عباس آگاهی، مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آثار جدید خود گفت: طی ماههای اخیر ترجمه 4 رمان را به انتشارات جهان کتاب تحویل دادهام که قرار است به مرور به چاپ برسند. یکی از این رمانها «جزیره خاموشان» اثر بانو باشلری است که در زمان انتشارش به عنوان رمان ممتاز برنده جایزه مخصوص آثار پلیسی معرفی شد.
وی افزود: محل وقوع داستان «جزیره خاموشان»، جزیره کوچکی در دریا و روبروی استان برتانی فرانسه است. به دنبال وقوع یک سلسله قتل، پلیس و بازرسهای آگاهی به جزیره میروند. ستاد فرماندهی خود را در شهرداری جزیره مستقر میکند و به بازجویی از متهمان و شاهدان میپردازند. در ادامه کهنهسربازی که سابقه خوبی ندارد، به اتهام قتل بازداشت میشود. اما آیا قاتل واقعی اوست؟
مترجم سلسله رمانهای سربازرس مگره در ادامه گفت: رمان دومی که به ناشر سپردهام، «بالابر» اولین اثری است که از فردریک دار منتشر شده است. دار نویسنده توانایی است که شرح حالش در این گفتگو نمیگنجد، اما میتوانم به این نکته بسنده کنم که از او و تحت عنوان نامهای مستعارش، نزدیک به 300 اثر به جا مانده است. بنابراین انتخاب آثار او برای ترجمه به فارسی، کار آسانی نیست. چون سبک نگارش، زبان و اصطلاحات به کار رفته و ویژگیهای فرهنگی آثارش، بسیار تاملبرانگیز است. با این حال تصمیم دارم تا جایی که ممکن است، خوانندگان مجموعه کتابهای «نقاب» را که جهان کتاب چاپ میکند، با این نویسنده آشنا کنم.
آگاهی گفت: داستان «بالابر» درباره سرگذشت مردی است که بعد از سالها، در شب عید نوئل از زندان آزاد میشود و به خانه مادریاش برمیگردد. در سالهایی که این مرد در زندان بوده، مادرش درگذشته و وقتی شب عید به تنهایی از خانه بیرون میآید، با زنی روبرو میشود که دختر خردسالالی را به همراه دارد. او به دعوت زن به آپارتمان او میرود و در شرایطی بارونکردنی با جسد شوهر زن روبرو میشود. در این داستان، آسانسور یا بالابری که به آپارتمان مذکور راه دارد، نقش مهمی ایفا میکند.
مترجم آثار پییر بوالو و توماس نارسژاک ادامه داد: کتاب سوم هم اثری دیگر از فردریک دار است که «مرگی که حرفش را میزدی» نام دارد. این داستان که دومین کتاب دار است، حاوی طنز تلخی در زمینه موضوع همسریابی از طریق دادن آگهی در جراید مخصوص است. همسری که راوی داستان از این طریق پیدا میکند، پسری 22 ساله دارد. روابط این مادر و پسر با شوهر عاشقپیشه ولی گوش به زنگ، ما را از ورطه حیرت به کنجکاوی و وحشت میکشاند. انتقامجویی گرچه موتور نیمه دوم داستان را روشن میکند، ولی تا پایان ماجرا معلوم نیست برنده واقعی چه کسی است.
وی گفت: کتاب چهارم هم اثر دیگری از ژرژ سیمنون با محوریت شخصیت سربازرس مگره است. نام این رمان «مگره و زن درازقد» است و درباره مردی است که زمانی در یک شرکت سازنده گاوصندوق کار میکرده است، اما بعد از ترک شرکت، به فکر سرقت از گاوصندوقهایی که خودش ساخته میافتد. یک شب که قصد دستبرد به گاوصندوقی را دارد، با یک جسد روبرو میشود. این شخصیت وحشتزده فرار کرده و به همسرش «زن درازقد» تلفن میکند. زن درازقد کسی است که روزگاری توسط سربازرس مگره دستگیر شده است. مرد از ترس متهم شدن به قتل، جرات نمیکند به خانهاش برگردد و همسرش برای حل این مشکل به دیدن سربازرس مگره میرود. به این ترتیب پای سربازرس به این داستان باز میشود.
آگاهی در پایان گفت: من هر 4 رمان را تحویل ناشر دادهام و کارهای مربوط به آمادهسازی و چاپ دو عنوان اول تمام شده و به زودی چاپ و وارد بازار میشوند. کارهای مربوط به دو عنوان دیگر هم به احتمال قوی تا پایان سال جاری به پایان خواهد رسید.