به گزارش خبرنگار هنري "مهر"، با توجه به اينكه مخاطب سرمايه اصلي تلويزيون به شمار مي رود و نقش فرهنگ سازي و اطلاع رساني را به خصوص در كشور ما به عهده دارد، استفاده از انواع طنز اجتماعي، فرهنگي ، اقتصادي، بهداشتي و سياسي ضمن اينكه مي تواند در برنامه هاي تلويزيوني تنوع ايجاد كند و ذائقه هاي مختلف مخاطبين را با اين ايجاد تنوع به خود فرا بخواند، تلويزيون را هم به هدف اصلي خود نزديك تر مي كند كه همان جذب مخاطبين بيشتر براي تاثيرگذاري بهتر و ملموس تر است.
اما متاسفانه طي چند سال اخير كه طنز جزء اساسي برنامه هاي روتين تلويزيون درآمده است، نداشتن يك سياست مشخص در ارايه برنامه هاي طنز آميز، عدم بهره گيري از طنزپردازان شناخته شده كشور در نگارش فيلمنامه هاي خوب، بي توجهي به مخاطب و تاثيرهاي منفي يك مجموعه با طنز سخيف بر جامعه به خصوص قشر نوجوان، تاكيد بر روند رويگردان كردن نخبگان جامعه از تلويزيون و هدايت مخاطب به سوي ساده پسندي و تاكيد بي مورد بر به كارگيري توليدكنندگان ناتوان اين عرصه، باعث پايين آمدن و سطحي شدن آزار دهنده آثار طنز آميز تلويزيوني شده است.
طنز سياسي از جمله گونه هاي طنز است كه كمتر مورد استفاده و توجه هنرمندان تلويزيون كشور ما قرار گرفته و به همين نسبت شناخت كمتري نسبت به آن وجود دارد و از رشد بسيار كمي هم برخوردار شده است. البته از طنز سياسي در برنامه هاي مختلف از جمله مجموعه برنامه هاي سياسي استفاده شده كه به شكلي ساده و در قالب يك نمايش عروسكي پخش گرديده است كه البته در برخي مواقع مورد توجه مخاطب هم بوده است. اما اين نوع برنامه ها معمولا" به مخاطب خاص تمايل دارد و چون اساس آن توجه به يك موضوع سياسي است، اغلب از جنبه هاي هنري بي بهره و تهي است كه در نتيجه جذابيت چنداني هم ندارد.
مجموعه تلويزيوني « كاكتوس » شايد تنها سريال طنز آميزي باشد كه به طور ويژه طنز سياسي را مورد توجه قرار داده و براي دستيابي به يك طنز فاخر و پرمفهوم سياسي طي اين سالها تلاش كرده باشد. اين مجموعه كه نخستين سري آن با 5 بازيگر ثابت كار خود را آغاز كرد، پس از سالها توقيف مجال پخش يافت كه آنهم با جرح و تعديل هاي بسيار زيادي صورت گرفت و چون از شرايط سياسي زمان ساخت آن بسيار دور شده بود، جذابيت چنداني را نتوانست با خود به همراه بياورد. با اين حال نظر مخاطب خاص را به خود جلب كرد و وقتي خبر ساخت قسمت دوم اين مجموعه انتشار يافت، نويد بخش مجموعه اي پرتحرك و با مفهوم بود كه مي تواند نظر هر بيننده سخت گيري را هم به خود جلب كند. اما چنين نشد و عامه مردم به اين اثر توجه نشان دادند.
البته جذب مخاطب يك ويژگي مثبت براي هر اثري به شمار مي رود. چون اساس هر هنري برقراري ارتباط است اما نكته مهمي كه در اين بين فراموش شد اينكه، طنز سياسي در تلويزيون ما معنا نشده است و به همين خاطر دست اندركاران اين عرصه هم در فهم و ارايه آن دچار ابهام هستند.
