خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ نمایشگاه «همسفر با آفتاب» شامل مروری بر آثار فرخ شایسته هنرمند نگارگر باسابقه مدت یک ماه در موزه هنرهای معاصر تهران برقرار بود و خبرگزاری مهر به بهانه برگزاری این نمایشگاه با این هنرمند گفتگویی انجام داد که بخش اول آن با عنوان «نجواهای هنرمند نقاشی که از پاپ آرت به سبک شخصی رسید» منتشر شد. وی در این گفتگو درباره مکتب هنری کمالالملک، شیوه پرداز شیراز، پدرش و سبکی که آن را در سفرش به آمریکا به کمال رسانده، صحبت کرد.
فرخ شایسته شیرازی هنرمند نقاش و نگارگر معاصر و فرزند صدرالدین شایسته شیرازی است که یکی از شاگردان کمالالملک بود. شایسته از کودکی به واسطه پدر، وام دار میراث هنرهای ایرانی و به ویژه نگارگری میشود که نگاه ریزبین او به پدیدهها را برایش به ارمغان میآورد. علاوه بر این، شایسته به دیگر افقهای جهان مینگرد و همسفر با آفتاب میراث ملی را با نوگرایی غربی و سنتهای شرقی در هم میآمیزد. اینک در آستانه هفتاد سالگی ره آورد سه دوره کاری فرخ شایسته در ایران، آمریکا و ژاپن در نمایش است. هر کدام از بخشهای نمایشگاه آثار شایسته، یک دوره کاری او (شیراز و تهران / اروپا و آمریکا / ژاپن) را به نمایش گذاشته است که همگی آثار در قطعهای کوچک روی دیوار رفتند.
بخش دوم و پایانی گفتگو با فرخ شایسته شیرازی را در حالی منتشر میکنیم که نمایشگاه «همسفر با آفتاب» به کار خود پایان داده است و نمایشگاه آثار مارکو گریگوریان جای آن را در موزه هنرهای معاصر تهران گرفته است. مشروح بخش دوم این گفتگو را در ادامه میخوانید.
* در ادامه دوست دارم کمی درباره هنر ژاپنی صحبت کنیم. چه شد که شما به ژاپن سفر کردید؟ و از عناصر هنر ژاپنی به ویژه رنگ و خوشنویسی در آثار خود بهره گرفتهاید؟ در جایی خواندم که شما خط بسیار سخت ژاپنی را آموختید و آن را با هنر سنتی ایرانی تلفیق کردید.
من در حقیقت به خاطر اینکه پدرم هنرمند بود، از کودکی با کارهای ژاپنی آشنا بودم. بعد هم که به آمریکا رفتم، علاقه زیادی به حضور در کلاسهای فرهنگ و هنر ژاپنی داشتم بنابراین با آنها آشنا شدم و فلسفهای را که پشتشان است، فهمیدم. همچنین، مهاجران ژاپنی در دانشگاه برکلی آمریکا زیاد بودند بنابراین من آثار ژاپنی را در آنجا بیشتر دیدم. من با بورسیه به دانشگاه برکلی رفته بودم و زمانی که دوره ارشد را به پایان رساندم، بورسیهام قطع شد بنابراین برای ادامه تحصیل با مساله مواجه شدم اما خوشبختانه استادم پیشنهاد کرد که یک ترم مرخصی بگیرم.
مرخصی گرفتن مشکل بود اما من با کمک آن کار را انجام دادم و در همان مدت یک ترم، نمایشگاههایی را برگزار کردم. یکی از آن نمایشگاهها در ژاپن دایر شد و من یک ماه ژاپن را گشتم. بعدها که به آمریکا برگشتم، خیلی دلم میخواست که به ژاپن بروم و قبل از اینکه فارغالتحصیل شوم، تصمیم گرفتم که به ژاپن بروم البته همه دوستان و آشنایان میگفتند این کار از نظر منطقی درست نیست، چراکه با فرهنگ آمریکا آشنا شدم و فرصتهای شغلی نیز در اینجا دارم ولی در ژاپن چنین شرایطی حاکم نیست! اما من با آگاهی از همه این موارد، به راهی سخت و نامعلوم رفتم و مدتی پس از رفتن به ژاپن، یک کار تمام وقت بسیار عالی در کیوتو پیدا کردم و اگر آن کار در توکیو برایم ممکن میشد، نمیپذیرفتم چون میدانستم که اساس فرهنگ ژاپن در کیوتو مستقر است. بعد از آن، ۴ سال به زبان انگلیسی در یک دانشگاه آمریکایی تدریس کردم و سپس کار طولانیتری را پیدا کردم.
