به گزارش خبرنگار مهر، نمايشگاه کتاب تهران که هرسال، ارديبهشت ماه برگزار ميشود، يکي از مهمترين رويدادهاي فرهنگي در ايران است. تقريبا همه ناشران ايراني و چند ناشر خارجي در اين نمايشگاه شرکت ميکنند و به ارائه آثار تازه خود ميپردازند. مخاطبان هم مجالي مييابند تا به يک فروشگاه بزرگ کتاب بروند و آنچه لازم دارند را تهيه کنند. امکاني که در مواقع ديگر سال، به ندرت در اختيارشان قرار ميگيرد.
بخش کودک و نوجوان، یکی از قسمتهای نمایشگاه کتاب است. سالنی به این بخش اختصاص ندادهاند؛ ناشران کودک و نوجوان، در چادرهایی میزبان مخاطبان خود شدهاند که چندان خوش منظر و هماهنگ با سلیقه و پسند کودکان و نوجوانان نیست.
الفبایی شدن غرفهها خوب است یا بد؟
امسال هم مثل سالهاي گذشته، غرفهبندي ناشران براساس حروف الفبا بود. اين روش خوبيها و بديهاي خاص خود را دارد. خوب است چون میتوان ترتيبي را پي گرفت و به ناشر مورد نظر رسيد، بد است به اين خاطر كه نميتوان موضوع خاصي را دنبال كرد و كسي كه براي مثال به دنبال كتابي خاص با موضوعي ويژه است، نميتواند به راحتي كتاب مورد نظر را بيابد. گرچه این مشکل در بخش کودک و نوجوان کمرنگتر از بخش بزرگسال است و تعداد ناشران کودک و نوجوانی که به انتشار کتاب با موضوعات مشابه چون دائرةالمعارفها، کتابهای روانشناسی، بازنویسی داستانهای شاهنامه و مجموعه افسانهها میپردازند، کم نیست.
اندازه غرفهها هم، چون سالهاي گذشته براساس تعداد کتابهاي منتشر شده است. هرچند ناشران انگشت شماری هستند که بخش وسیعی از سالن را به خود اختصاص داده و بر سر ناشران دیگر سایه افکندهاند؛ سایهای سنگین. بهگونهای که ناشران دیگر کمتر دیده میشوند؛ هرقدر هم ناشران خوبی باشند و کتابهای خواندنی و درخور توجهی منتشر کرده باشند.
کتاب واجبتر است یا شکم مردم؟
از ديگر مواردي که ناشران کودک و نوجوان شرکتکننده در بيست و ششمین نمايشگاه کتاب به آن اشاره ميکنند، پايين آمدن ميزان فروش کتاب است. بعضي آن را به پايين آمدن قدرت اقتصادي مردم نسبت ميدهند و ميگویند: تا زماني که شکم مردم سير و نياز اوليهشان برطرف نشود، نميتوانند به نيازهاي ثانويه توجه کنند، اما برخي ديگر معتقدند: هستند کسانی که وضع مالی خوبی دارند، اما کتاب خریدن را کار بیهودهای میدانند؛ پس آنچه اهمیت دارد ترویج فرهنگ کتابخوانی است. مردم، کتابخوان شوند وضع ناشران هم بهتر میشود و میزان خرید کتاب بالا میرود. گروه سومی هم هستند که فکر میکنند، مردم ديگر از کتابهاي الکترونيک و شنيداري استفاده ميکنند؛ چرا که شرايط و مناسبات زندگي امروز تغيير کرده است.
نمايشگاه يا فروشگاه بزرگ کتاب؟
نمايشگاه کتاب تهران، سالهاست به يك فروشگاه بزرگ كتاب تبديل شده؛ در صورتي که نمايشگاه، مكاني براي ارتباط ناشران با يكديگر و با نويسندگان و شاعران و تصويرگران يا حتي مكاني براي ارتباط بيشتر پديدآورندگان با مخاطبان كتاب است. مگر در ابر شهر تهران چند كتابخانه و كتابفروشي وجود دارد كه بچهها در طول سال بتوانند به آن مراجعه و كتابهاي مورد نياز خود را تهيه كنند؟ حالا اين وضعيت را به شهرهاي ديگر، بهويژه شهرهاي كوچك تعميم دهيد. آن وقت شايد به مردم حق بدهيد كه از گوشه و كنار براي خريد كتابهاي مورد نياز خود به تهران بيايند. مگر چند کتابخانه و کتابفروشی برای کودکان و نوجوان در هر شهر و استانی وجود دارد؟
اين برعهده مسئولان شهری از يك سو و متوليان فرهنگي از ديگرسوست كه شرايط بهتري را براي بازديدكنندگان از نمايشگاه كتاب فراهم آورند و اين شرايط بهتر تنها در غرفههای اغذيه فروشی كه فضای نسبتا وسيعی از نمايشگاه را به خود اختصاص دادهاند خلاصه نميشود.
کمتر غرفهای در سالن کودک و نوجوان، فضایی را به بچهها خهتصاص داده تا بنشینند و کتابها را ورق بزنند. اغلب کتابهای کودک، شیرازه ندارند. از اینرو بهتر است ناشران دولتی که دغدغه چندانی برای اجاره سالن ندارند، این فضا را در اختیار کودکان بگذارند.
کتابهای سریالی و تشویق بچهها به مطالعه
امسال هم ناشران با مجموعههایشان به نمایشگاه آمدهاند؛ چرا که مجموعهها، کودکان و نوجوانان را به خواندن و دنبال کردن ماجرای یک داستان تشویق میکند؛ در این میان، هستند ناشران و غرفههایی که بر پیشانیشان این جمله نقش بسته: 3 جلد کتاب 2000 تومان؛ 4 جلد کتاب کودک 3000 تومان. کتابهایی که بیشتر داستان سپید برفی و سیندرلا و کتابهای رنگآمیزی است؛ کتابهایی با پایینترین کیفیت.
تعداد خانوادههایی که با بچههایشان به نمایشگاه آمدهاند و به فرزندان خود اجازه میدهند کتاب مورد نظر خود را انتخاب کنند، کم است. بیشتر خانوادهها نمیدانند چه میخواهند و باید به سراغ کدام ناشر بروند. در این میان تعداد کسانی که به دنبال داستانهای تاریخی و قصههای مربوط به پیامبران و امامان هستند بیشتر است.
اطلاعرسانی امسال بهتر از سالهای گذشته است
امسال، وضعیت اطلاعرسانی، بهتر از سالهای پیش است؛ در هر حال به نظر ميرسد همه نهادها و سازمانهاي مرتبط بايد دست به دست هم دهند و كودك و بزرگسال را به كتابخواني دعوت كنند. به اين معني كه آموزش و پرورش بايد بچهها را به كتاب خواندن تشويق كند و كتابهاي خوب را در اختيارشان بگذارد؛ نه اينكه ذوق بچهها را از بين ببرد و تنها به محفوظات كوتاهمدتشان فكر كند. صدا و سيما هم بهتر است به جاي اينكه از صبح تا شب بانك و انواع خوراكيها را تبليغ كند، به خوراك فكري مردم بينديشد. در كدام فيلم و مجموعه و برنامه تلويزيوني، به جز برنامههاي علمي با مخاطب خاص، از كتابخانه حتي به عنوان دكور استفاده شده تا مردم با كتاب آشنا شوند؟ چند كتابخانه عمومي در سطح شهر وجود دارد كه داستانهاي خوب و خواندني و كتابهاي تازه در آن باشد؟ وضعيت زندگي مردم به گونهاي هست كه با آسايش خيال كتاب بخوانند؟