یک نویسنده کودک و نوجوان، نقد را نشانه رشدیافتگی یک جامعه دانست و افزود: نقد به تفکر هنرمندان و نویسندگان، سمت و سو می‌دهد و زمینه‌های رشد و شگل‌گیری گونه‌های خاص ادبی چون فانتزی را فراهم می‌کند؛ گرچه نقد ادبیات کودک و نوجوان هنوز به جایگاه شایسته‌ای نرسیده است.

محمدرضا یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان، با اشاره به اینکه ادبیات، مقوله گسترده‌ای است و تفاوتی میان نقد ادبیات کودک و بزرگسال وجود ندارد، افزود: همان قوانین و چهارچوب‌هایی که بر نقد بزرگسال، ساری و جاری است بر نقد کودک هم جریان دارد؛ به عبارتی  اصول کلی نقد، یکی است؛ چرا که نقد بر پایه نظریه استوار است و نظریه بر معرفت تکیه دارد و شناخت، اصل مشترک حاکم بر ادبیات است و آنچه کتاب‌های کودک و نوجوان را از بزرگسال جدا می‌کند، وجود مخاطبان گوناگون است، زیرا مراحل رشد کودک و نوجوان و توانایی‌های ذهنی و زبانی‌شان متفاوت با بزرگسالان است.

نویسنده مجموعه «داستانک‌ها» نقد را مقوله‌ای کاملاً علمی دانست و افزود: نقد خلاق، آن است که منتقد را به سوی خود بکشاند و ناقد به میل و اختیار خود به آن بپردازد. در صورتی که در کشور ما، بیشتر نقدها سفارشی است و منتقدان کمتر حق انتخاب دارند و می‌توانند بر اساس دانش خود و ویژگی‌های مثبت اثر به تاویل آن بپردازند.

یوسفی به جای خالی نقد ادبی در ادبیات کودک و نوجوان اشاره و بیان کرد: هر داستانی که برای کودکان و نوجوانان نوشته می‌شود در درجه نخست باید یک اثر ادبی و هنری است و ابتدا باید به نقد زیبایی‌شناختی آن پرداخته شود، نه نقد سیاسی، اجتماعی، روان شناسی و تربیتی آن؛ چرا که تنها نقد ادبی آثار است که موجب گسترش ادبیات کودک و نوجوان، به معنی واقعی کلمه می‌شود.

نویسنده داستان «بچه‌های خاک» معتقد است نقد به تفکر هنرمندان و نویسندگان، سمت و سو می‌دهد و زمینه‌های رشد و شگل‌گیری گونه‌های خاص ادبی چون فانتزی را فراهم می‌کند؛ گونه‌ای که امروز در جهان، رواج بسیاری دارد و ایرانیان، کمتر به آن پرداخته‌اند.

به گفته یوسفی، یک منتقد خوب باید با روحیه کودکان و نوجوانان و ذهن و زبان آنها آشنا باشد و اهمیت این دانستن در جوامع چند ساختاری چون ایران که یک سری از بچه‌ها در روستاهای دورافتاده زندگی می‌کنند و عده‌ای دیگر در شهرها به سر می‌برند و آخرین وسایل ارتباط جمعی را در اختیار دارند، بیشتر است.

وی مخاطب نقد را یک مخاطب پویا دانست و افزود: منتقدان باید بدانند که با یک مخاطب ایستا روبرو نیستند و علاوه بر شناخت مخاطب باید با فلسفه، جامعه‌شناسی، روان شناسی و ... آشنا باشد و لایه‌های درونی ذهن مخاطب را بشناسد. اما با وجود نشریاتی که گاه و بی‌گاه به نقد کتاب‌های کودک و نوجوان می‌پردازند، اما نقد ادبیات این بخش از مخاطبان، هنوز به جایگاه شایسته خود نرسیده است.

یوسفی به اینکه نقد، یک مقوله دانشگاهی و پژوهشی است، اشاره کرد و گفت: تا وقتی دانشگاه‌ها با ادبیات معاصر آشتی نکنند و آن را به معنی واقعی نپذیرند، نمی‌توانند به نقد موثر و علمی بپردازند، زیرا ادبیات معاصر با انسان امروزی سروکار دارد.

نویسنده کتاب « دوچرخه سبز»، با اشاره به تفاوت میان مخاطبان نقد گفت: هر نقد مخاطبان خاص خود را دارد. برای مثال جامعه‌شناسان، مخاطبان نقد جامعه شناختی و ادیبان، مخاطبان نقد ادبی هستند، اما نقد ژورنالیستی با اینکه چندان هم علمی و تخصصی نیست، اما طیف بسیار گسترده‌ای را در برمی‌گیرد و کاربرد زیادی دارد و موجب گرایش به خرید کتاب می‌شود.

محمدرضا یوسفی، نقدهای گوناگون بر یک اثر را عاملی برای آشنایی خوانندگان با زوایای گوناگون آن اثر و داوری منطقی درباره آن، همچنین نشانه رشدیافتگی یک جامعه دانست.