در اینجا باید بگویم که در ابتدا به صورت آگاهانه هیچ تغییری در کار من ایجاد نشد. در واقع یکی از مجموعههایی که من در آمریکا انجام میدادم، نیمهتمام بود. آن مجموعه که قرار بود در کتاب یک خانم شاعره آمریکایی چاپ شود، در ژاپن تمام شد. در واقع آن مجموعه در آمریکا شروع و در ژاپن تمام شد و من فهمیدم که به واسطه تغییر محل زندگیام، تغییراتی در آن ایجاد شده است. این تغییرات بعدها خیلی ملموستر بود به گونهای که خودم میتوانستم آنها را تجزیه و تحلیل کنم. سپس تغییرات آگاهانهای در کارم انجام شد و همینطور تا امروز ادامه پیدا کرد.
متوجه شدهام که هنرمندان جوان ایرانی به دنبال راه تازه هستند تا بتوانند کمبودها را پر کنند. این کار نیاز به صرف وقت دارد و من این را میدانم و میفهمم بنابراین به طور قطع آینده مثبتی را برای هنرهای تجسمی ایران پیشبینی میکنم * دیدگاه شما درباره هنرهای تجسمی ایران چیست؛ یعنی از گذشته تا امروز چه تغییراتی داشته است و چه آیندهای را میتوان برای آن متصور شد؟
من در ۲۰ سال اخیر با تعداد زیادی از جوانان آشنا شدم و فکر میکنم که آنها نسل آینده در هنر ایران باشند، البته ما پیشکسوتهایی داشته و داریم که مطرح هستند. متوجه شدهام که هنرمندان جوان همیشه به دنبال راه تازه میگردند تا بتوانند کمبودها را پر کنند. این کار نیاز به صرف وقت دارد و من این را میدانم و میفهمم بنابراین به طور قطع آینده مثبتی را برای هنرهای تجسمی ایران پیشبینی میکنم. تعدادی از جوانان ایرانی که در خارج از کشور هستند نیز به دنبال پر کردن خلأها هستند. آنها در برخی مواقع، مساله هویتی دارند و اگر بخواهند میتوانند این مساله را در کارشان حل کنند. به احتمال زیاد خروجی کارشان هم خوب خواهد شد.
اخیراً متوجه شدم که چنین معضلی در ایران هم وجود دارد، یعنی تعدادی از دانشجویان هنر مردد هستند که باید چه کار کنند. البته من هم در آمریکا چنین وضعیتی را داشتم اما با تلفیق هنر غرب و شرق مساله را حل کردم اما آن تلفیق بعدها به صورت عمدی کنار گذاشته شد. تلفیق درست هنر غرب و شرق کمی سخت است و من به تدریج به جایی رسیدم که آن کار را به درستی انجام دادم. تا به حال کسی به من نگفته که چرا المان ایرانی در کارهایم نیست، چون این المانها در کارهایم هستند و مخاطب آگاهانه یا ناآگاهانه آنها را میپذیرد.
