قم - خبرگزاری مهر: شهر مقدس قم همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) برملاکننده ظلم غاصبان ولایت، یکپارچه سیاه پوش و غرق در عزا و ماتم شد.

به گزارش خبرنگار مهر در قم، فضای غم و اندوه و آوای حزن‌انگیز قرآن مجید و نوحه‌سرایی بر شهر مقدس قم سایه افکنده و مومنان با برگزاری مراسم‌هایی سوگوار شهادت ام ابیها صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(س) هستند.

ام القرای جهان تشیع شاهد عاشقانه‌ترین عزاداری‌هاست که مومنین همگام با ملکوتیان بر سر و سینه می‌زنند.

حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) نیز یکپارچه سیاهپوش شده و زائران و مجاوران کریمه اهل بیت با قلبی شکسته و چشمانی اشکبار بر این مصیبت بزرگ عزاداری می‌کنند.

به همین مناسبت در بیوت آیات عظام و دفتر مقام معظم رهبری امشب و فردا مراسم سوگواری برقرار می‌شود و سخنرانان به تبیین ابعاد شخصیتی بانوی دو عالم شفیعه محشر می‌پردازند.

هیئت‌های مذهبی قم نیز با برپایی دسته‌های عزا به سمت حرم کریمه اهل بیت حرکت می‌کنند و نالان و اشک‌ریزان به سر و سینه می‌زنند.

مسجد مقدس جمکران نیز شاهد حضور گسترده زائرانی است که از نقاط مختلف کشور در این مکان حضور یافته‌اند و ضمن دعا و نیایش در سوگ وفات حضرت فاطمه(س) اشک می‌ریزند.

فاطمه (س) دختری بود به سیمای خاکیان

سال چهارم بعثت بود که خداوند اراده فرمود به پیامبر گرامی‏اش هدیه‏ای بهشتی و تحفه‏ای گرانبها عطا فرماید؛ دختری که نسل پاک رسول خدا از طریق او تکثیر شود. برای دریافت این هدیه الهی، مقدماتی لازم بود از این رو از جانب حضرت حق دستورات لازم برای آمادگی رسول خدا و خدیجه داده شد و سپس فاطمه (س) در 20 جمادی الثانی سال پنجم بعثت، در سرزمین توحید، مکه معظمه، متولد شد و دنیا را به نور وجود خود منور ساخت.

فاطمه (س) در خانه رسول خدا بزرگ شد و با مجاهدات و تلاش پیگیرش، تحت تربیت رسول مکرم، به مقامات بلند معنوی دست یافت؛ به‌طوری که در ستایش او چندین آیه قرآنی نازل شد. رسول خدا به تربیت دختر عزیزش توجه خاصی داشت، در فرصت‌های مناسب او را به بی‌اعتنایی به دنیا و ادب و ایثار و حفظ حجاب و... ترغیب می‏فرمود و با نصایح گوناگون و امیدبخشیدن به فضل پروردگارو توجه به ذکر و تسبیح الهی به تربیت وی همت می‏گماشت. پیامبر اکرم بارها در سخنانش مقام و موقعیت والای فاطمه را برای مسلمان‏ها بیان می‏کرد و می‏فرمود: «فاطمه سبب خلقت افلاک است و ملائکه الهی در خدمت او هستند. او را اذیت نکنید که اذیت او اذیت من است. فاطمه من، اهل بهشت است و در قیامت با از شیعیانش شفاعت می‌کند.»

رسول اکرم فرزندان فاطمه (س) را بسیار دوست می‏داشت و آنها را فرزندان خود می‌دانست و می‏فرمود: « آتش جهنم بر فرزندان فاطمه حرام است.» و در فرصت‏های مناسب مسلمین را به رعایت احترام و خدمت سفارش میکرد و لذا فاطمه اطهر و فرزندانش در زمان حیات رسول خدا بسیار محترم و عزیز بودند ولی آن حضرت مکرراً از ظلم‏هایی که پس از او بر آنان روا داشته می‏شود، خبر می‏داد و اظهار ناراحتی می‏نمود و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهاسلام را دلداری می‏داد و افسوس و صد افسوس که این دوران، بسیار کوتاه بود و بیش از 9 سال طول نکشید که دست پر مهر رسول خدا از سر آنها برداشته شد و سایه پربرکتش از این جهان رخت بر بست.