سيد كمال طباطبايي تهيه كننده مجموعه تلويزيوني « كاكتوس » كه سري سوم آن اكنون در حال توليد است، در اين باره مي گويد: « كاكتوس » يك مجموعه طنز سياسي است كه البته در آن از مسايل و موضوع هاي ديگري هم استفاده شده است. يعني طنزي كه اين سريال ارايه مي دهد به مسايل و موضوع هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي هم اشاره دارد، اما توجه به مسايل سياسي بارزترين جنبه اين اثر را به خود اختصاص داده است.
سيروس ابراهيم زاده، بازيگر نقش دكتر افشار كه در هر سه قسمت « كاكتوس » به ايفاي نقش پرداخته، درباره اين اثر معتقد است: اين سريال در حقيقت نوعي طنز اجتماعي با رويكرد نقد سياست زدگي است. اين اثر هيچ وقت به معناي خاص كلمه طنز سياسي نبوده، بلكه كوشش كرده است تا از جهت گيري سياسي پرهيز كند. اين مجموعه سعي دارد از مسايل اجتماعي، اقتصادي و نيز سياسي روز كشور به عنوان مايه هاي طنز بهره بگيرد تا به اين وسيله با ايجاد موقعيت هاي طنز آميز اين مسايل را بيان كند.
وي خاطر نشان ساخت: در زمان ساخت سري دوم مجموعه كاكتوس چون فضاي جامعه دچار سياست زدگي شده بود، موقعيت هاي طنز اين مجموعه و شوخي هاي آن نيز بيشتر به سمت سياست زدگي سوق پيدا كرد كه به نظر مي رسد اين امر موجب شد تا برخي تصور كنند اين اثر يك طنز سياسي است.
هر چند كه طنز سياسي تعريف كاملا" مشخصي دارد و كاكتوس به سمت شوخي هاي سياسي تمايل زيادي دارد و حتي تلاش توليد كنندگان به سوي خلق چنين طنزي بوده است، اما كمتر توانست به اين نوع طنز تمايل پيدا كند. به خصوص اينكه محمد رضا هنرمند، كارگردان اين مجموعه علاقه زيادي به اين نوع طنز دارد و پيش از ساخت اين مجموعه هم تجربياتي در زمينه ساخت فيلم سينمايي با مضمون طنز سياسي داشته است كه البته به موفقيت هايي هم در زمينه جذب مخاطب دست يافته بود.
اما متاسفانه عوام زدگي به قصد برقراري ارتباط با مخاطب، تمايل به استفاده از نوعي طنز فيزيكي و فاصله گرفتن از طنز سياسي، اشاره به مسايل سياسي كم اهميت، تاكيد بر قابليت هاي في البداهه بازيگران با تجربه به جاي استفاده از فيلمنامه اي محكم با ديالوگ ها سنگين و سياسي، عدم توجه به طراحي صحنه و لباس مناسب با موضوع و كم توجهي آشكار به ميزانسن و كارگرداني بديع و تاثير گذار، از جمله ايرادهاي اساسي مجموعه « كاكتوس 2» بود كه حتي تلاش هاي قبلي كارگردان اين سريال را هم زير سوال برد.
نكته مهم ديگر اينكه وقتي صحبت از تلويزيون و جذب مخاطب پيش مي آيد، سطح كيفي اثر به دست فراموشي سپرده مي شود و تمامي تلاش برنامه سازان تلويزيون بر اين مساله متمركز مي شود كه به هر طريق ممكن مخاطب را به سوي برنامه متوجه كنند تا هم به خيال خود مساله فراگير بودن تلويزيون حفظ شده باشد و هم راه را براي ساخت آثار بعدي خود فراهم سازند. از طرف ديگر، معيار بسيار اشتباه برنامه ريزان تلويزيون در مخاطب گرايي باعث شده است معيار تعيين يك برنامه خوب و مخاطب پسند جاي خود را به مهم برشمردن عوام گرايي بدهد. يعني اين تصور اشتباه كه همه بينندگان تلويزيون فرهيخته يا تحصيل كرده نيستند و بايد تمامي اقشار جامعه را مورد توجه قرار داد، كار را به نوعي سهل انگاري عمدي كشانده است.