* شما تجربهای از سنت تا پستمدرن را در دوره حرفهای خود شناخته و به تصویر کشیدهاید که بر همین اساس، شاید بتوان گفت تجربه تاریخ معاصر نقاشی ایران در زندگی فرخ شایسته خلاصه شده است و شما در این گفتگو ذکر کردید که این مسیر و سفر قهرمانی را سخت اما به صورت تجربههای به دنبال هم و رو به رشد طی کردید. مهمترین دستاورد شما برای کسی که در آغاز این سفر قهرمانی است، چیست و جوانان هنرمند باید به چه شاخصهای توجه بیشتری داشته باشد؟
بله، همینطور است. طی کردن این مسیر به زمان نیاز دارد و من فکر میکنم که بهترین راه برای گریز از بحران فکری و کاری، انجام کارهای هنری است که بعضی از محدودیتها را برداریم و بعضی از محدودیتها را بگذاریم. مثلاً من در یک مرحله تصور کردم که باید اندازه کارهایم را تغییر بدهم اما آثارم این اجازه را ندادهاند. من خوشنویسی ژاپنی و چینی را میشناختم اما بعد از سفر به ژاپن آن را به صورت دقیق و با دنبال کردن روشی که وجود دارد، تجربه کردم. روش خوشنویسی ژاپنی یا «شودو» بیشتر ذهنی است و شخص خوشنویس راهش را باید از ساختن مرکب شروع کند، چراکه معتقدند ساختن مرکب فکر را آزاد میکند. سپس، فرد باید روش در دست گرفتن قلم مو و استفاده از آن را بیاموزد و تمرین کند. این خیلی برای من جالب بود و آن را خوب انجام میدادم.
من بعد مدتی سعی کردم که خوشنویسی ژاپنی را وارد نقاشی کنم و ۲ دلیل برای انجام این کار داشتم؛ اولین دلیل تازه بودن کار بود و دلیل دوم نیز این بود که کارهایم احتیاج به وقت گذاشتن دارد و هنرمند باید مدت زیادی را در یکجا بنشیند. مثلاً یکی از کارهای کوچک پس از صرف ۸۰ ساعت، ترسیم شد. من پس از ۲ یا ۳ ساعت در یک جا نشستن، خسته میشوم و برای رفع خستگی از خوشنویسی ژاپنی استفاده میکنم تا نقاشیهای بسیار سریعی ترسیم کنم. خوشنویسی ژاپنی فکر و ذهن را آماده میکند و انجامش به شدت سریع است و باید باشد. در نمایشگاه «همسفر با آفتاب» نیز ۳ مجموعه را میبینید که به واسطه تلفیق خوشنویسی ژاپنی با نقاشی انجام شدهاند.
* یکی از بخشهای نمایشگاه «همسفر با آفتاب»؛ بخش «می جی قاجار» بود که عنوان این بخش برای من جذابیت داشت. این بخش اختصاص به مجموعهای از پرترههای حک شده روی چینیهای شکسته دارد. کمی درباره این بخش توضیح بدهید و اینکه چطور این مجموعه خلق شد؟
از زمانی که خوشنویسی ژاپنی را با مدیای آبرنگ شروع کردم، اندازه کارهایم هم کمی بزرگتر شد چون ایجاب میکرد. مجموعه آخر من با عنوان «می جی قاجار» است. در واقع قبل از آنکه برای تحصیل به خارج از کشور بروم، کلیپی از یکی از وزرای دوران گذشته دیدم و در آن کلیپ صحبت از دوره قاجار شد و من تحت تأثیر آن صحبتها قرار گرفتم. بعد از آنکه بازنشسته شدم، کار تهیه مجموعه «می جی قاجار» را شروع کردم و این مجموعه به مرور تهیه شد. در ابتدا مطالعه و بازخوانی کردم و سپس فضایی را ایجاد کردم که در آن «می جی» و «قاجار» موازی هم قرار بگیرند.
زمانی که وارد سبک هنری ترکیب خوشنویسی ژاپنی با نقاشی سنتی ایران شده بودم، هیچ وقت پرتره کار نکرده بودم و در زمان تهیه مجموعه «می جی قاجار» هم نمیخواستم پرتره بکشم بنابراین کارهایم را به شکل سابق انجام دادم و به طرف نقاشی روی ظرف و ظروف رفتم دوران «می جی» در ژاپن و «قاجار» در ایران همزمان بوده است و ۲ کشور مذکور از نظر تاریخی و زمانی شباهتهای زیادی با هم دارند، مثلاً این ۲ کشور در یک دوره مشابه با غرب آشنا شدند اما نوع برخوردشان با آن متفاوت بوده است. در حقیقت ژاپنیها غرب را وارد کردند و سپس دوران «می جی» را شکل دادند. فضای کشور ژاپن در دوران «می جی» باز شد و در آن دوران، قانون اساسی جدیدی نوشته شد و مجلسی شکل گرفت. البته این نکته مهم است که ژاپنیها برخورد دقیقی با غرب داشتند.
