رمان «مگره دام می‌گسترد» نوشته ژرژ سیمنون در قالب یکی از رمان‌های مربوط به شخصیت سربازرس مگره، به زودی توسط انتشارات جهان کتاب وارد بازار نشر می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، سربازرس مگره، شخصیت محبوب عده‌ای از علاقه‌مندان به رمان پلیسی است که توسط ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی و شهیر پلیسی‌نویس‌ خلق شده است. این سربازرس فرانسوی، مردی میانسال و جاافتاده است که به همراه بازرس‌های زیردست و همکارش پرونده‌های معمایی و جنایی شهر پاریس را در اداره آگاهی این شهر، حل و فصل می‌کند.

سیمنون در دوران فعالیت خود در حوزه داستان‌های پلیسی، تعداد زیادی داستان بلند و رمان به ویژه با محوریت شخصیت مگره آفرید و او را به یکی از شخصیت‌های شناخته‌شده ادبیات پلیسی تبدیل کرد. به طور خلاصه مگره، در این رمان باید پرده از راز یک جنایت بردارد و این کار را با پهن کردن یک دام برای قاتل انجام می‌دهد.

اين بار سربازرس مگره درگير پرونده قتل‌های زنجيره‌ای است. قربانيان این پرونده همه زنان ميانسال‌اند و همه جنایت‌ها هم در بخش هجدهم پاريس، در محله مومارتر به وقوع پيوسته می‌پیوندد. قاتل در ابتداي شب دست به كار می‌شود و از چاقو استفاده می‌كند. در همه موارد به وقوع پیوسته، لباس قربانيان پاره‌پاره شده است؛ بی‌آن كه به آن‌ها دست‌اندازی شود يا كيف پول و زينت‌آلاتشان به سرقت برود. ظرف 6 ماه، اين جنايت‌های يكنواخت و شبیه به هم، مردم پاريس را چنان به وحشت می‌اندازد كه رسانه‌ها آن را یک «مسئله ملی» می‌خوانند. در نتیجه نيروهای تقويت شده پليس در محله به حالت آماده‌باش درمی‌آیند و در همه نقاط مهم، به طور آشكار و پنهان، كشيك می‌دهند.

مگره برای حل این پرونده فرضیات مختلفی برای خود می‌سازد و مساله را با يك روانكاو هم در ميان می‌گذارد. در نتیجه سراسر محله در محاصره قرار می‌گيرد و يك دختر جوان پليس، داوطلب می‌شود نقش طعمه را برای قاتل پرونده بازی کند و ...

بخشی از ترجمه این رمان پیش از ورودش به بازار نشر توسط خبرگزاری مهر منتشر می‌شود و در ادامه می‌آید:

فقط یک ضربه چاقو، باز هم پاره کردن لباس‌ها و جراحات سطحی.

قتل‌ها نفرت‌انگیز و یکنواخت بود. نیروی پلیس محله را تقویت کرده بودند. در کوچه‌ها پلیس کشیک می‌داد. در همه نقاط مهم چند نفر از افراد پلیس پنهان شده بودند. آن‌ها در هنگام وقوع جنایت‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم نیز چنین کرده بودند.

اما مگره از هم اكنون خيلی فراتر می‌رفت. او نظريه‌ها را رها كرده، به فكر راه حل‌های عملی بود.

از قاتل چيزی نمی‌دانستند. هيچ نشانه‌ای از او در دست نداشتند. تا به اين‌جا، او فقط در يك محله، در يك ناحيه مشخص دست به عمل زده بود، ولی هيچ چيزي ثابت نمی‌كرد كه فردا، در يك نقطه ديگر پاریس، يا شهری ديگر، دست به كار نشود.

چيزی كه اين تهديد را تا اين حد تشويش‌انگيز می‌كرد، مبهم و بی‌صراحت ماندن آن بود.

آيا تا جنايت بعدی بايد منتظر ماه آينده باشند؟ يا فقط سه روز ديگر.

ممكن نبود تا ابد همه كوچه‌های پاریس را در محاصره نگاه دارند. زن‌ها هم كه بعد از هر جنايت خود را مخفی می‌كردند، كمی بعد به زندگی معمولی بر می‌گشتند و به خود می‌گفتند كه خطر دور شده و شب‌ها قدم به بيرون خانه می‌گذاشتند.

در تحقيقی كه به هيچ چيزش نمی‌شد تكيه كرد، حتی نامه‌ای مركب از كلمات بريده شده از روزنامه‌ها می‌توانست نقطه آغاز حركتی باشد....

این کتاب به زودی با 144 صفحه توسط انتشارات جهان کتاب وارد بازار نشر خواهد شد.

برچسب‌ها