همين مساله در استنباط برنامه ريزان تلويزيون از يك برنامه مخدوش مي شود و تكليف يك طنز سياسي كه بايد بسيار فاخر باشد و در آن صورت بيشتر مخاطبين جدي را هدف قرار مي دهد، به شكل حذف كامل يا بي توجهي به تعاريف خود را نمايان مي كند.
ابراهيم زاده درخصوص اين مساله و نسبت آن با برنامه كاكتوس گفته است: به عقيده من برنامه ايي كه از تلويزيون پخش مي شود، بايد در جهت پيدا كردن مخاطب عام باشد. البته اين به آن معني نيست كه برنامه سطح كار خودش را تا حد ابتذال به بهانه پوچ جذب مخاطب پايين بياورد. عامه مردم به هيچ وجه به دنبال سطح نازل برنامه هاي تلويزيوني نيست. « كاكتوس » هم نسبت به مسائل و موضوع هاي روز جامعه دچار تغيير و تحول مي شود و سري سوم اين مجموعه نسبت به دو سري قبلي ساختار ماهرانه تري پيدا كرده است.
طباطبايي هم در اين زمينه مي گويد: تمامي برنامه سازان تلويزيوني تلاش مي كنند، ميزان بيشتري از مخاطب را به خود جلب كنند كه درباره مجموعه « كاكتوس » هم اين مساله صدق مي كند. البته اين جذب به هر قيمتي نيست و توجه به حفظ كيفيت و جلب نظر مخاطب خاص هم وجود دارد.
بايد به اين مساله بسيار مهم توجه داشت كه برخي از مسايل و برنامه ها در ذات خود مخاطب را تعريف مي كنند. به عبارت ديگر، موضوع هاي زيادي در جامعه وجود دارند كه مخاطبان خاصي را به خود فرا مي خوانند؛ چون يك بيننده براي فهم برنامه مورد نظر نيازمند داشتن اطلاعاتي درباره آن مساله خاص است كه طنز سياسي هم در اين تعريف مي گنجد. زيرا بيننده اي به خوبي از يك طنز سياسي لذت مي برد كه با مسايل و موضوع هاي سياسي روز آشنايي داشته باشد و حتي به تحليل و فهم آنها هم علاقه نشان بدهد.
نكته بسيار مهم ديگر اينكه در مجموعه هاي تلويزيوني يا فيلم هاي سينمايي كه به صورت سري هاي متعدد كار مي شود، دست اندركاران تلاش زيادي از خود به خرج مي دهند تا بازيگران عوض نشوند و شخصيت ها شكل ثابتي به خود بگيرند و به اين طريق بيننده به همذات پنداري بيشتر و در نتيجه تاثيرپذيري عميق تري دست پيدا كند. اما اينكه در سري دوم اين مجموعه يك بازيگر اصلي ( خسرو شكيبايي ) و در سري دوم، دو بازيگر اصلي ( فتحعلي اويسي و زهره مجابي ) با برنامه همكاري نمي كنند، مساله قابل توجهي است كه مي تواند ارتباط مستقيمي با پايين آمدن كيفيت فيلمنامه ها داشته باشد. هرچند كه تهيه كننده برنامه علت را گرفتاري هاي شغلي اين بازيگران در زمان ضبط اثر ذكر مي كند.
در پايان بيان اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه اگر تلويزيون به نقطه اي دست پيدا كند كه بر اساس آن تعريف مشخصي از هر ژانر داشته باشد و در نتيجه سطح مشخصي از كيفيت را براي تصويب يك مجموعه بر اساس چارچوب هاي تعيين شده در نظر بگيرد، جايگاه هر اثر و نوع مخاطبين مورد نظر آن تعيين مي شود و برنامه هاي بهتري در تلويزيون توليد و از آن پخش خواهد گرديد.
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۸۳ - ۱۱:۵۴
طنز در تلويزيون ما مقوله اي است كه از تعريف مشخصي برخوردار نيست و به همين خاطر در برقراري ارتباط با مخاطب دچار مشكل شده است. در اين بين طنز سياسي كه گونه اي طنز فاخر به شمار مي رود، بي بهره از هر گونه پشتوانه فكري و عوام زدگي ارايه مي گردد.