من زمانی که وارد سبک هنری ترکیب خوشنویسی ژاپنی با نقاشی سنتی ایران شده بودم، هیچ وقت پرتره کار نکرده بودم و در زمان تهیه مجموعه «می جی قاجار» هم نمیخواستم پرتره بکشم بنابراین کارهایم را به شکل سابق انجام دادم و به طرف نقاشی روی ظرف و ظروف رفتم و با طرز تعمیر کردن ظروف شکسته آشنا شدم.
در مجموعه «می جی قاجار» ۴۲ شخصیت تاریخی ژاپنی و ایرانی روی بشقابها و قوریها نقاشی شد و در کنار آن ظروف به ۲ شکل متفاوت تعمیر شدند.
ژاپنیها با طلاکوبی ظروف را تعمیر میکنند و ایرانیها آن کار را با بندزنی به نتیجه میرساندند. با این روش، ایرانیها ظروف شکسته را بی ارزش میکردند اما ژاپنیها به آن ظروف ارزش افزوده میدادند که اتفاقاً هنر گرانی هم محسوب میشود. در واقع در این مجموعه خواستم تلفیق این ۲ هنر ایرانی و ژاپنی را به تصویر بکشم.
یکی از نکات جالب توجه در آثار مدرن شما به ویژه تابلوهایی که «پاپ کورن» نام دارند این بود که رنگ در آنها به گونهای متفاوت دیده میشود، انگار رنگها که اغلب تم قرمزی بیشتری دارد، به صورت نقطهگذاری شده هستند. در این تابلوها رنگ و ترکیببندی آثار، من را به یاد رنگ برخی آثار کاندینسکی انداخت. ممکن است کمی درباره این شیوه رنگگذاری صحبت کنید.
من در مقاطع مختلف زندگیام به هنرمندان جهان اهمیت دادم که یکی از آنها، واسیلی کاندینسکی بود ولی اصولاً کارهای من با راه و روش کاملاً متفاوتی تهیه شدهاند و در قالب سبکی ابداعی قرار میگیرند.
من در آثارم فقط از ۳ رنگ اصلی زرد، سرخ (قرمز) و آبی در کارهایم استفاده میکنم و رنگ قبل از اینکه روی بوم یا کاغذ بیاید، ترکیب نمیشود و روی اثر مخلوط میشود؛ یعنی تکه رنگهایی به صورت مستقیم از روی رنگ برداشته میشود و مستقیم روی بوم یا کاغذ میرود. تعداد تکه رنگها به قدری زیاد میشود که روی هم انباشته میشوند و یک شبکه ۳ بعدی بسیار نازکی به واسطه شفافیت رنگ و آب تشکیل میشود. در آثارم هیچ وقت از رنگ سیاه استفاده نمیکنم و این تکنیک رنگگذاری من، هم اکنون در آلمان در مرحله ثبت شدن قرار گرفته است چون در دنیا بینظیر است.
* این تکنیک عنوانی هم دارد؟
خیر، هنوز اسمی ندارد. ثبت تکنیک کاریام به من پیشنهاد شد. این تکنیک نقطه پرداز یا نقطه گذاری نیست البته ممکن است به قدری ظریف شود که صورت نقطه را پیدا کند.
* این همان تکنیکی است که پوستر نمایشگاه «همسفر با آفتاب» را نیز طراحی کردید؟
خیر، پوستر نمایشگاه «همسفر با آفتاب» را از تجمیع تعداد بسیاری از آثارم طراحی کردم که در نهایت چهره من را شکل داده است.
* از آنجایی که تجربه زیست هنرمند برای هنرجویان و هنرآموزان مهم است و نقش مهمی دارد، آیا کتابی از کارها و زندگی شما منتشر شده یا خواهد شد؟
کتابی با عنوان «مینیاتورهای نوین» که شامل گزیدهای از آثار من است، ۴ سال قبل به همت انتشارات پیکره چاپ شد. من آن روزها نمایشگاهی در مجموعه نیاوران داشتم. محمدرضا امینی که استاد دانشگاه شیراز است، آن کتاب را نوشته است. او در این کتاب همچنین، زندگینامه من را روایت و از نظر خودش نیز آثارم را تحلیل کرده است.