رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی تکفیر را خطر بزرگی برای جامعه اسلامی عنوان کرد و راه مبارزه با آن را در تقریب دانست و گفت: وقتی خطر بزرگی بنام تکفیر، مسلمانان را تهدید می­‌کند جامعه اسلامی باید تقریب نیرومندتری را در پی بگیرد و به صورت جدی­‌تر به وحدت اسلامی رو بیاورد. تکفیری را باید به محاق انداخت، باید آنرا منزوی کرد و از جامعه اسلامی بیرون راند.

حجت السلام والمسلمین دکتر احمد مبلغی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی درباره ریشه جریان­های رادیکالی در اسلام در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: از ابتدا کوشش­ اسلام بر آن بود تا جامعه اسلامی ایجاد کند که از حیث کیفی و کمی، امکان رشد پیدا کرده و از هر نظر رو به توسعه برود. از همان ابتدای صدر اسلام مسلمانان شاهد بروز و ظهور فعالیت­های رادیکال بودند و آن حرکت­ها ضربه‌­های هولناکی بر جامعه اسلامی آن روز و حتی بر تاریخ اسلامی بر جای نهاد.

وی با بیان اینکه پیامبر عالیقدر اسلام(ص)، حساسیت شدیدی نسبت به تکفیر داشتند، در توضیح معنای تکفیر افزود: تکفیر به معنای از بین رفتن کیان جامعه، مجال دادن به خشونت در فضای جامعه، مشوش کردن چهره اسلام پر رحمت و قرار دادن جامعه در تلاطم و ناامنی است.

وی با اشاره به اینکه تکفیر، بزرگ‌ترین تهدید برای اسلام به شمار می­‌آید، افزود: تکفیر باعث می­‌شود تمام تدبیرهای لازم برای بقای جامعه، تلاش­های لازم در جهت ایجاد جامعه و مناسبات یک جامعه از یک خاستگاه غلط به خطر بیافتد و این بزرگ‌ترین تهدید برای کیان جامعه و طبعاً برای خود اسلام است.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: امروزه تفکر افراطی و نگاه افراطی به دین متأسفانه به نحو خشن­‌تر و سازمان یافته­‌تر و با قساوت بی­رحمانه‌­ای وارد میدان شده و فضای جامعه اسلامی را از نگاه‌­ها گرفته تا تفکرات، رفتارها و خشونت­‌های عملی پر کرده است و این ریشه در چند عامل دارد. عامل اول حماقت و تنگ نظری است. در واقع می‌­توان گفت نگاه‌­های سطحی اندیشانه و در مواردی حماقت‌آمیز از دین از عوامل بروز این رفتارهاست. عامل دوم در این است که این نگاه‌های سطحی و تنگ نظرانه نسبت به دین تبدیل به یک نهاد بیرونی و یک فعالیت عملی می­ شود و گاه به جایی می­ رسد که آنها منطقی جز بی منطقی ندارند. یعنی منطق گروه‌­های رادیکال در نقطه­‌های اوج و شدت یابی عبارت است از بی­‌منطقی.

وی تقریب را راه مقابله با تکفیر دانست و یادآور شد: امروزه متأسفانه جریان­های رادیکال در جهان اسلام وارد عملیات شده­‌اند و یک حرکت غیرانسانی را آغاز کرده ‌اند. خشونت، کشتار دسته‌جمعی و حتی مشمئزکننده، آزار و اذیت بیرحمانه و نفرت‌آور انسان­‌های مسلمان را روش خود در این عملیات قرار داده و این بخشی از منطق آنها شده است. زمانی که تکفیری­‌ها پا به عرصه می­‌گذارند مسلمانان باید به صورت جدی­‌تر رو به وحدت اسلامی بیاورند و مشکلات فی ­مابین خود را حل کنند. تقریب خط قرمز تکفیر است وقتی تقریب رخ دهد دیگر تکفیر معنایی ندارد از همین رو کوشش همه مسلمانان باید دست یافتن به تقریب بیشتر باشد.

مبلغی افزود: مصری­‌ها و علمای الازهر باید بدانند که این تکفیری­‌ها اگر مجال پیدا کنند اجازه نفس کشیدن و اجازه بیان کوچک‌ترین منطق اسلامی را به آنها نخواهند داد و اگر در جامعه سیطره پیدا کنند حاصلی جز کشتار، تباهی، ناامنی، عقب ‌ماندگی، حاصلی جز نمایش چهره خشن و بی­‌رحمانه از دین ندارد.

وی با بیان اینکه جریان­های رادیکالی به مرور گستردگی بیشتری به دنبال خواهد داشت، ادامه داد: وقتی خطر بزرگی بنام تکفیر، مسلمانان را تهدید می­‌کند جامعه اسلامی باید در مقابل تقریب نیرومندتری را پی بگیرد تا از پس تکفیری­‌ها برآیند. تکفیری را باید به محاق انداخت، باید آنرا منزوی کرد و از جامعه اسلامی بیرون راند. مسلمانان شیعه و سنی خیال نکنند که تکفیری­‌ها تنها به حمله به بخشی از جامعه اسلامی و کشتار یک سری مسلمان بی­‌گناه اکتفا می­‌کنند. مطمئن باشند این­ها به فعالیت­های خود وسعت بیشتری می­‌بخشند و سیطره کامل بر فکر و اندیشه اسلامی پیدا می­‌کنند.

وی گفت: امروزه باید راه وحدت اسلامی را با قوت دنبال کنیم و به هیچ وجه دچار جنگ طائفه­‌ای نشویم و با اتحاد و تقریب در مقابل خواست تکفیری­ها که جنگ طائفه‌­ای است، بایستیم.

مبلغی دین­‌گریزی را محصول جریان­های رادیکالی عنوان کرد و گفت: اندیشه­‌های اسلامی نه تنها از مسیر رشد و تعالی و همگرایی باز می‌ماند و  سیر عقب‌گرد پیدا می­‌کند. در فضاهای این چنینی مدام در جامعه اسلامی درگیری شکل می­‌گیرد، نفاق، تضاد اجتماعی و فرار از اسلام از دستاوردهای دیگر ادامه این رفتارهاست.

رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی تأکید کرد: نتیجه دیگر این است که این اعمال تنها یک نسل را به کام عقب ماندگی و فاصله از اسلام فرو نمی­‌برد، بلکه بر تاریخ تأثیر می­‌گذارد و نسل­‌های آتی را نیز به سرنوشت آنها دچار می­‌کند. در نهایت دین در ضعف و ناتوانی قرار می­‌گیرد و بی­‌دینی توجیه شده و گسترش پیدا می­‌کند.