به گزارش خبرنگار مهر، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجد النبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد. خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمیگذارند، زمینهای فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه (س) پس از بیثمر بودن دادخواهیاش به مسجد پیامبر رفت و خطبهای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را بهخاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.
خطبه فدکیه مجموعهای از معارف ناب در زمینههای خداشناسی، معادشناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را دربردارد.
آنچه در پیش رو دارید بخشی از شرح خطبه فدکیه است که نویسنده ارجمند مرحوم علامه قزوینی در کتاب شریف «فاطمه الزهرا (س) من المهد الی اللحد» میباشد:
حضرت زهرا سلام الله علیها جو مسجد و موقعیت را برای بیان مطلوب و سخنان سرنوشت سازی که در نظر داشت آماده ساخت. نکات اساسی و فرازهای حساس سخنرانی تاریخی و جاودانه بانوی بانوان را میتوان در موضوعات ذیل خلاصه کرد: ۱- ستایش شایسته خدا ۲- اصل توحید و توحید گرایی ۳- نبوت و رسالت ۴- ترسیم دورنمایی از جاهلیت ۵- تلاشهای سازنده و برنامههای انسان ساز پیامبر ۶- روی سخن با حاضران ۷- سخنی از شکوه و ویژگیهای قرآن ۸ بیان فلسفه قوانین و مقررات اسلام ۹- ورود به اصل بحث ۱۰- نگرشی به رویدادهای دوران رسالت ۱۱- ترسیم موقعیت ویژه امیر مؤمنان در رویدادهای عصر رسالت ۱۲- بیان دگرگونی نامطلوب در سیستم سیاسی و کودتا بر ضد خاندان وحی و رسالت ۱۳ تنها نهادن خاندان رسالت در برابر تجاوزکاران و دست کشیدن از یاری حق و عدالت ۱۴- طرح مسئلهی ارث از دیدگاه قرآن و سنت و سوال پیچ کردن رئیس دولت ۱۵- باران دلیل و برهان بر حقانیت خویش و تجاوزکاران طرف مقابل ۱۶ سرزنش و نکوهش گروه «انصار» ۱۷- تحلیل پاسخ رئیس دولت غاصب ۱۸- پاسخگویی شایسته ی علمی و دینی به بافتههای غلطانداز رئیس حکومت ۱۹- معذرت طلبی رئیس دولت ۲۰- روی سخن به حضار ۲۱- شکایت به پیامبر خدا و اینک خطبهی تاریخی و جاودانه ی آن حضرت را در چند بخش، با شرحی فشرده ترسیم خواهیم کرد.
سالار بانوان فاطمه (ع) در سخنرانی آگاهی بخش و پرشور خویش از آغاز تا انجام، سبک جالب و شیوهی وصف ناپذیری را انتخاب نمود که تنها به مطالبهی حقوق غصب شده خویش بسنده نکرد بلکه از فرصت به دست آمده بهره گرفت تا چشمه ساران معارف الهی را برای مردم مسلمان جاری سازد و زیباییها و برجستگیهای این آئین جاودانه آسمانی را برای آنان آشکار، و فلسفهی قوانین و مقررات عادلانه آن را بیان کند.
خطبهی جاودانه
جناب عبدالله بن حسن به روایت از پدران گرانقدر خویش آورده است که: هنگامی که «ابوبکر» دخت سرفراز پیامبر را از «فدک» بازداشت و حقوق او را مصادره نمود و این خبر به آن حضرت رسید، پوشش خویش را بر سرافکند و خود را با چادر پوشانید و در حلقه انبوهی از شاگردان و خدامتگزاران و بانوان هاشمی در حالی که از شدت عفاف و حجاب سراپا وقار و عظمت بود و دامان لباسش روی پایش کشیده میشد، به سوی مسجد پیامبر حرکت نمود. او که در راه رفتن و در شکوه و وقار درست بسان پیامبر بود، به مسجد وارد شد در حالی که «ابوبکر» در میان گروهی از مهاجر و انصار و دیگر مسلمانان نشسته بود. پس از ورود او به مسجد، در نقطهای خاص پردهای نصب گردید و آن حضرت در پشت پرده قرار گرفت و آنگاه بی آنکه لب به سخن گشاید نالهای جانسوز از ژرفای جان بر کشید، به گونهای که همه ی مردم به گریه افتادند و مسجد، به لرزه در آمد. از پی آن، اندکی شکیبایی پیشه ساخت تا نالهها رو به آرامش نهاد و صدای گریه و شیون مردم فروکش کرد، سپس سخن تاریخی خویش را با ستایش شایسته و بایسته ی خدای جهان آفرین و نثار درود بر پیامبر خدا، آغاز نمود.
