محمود حکیمی، منتقد و نویسنده نوجوانان در گفتگو با خبرنگار مهر، نقد را تشخیص سره از ناسره دانست و گفت: آنچه در جامعه ما رواج بیشتری دارد، نقد صاحب اثر است، نه نقد اثر؛ زیرا تعداد منتقدان در جامعه ما بسیار اندک است و هنوز نویسندگان ما نپذیرفتهاند که کسی کتابهایشان را نقد کند و به جنبههای مثبت و منفی آن بپردازد. به همین خاطر نقد در این سرزمین، محفلی است، نه مکتوب و علمی.
نویسنده کتاب «در مکتب مولانا» به اینکه نقد، واسطهای میان نویسنده و خواننده اثر است، اشاره و بیان کرد: نقد هم در معرفی کتاب و گسترش فرهنگ کتابخوانی، نقش بسیار مهمی دارد و هم به یک حرکت فرهنگی مثبت، سمت و سو میدهد تا آنجا که با وجود منتقدان خوب، میتوان به اصلاح و تقویت کاستیهای متعدد در حوزه کتاب امیدوار بود.
حکیمی معتقد است: بعضی سازمانهای دولتی، دچار روزمرگی شدهاند و نگرش و دیدگاهشان، حزبی و تک بعدی است. از سویی منتقدان نیز یا به نقدهای ذوقی و جانبدارانه روی میآورند یا آنقدر به مسایل ساختاری و تکنیکی میپردازند که گویی به جای نقد، در پی آموزش فنون داستاننویسی هستند؛ در حالی که متولیان فرهنگی و نویسندگان و منتقدان باید به فعالیتهای منسجم و هدفمند در زمینه ادبیات و فرهنگ بپردازند و همانند اهالی سینما و تئاتر به تاسیس انجمنی با عنوان انجمن منتقدان ادبی همت گمارند.
نویسنده کتاب «نقابداران جوان»، نقد را به مثابه شمشیری میداند که بالای سر هر نویسنده قرار دارد و او را از تکرار و بیراهه رفتن باز میدارد و موجب تکامل یک اثر میشود.
به گفته حکیمی، با توجه به حساسیتهایی که در زمینه نقد ادبیات دینی وجود دارد، منتقدان باید بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند و بدانند چگونه میتوان مفاهیم دین را به کودکان و نوجوانان منتقل کرد. همچنین شناختن اسرائیلیات برای منتقدان دینی ضروری است.
نویسنده کتاب «هزار و یک حکایت تاریخی»، با اشاره به اینکه تفاوتی میان نقد ادبیات کودک و نوجوان با بزرگسال وجود ندارد، گفت: اصول کلی نقد را یکی میدانند و معتقدند نقد بر پایه نظریه استوار است و نظریه بر معرفت تکیه دارد و شناخت، اصل مشترک حاکم بر ادبیات است و آنچه کتابهای کودک و نوجوان را از بزرگسال جدا میکند، وجود مخاطبان گوناگون است؛ زیرا مراحل رشد کودک و نوجوان و تواناییهای ذهنی و زبانیشان متفاوت با بزرگسالان است.
حکیمی همچنین به نقدِ نقد معتقد است، زیرا همه نقدها، منصفانه نیست و گاهی منتقدان میکوشند از ارزش ادبی یک اثر بکاهند. اینجاست که منتقد دیگری باید به نقد نقد بپردازند و این روش پسندیدهای است که از سالها پیش تا به امروز وجود داشته است.