محمد میرکیانی، نویسنده قدیمی کودک و نوجوان و مدیر گروه کودک شبکه جام جم در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اینکه نوشتن داستانهای تاریخی، کار چندان سادهای نیست؛ چرا که نویسندگان این حوزه هم باید به اصل تاریخ وفادار بمانند و هم اصول ابتدایی و اساسی داستاننویسی را رعایت کنند، گفت: این نوشتن زمانی دشوارتر میشود که نویسندگان بخواهند درباره زندگی پیامبر اسلام (ص) و امامان یا حتی رویدادهای دینی چون واقعه عاشورا بنویسند.
نویسنده مجموعه «قصه ما مثل شد» معتقد است: کار نویسندگان کودک به مراتب دشوارتر از کسانی است که برای نوجوانان یا بزرگسالان مینویسند؛ زیرا این گروه از نویسندهها، کودکان را مخاطب قرار میدهند و میخواهند بچهها را با زندگی این بزرگواران آشنا کنند. در نتیجه کارشان به مراتب دشوارتر میشود؛ چرا که جذابیت و فانتزی، اصل نوشتن برای این گروه سنی است؛ حال آنکه شاعران و نویسندگان کودک نمیتوانند راه بر تخیل خود باز کنند و تنها به دنبال نوشتن داستانی خیالانگیز و جذاب برای کودکان درباره شخصیتهای دینی باشند.
میرکیانی با اشاره به اینکه نویسندگان کودک نمیتوانند به نوشتن حواشی رویدادهای دینی بپردازند، گفت: کودکان آشنایی چندانی با اصل داستان ندارند. یعنی با زندگی شخصیتهای مذهبی و رویدادهای دینی آشنا نیستند؛ پس حواشی را درک نمیکنند. بنابراین، نویسندگان در درجه نخست باید آنان را با نمایی کلی از زندگی پیامبران و امامان و رویدادهای بزرگی چون عاشورا آشنا کنند. بعد به داستانها و شخصیتهای فرعی بپردازند.
نویسنده مجموعه پنج جلدی «قصه ما همین بود» توجه به دین و شخصیتهای دینی را ضروری دانست و افزود: بچهها باید با تعالیم دینی آشنا باشند و به درک درستی از جهان هستی دست پیدا کنند. همچنین باید شخصیتهای بزرگ مذهبی را بشناسند تا با عالیترین نمونههای یک انسان کامل آشنا شوند. به همین دلیل بهتر است نویسندگان در قالب داستانهای زیبا و جذاب به معرفی این بزرگان به عنوان بهترین الگوهای دینی بپردازند.
میرکیانی با بیان اینکه اغراق، آفت داستانهای دینی است، گفت: وقتی پیامبر (ص)، وحی را تنها عامل تفاوت خود با دیگران میداند؛ چرا نویسندگان باید در به تصویر کشیدن چهره و شخصیت بزرگان دین، آنقدر اغراق کنند و این بزرگواران را چنان فرازمینی جلوه دهند که هیچ جوان و نوجوانی نتواند به آنان نزدیک شود و از رفتار و گفتارشان الگوبرداری کند؟
به گفته این نویسنده کودک و نوجوان، «روز واقعه» بهرام بیضایی و «ظهر روز دهم» قیصر امینپور، موفقترین نمونههای ادبیات دینی هستند که به حواشی واقعهای چون عاشورا، نه اصل رویداد، پرداخته و ماندگار شدهاند؛ البته نوجوانان و بزرگسالان برخلاف کودکان با اصل واقعه آشنا هستند؛ بنابراین در نوشتن برای آنان میتوان به حاشیهها توجه کرد. به عبارتی نویسندگان باید در نگارش داستانهای دینی به حافظه خوانندگان و پیش زمینههای ذهنی آنان توجه کنند.