شاهد آن هستیم که در دهه ۶۰ و ۷۰ شاهد آن نبودیم.
* کمی هم از چالشهای این حوزه صحبت کنیم! نوشتن برای بزرگسالان چالشهای بیشتری دارد یا کودک و نوجوان؟
به نظر من چندان فرقی نمیکند. نویسندهای که به کارش متعهد است چه به هنگام نگارش کار برای بزرگسال و چه کودک به دیدگاهش توجه میکند. ولی ما برای کودک و نوجوان حساسیتهای بیشتری داریم چراکه آنها در مراحل آغازین شکل گیری شخصیتشان هستند و همانطور که میدانیم بهترین سالهای شکلگیری شخصیت شانزده تا هجده سال است. بنابراین در این دوره که مهمترین بخش یادگیری و شکل گیری روان کودک و نوجوان است نویسندگانی که مینویسند باید به این امر واقف باشند و به گوشههای تاریک ذهن این بچهها دسترسی داشته ب اشند و اطلاعات وسیعی از این مقطع سنی داشته باشند و براساس آن بنویسند، باید دید خود را وسعت ببخشند و برای کودک و نوجوان ساده انگاری نکنند.
به هرحال تفاوت وجود دارد ولی نباید خیلی این تفاوت را بین ادبیات بزرگسال و کودک قائل شد اما بچهها نیازمند پژوهش بیشتر برای دستیابی به شخصیتشان هستند و نویسنده کودک و نوجوان باید جامعه شناختی و روان شناختی خوبی داشته باشد و بداند که بچهها نیازشان چیست و بداند بچهها امروزه چطور زندگی میکنند تا بتواند بنویسد. همانطور که گفتم شکاف نسلها زیاد شده است و نویسنده ما باید تلاش زیادی کند تا این شکاف را پر کند تا پا به پای این نسل جلو بیاید اما نویسنده بزرگسال چون برای رده سنی متفاوتی مینویسد نه خودش این شکاف نسلی را دارد و نه مخاطبانش بنابراین شاید چالشهای کمتری داشته باشد.
ادامه دارد..
نظر شما