خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: «راز کفش های زرد» نام کتابی است که اگر نتوانید آن را از دستفروشهای خیابان انقلاب یا دیگر خیابانهای تهران تهیه کنید، باید امیدوار باشید تا فردی از دوستانتان که علاقهمند به ادبیات پلیسی است، نسخه دومی از آن را داشته باشد تا در صورت دادنش به شما، کلکسیون کتابهای پلیسیاش ناقص نشود.
این رمان که یکی از رمانهای خوب پرفروش مربوط به شخصیت داستانی سربازرس مگره است، نوشته ژرژ سیمنون خالق سربارزس مگره بوده که توسط فریدون سامان و در قالب دومین عنوان از مجموعه کتابهای حادثه به چاپ رسیده است. سال انتشار کتاب مشخص نیست و قیمت پشت جلد آن نیز 200 ریال است.
ترجمه فارسی «راز کفش های زرد» گواهی بر روزگاری است که مردم ما کتابخوانتر بودند و شمارگان کتاب بالا و قیمتش بسیار ارزان بود. این کتاب همانطور که در ادامه این نوشتار به سبک نگارش ژرونالیستیاش اشاره میشود، جنس انتشار ژورنالیستیای هم دارد. به این معنی که زمانی در کشورمان وجود داشته که کتابهای حادثه و پلیسی به قدری محبوب بودهاند که ناشری در قالب نام «کتاب حادثه» هر ماه یک عنوان از آنها را راهی بازار نشر میکرده است.
به هر روی، «راز کفش های زرد» دومین عنوان کتاب حادثه است و در کنارش کتابهایی چون «قتل در آمستردام» از آلیستر مک لین و «مرد زیرزمینی» از راس مک دانلد به چاپ رسیدهاند.
درباره داستان کتاب، باید گفت که این کتاب یکی از داستانهای خوب و عمیق مربوط به شخصیت سربازرس مگره است. به هر حال سیمنون با نوشتن حدود 200 کتاب با محوریت شخصیت مگره، میتواند داستانهای خوب و بد در این زمینه نوشته باشد که «راز کفشهای زرد» یکی از داستانهای خوب سربازرس محبوب است. به عنوان مثال، «مگره و سایه پشت پنجره» یکی از رمان های معمولی و نه چندان خوب سیمنون با حضور سربازرس مگره است.
البته در توضیح این مساله میتوان به این نکته اشاره کرد که سیمنون از جمله نویسندگان پرکار و فعال جهان بوده که از صبح تا عصر مشغول به نوشتن بوده و تعداد زیادی رمان و داستان پلیسی از خود به جا گذاشته که جنس بسیاری از آن ها، ژورنالیستی و دارای ذات داستانهای پاورقی است. ولی او مخاطبان زیادی داشته و دارد که به دنبال این بوده و هستند که ببینند او چه داستانی خلق کرده است.
اشاره به عمیق بودن داستان «راز کفش های زرد» شد. در این رمان شخصیتی مقتول که مگره در پی کشف راز قتل اوست، به طور مشروح و مفصل کالبدشکافی شخصیتی میشود و کشف رازهای زندگیاش، همان کشفی است که قرار است مخاطب با رسیدن به آن از خواندن یک رمان لذت ببرد؛ یعنی لذت کشف. این عامل را در برخی از رمانهای مربوط به سربازرس مگره نمیبینیم. به هر حال شخصیت موسیو توره کمکم و با پیش رفتن رمان، نقاب از چهره برمیدارد و وجه دیگر شخصیتش مشخص میشود.
عمق این داستان به شخصیت دوگانه موسیو توره باز میگردد و سربازرس در پی کشف راز این دوگانگی به مرور رازهای دیگر این پرونده را نیز کشف میکند. به علاوه، این اثر بهنوعی واکاوی یک مساله اجتماعی نیز هست؛ مردانی که از زنان خود میترسند و به واسطه همین ترس، زندگی دومی را بیرون از محدوده و قلمروی خانه خود از سر میگیرند البته این جمله نه به معنای ازدواج مجدد و خیانت به همسر اولشان است بلکه همانطور که موسیو توره نماد و سمبل شخصیت اینگونه از مردان است، این افراد مدتها بیکار میمانند اما به همسر خود میگویند که هنوز سر همان شغل هستند ولی محل درآمدشان از جای دیگری است که احتمالا خلافکاری و سرقت است. کفشهای زرد و کراوات جلف و مبتذلی که جسد توره را با آن پیدا میکنند، نماد شخصیت دوم وی است در حالی که خانوادهاش هیچگاه او را با این سر و وضع و چنین کفشهایی ندیدهاند.
نکته جالب در این میان، همذاتپنداری سربازرس با مقتول است که زمانی خود سربازرس هم دوست داشت از همین کفشهای زرد داشته باشد اما به دلایل محیطی و خواست همسرش نتوانست از آن مدل کفشها بپوشد.
یکی از ایرادات کتاب که با توجه به فونت و حروف چاپهای جدید، به آن عادت نداریم، حروف و گاهی چسبیدگی آنها به یکدیگر است که موجب کندی در روند خوانش اثر میشود. این مساله را میتوان در دیگر کتابهای قدیمی دیگری مانند «خواهر کوچیکه» از ریموند چندلر با ترجمه اسماعیل فصیح که سالها پیش به چاپ رسیده اند، مشاهده کرد.
------------------------------------
صادق وفایی