فاطمه زهرا علیها سلام در سوگ پدر بزرگوارش بسیار اندوهگین بود و شب و روز به یاد پدر می‏گریست، اما در این هنگامه، مسئله غصب خلافت توسط گروهی پیش آمد،که برای تثبیت خلافت خویش، علی‌رغم سفارشات اکید رسول خدا در مورد دخترش، به خانه فاطمه هجوم آوردند و با تازیانه دست مبارکش را آزردند و پهلوی او را که برای دفاع از حریم ولایت به‌پا خواسته بود، شکستند، بر گردن شیر خدا ریسمان بستند و او را به مسجد کشاندند.

اما فاطمه پس از این جنایات هولناک که باعث سقط جنین او شد، باز دست از فداکاری و حمایت خود بر نداشت و با همان حال به دنبال امیرالمؤمنین به مسجد رفت و با استفاده از مقام و شخصیت خود، علی (ع) را از دست غاصبین نجات داد و سپس به خانه آمد و در بستر بیماری افتاد.

غاصبین حق امیرالمومنین و زهرا به این هم بسنده نکردند و فدک را که حق مسلم حضرت زهرا بود، غصب کردند تا دست آنها را از مال دنیا هم کوتاه کرده باشند.

در این جریان، حضرت فاطمه بارها با ابوبکر و عمر و احتجاجاتی داشت و امیرالمؤمنین نامه تندی به ابوبکر نوشت و حق مسلم فاطمه را اثبات کرد. فاطمه علیهاسلام هم خطبه تاریخی فدک در حضور جمع بسیاری از مسلمین ایراد فرمود و مدعیان دروغین خلافت و غاصبین فدک را رسوا نمود،اما آنان بر اجرای مقاصد خویش همچنان پافشاری و به دادخواهی آن مظلومان تاریخ، پاسخ صحیح نگفتند بلکه افکار عمومی را علیه آنان شوراندند و با نسبت‌های ناروا و زشت به ساحت قدس امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا، مقصود و منظورخودرا بر ملا ساختند.

اما امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا با سربلندی و افتخار از این آزمایش بزرگ الهی خارج شدند و برای بقاء اسلام، در مقابل این همه ظلم و ستم از حقوق مسلم خود چشم بستند و دم نزدند. حتی وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت دست یافت، باز هم به فدک که سرمایه هنگفتی بود،اعتنایی نکرد و فدک در طول تاریخ به تاراج رفت.

به هر حال فاطمه علیهاسلام هر روز رنجورتر می‏شد و کم کم حالش رو به وخامت می‏رفت. همه مسلمین از این پیش آمدها ناراحت بودند. زنان مدینه به عیادت آن حضرت آمدند و حضرت خطبه‏ای برای آنها ایراد فرمود که چرا شوهران‌شان امیرالمؤمنین را یاری نکردند.

فاطمه (س) روزهای آخر عمر خود را سپری می‏کرد و به شدت از ابوبکر و عمر ناراضی بود، اما آنها که نارضایتی فاطمه را به صلاح حکومت خود نمی‌دیدند، آمدند تا به عنوان عیادت، رضایت وی را جلب کنند. فاطمه زهرا ابتدا نپذیرفت اما آنها پس از چند بار، امیرالمؤمنین (ع) را واسطه کردند و بالاخره با اصرار زیاد به عیادت او آمدند. در همین ملاقات بود که فاطمه (س) رسماً نارضایتی خود را به گوش آنها رساند.

کم کم فاطمه علیها سلام آستانه شهادت قرار گرفت. دستور داد برایش تابوت ساختند و سپس به امیرالمؤمنین وصیت نمود.

روح پاکش در عصر یک روز غم‏انگیز از خانه دلتنگ دنیا پر کشید و به درجه رفیع شهادت نایل شد.

خبر شهادت آن حضرت فورا در بین مردم انتشار یافت و مدینه یک‌پارچه عزا و گریه شد. سیل جمعیت برای دلداری و تسلیت امیرالمؤمنین و فرزندان خردسال فاطمه به طرف آن خانه کوچک سرازیر بود تا کم‌کم خورشید غروب کرد.

مردم متفرق شدند و علی تنها شد. شب بود؛ او شخصاً برای تغسیل و تدفین اقدام فرمود. شبانه آن بدن آزرده را همراه باران اشک خود غسل داد و کفن کرد و با عده کمی از شیعیان خاص خود بر او نماز خواند و بدن بی‌جان فاطمه را در گوشه‏ای دور از چشم بیگانگان به‌خاک سپرد؛ سپس با دستی خالی و سینه‏ای پردرد به سوی قبر مطهر رسول خدا رو کرد و با کلماتی دلسوز خاطر خود را تسلی داد.

فاطمه (س) دختری بود به سیمای خاکیان، ولی برتر از ملائک، چراکه خلقتش از نور بود و بویش بوی بهشت.