مردم با شنیدن صدای جانبخش دخت فرزانه پیامبر دگرباره صدای گریه و فریادشان فضای مسجد را آکنده ساخت و بانوی بانوان پس از آرام شدن مردم، سخنان آگاهی بخش و شورانگیز و جاودانه ی خویش را اینگونه ادامه داد: خدا را بر نعمتهای بی کرانش ستایش نموده و بر آنچه الهام فرمود سپاس میگذارم و بر مواهبی که پیشاپیش ارزانی داشت، میستایم. بر نعمتهای جهان شمولی که آفرینش آنها را آغاز فرمود و بر موهبتهای گستردهای که به ما عنایت کرد و نعمتهای گرانی که پی در پی بر ما باراند. نعمتهایی که شمارش آنها از شمار فراتر، و مرزهای آن از هر مزد و پاداشی پرشکوهتر و افزونتر، و آغاز و انجام آنها از قلمرو درک و دریافت ما فراتر است.
بر او که بندگان را به سپاس از نعمتها فراخواند تا با سپاس آنها باز هم بر نعمتهای شأن به طور بی دوام بیفزاید و با گستردن خوان نعمت بی کران خویش، ستایش مردم را متوجه خویش ساخته و با فراخوان به سوی این نعمتها، آنها را دو چندان گردانید. و گواهی میدهم که جز خدای یکتا، خدایی نیست و همتا و همانند و شریکی ندارد. سخنی است که روح آن را اخلاص قرار داد و دلهای شیفتگان به حق را به آن گره زد و مفهوم و آثار آن را در اندیشهها پرتوافکن ساخت. خدایی که دیدنش با چشمها نشاید و با این زبان، بیان وصف او نه ممکن، و درک ذات پاکش برای خردها، میسر نیست.
پدیدههای هستی را بی آنکه پیش از آنها چیزی باشد، پدید آورد و بی آنکه الگو و مثال و نمونه و قالبی باشد، آنها را ابداع و ایجاد فرمود. آنها را در پرتو قدرت وصف ناپذیر و ارادهی خویش آفرید، بی آنکه به آفرینش آنها نیازی داشته باشد، یا سوی از صورت بندی آنها به او باز گردد. جز اینکه میخواست حکمت خویش را از این راه آشکار سازد و مردم را به فرمانبرداری از خود هشیار گرداند. قدرت بی کرانش را از این راه به نمایش نهد و مردم را به بندگی و پرستش خویش رهنمون گردد و دعوت نجاتبخش پیام آورانش را عزت و قدرت بخشد.
آنگاه برای فرمانبرداری از خویش، پاداش شکوهباری مقرر کرد. و برای نافرمانی و عصیان در برابر خود، کیفری سهمگین قرار داد، تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام خود رهایی بخشد و بسوی بهشت پر طراوت و نعمتهای بی شمارش سوق دهد. و گواهی میدهم که پدرم محمد، بندهی برگزیده و فرستاده ی اوست. پیش از آنکه او را برای نجات و هدایت مردم بفرستد برگزید و پیش از آنکه او را بیافریند برای این مقام والا۔ نامزد ساخت، و پیش از اینکه او را برانگیزد به پیامبرش برگزید.
در آن هنگام که بندگان در جهان غیب پنهان و در پشت پردههای هراس آور نیستی پوشیده و به آخرین مرحلهی نیستی نزدیک بودند. این بدان خاطر صورت گرفت که خداوند از آینده و فرجام کارها آگاه بود و به حوادث روزگار احاطه داشت و مقدرات را به خوبی میشناخت. او پیامبر را برانگیخت تا فرمانش را کامل سازد و حکم خویش را اجرا و مقدرات خود را نفوذ بخشد. پیامبرش پس از برانگیخته شدن، امتها را دید که آئینهای پراکندهای برگزیدهاند. گروهی در برابر آتش کرنش میکنند و دستهای بتهایی را که خود تراشیدهاند، میپرستند و با اینکه آفریدگار خویش را در پرتو فطرت خداگرایانه خویش شناختهاند، به ناروا او را انکار میکنند.
خدای پر مهر در پرتو نورافشانیهای محمد (ص)، تاریکیها را برچید و روشن ساخت و ابرهای تیره و تار را از برابر اندیشهها و دیدگان زدود. او به منظور هدایت بشریت بپا خاست و آنان را از گمراهی رهایی بخشید و دیدگانشان را بینا ساخت و به آئین استوار، رهنمون گشت و به راه راست فراخواند. سپس خدای پر مهر روح تابناک پیامبرش را با نهایت مهر و محبت و از سر رغبت و رأفت به سوی خود برد. آری محمد از رنج این جهان آسود و اینک در میان فرشتگان و خشنودی پروردگار آمرزنده و در جوار قرب فرمانروای پرشکوه این جهان و آن جهان قرار دارد. درود خدا بر پدرم، همو که پیام آور پروردگار، امانتدار وحی، برگزیده وی از میان همه، و مورد خشنودی او بود و سالم و رحمت و بخشایش خدا و برکاتش بر او باد.
نظر شما