به گزارش خبرنگار مهر، رمان «پرواز بدون او» نوشته میشل بوسی به تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این رمان، هفتادمین عنوان مجموعه پلیسی نقاب است که توسط این ناشر چاپ می شود.
میشل بوسی متولّد ۱۹۶۵ و استاد رشته جغرافیا در دانشگاه روآن است و رمان پرواز بدون او ( ۲۰۱۲) جایزه «بهترین رمان پلیسی حوزه زبان فرانسه» و «خانه مطبوعات» را از آن خود کرده است.
علاقهمندان ایرانی رمانهای معمایی با این کتاب برای اولین بار با میشل بوسی، نویسنده معاصر فرانسوی، آشنا میشوند. خوانندگان رمان پرواز بدون او، درباره این کتاب، بالغ بر ۵۴۰ دیدگاه در سایت آمازون گذاشتهاند.
«پرواز بدون او» علاوه بر خصوصیات ساختاری خود و تازگی داستان و وقایع آن، همانند بهترین آثار این ژانر، تا آخرین لحظه خواننده را در عطش حلّ معمّا نگاه میدارد.
خلاصه داستان این رمان به این ترتیب است: ایرباس ۵۴۰۳ از استانبول عازم پاریس بود که دچار سانحه شد. در شب سرد ۲۳ دسامبر، هواپیما در دامنه کوه تریبل، در مرز بین فرانسه و سوئیس، درهم شکست. تمامیمسافران و خدمه هواپیما درجا کشته شدند. تنها کسی که به گونهای معجزهآسا نجات یافت، نوزادی سهماهه بود که هنگام برخورد هواپیما با کوه و پیش از آتش گرفتن آن، به بیرون پرتاب شد. سرنوشت این کودک و معمایی که ۱۸ سال بیپاسخ میماند داستانی شگفتیآور را رقم میزند...
میشل بوسی در جایی گفته است: «من باید خوانندگانم را تا لبه پرتگاه ببرم، رهایشان کنم، و در آخرین لحظه مانع سقوطشان شوم.»
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
در حقیقت محاسبه ای در کار نبود. خود قضیه مسحورم می کرد. یقین داشتم که چیز تازه ای، نشانه ای که از دید همه پنهان مانده بود، را کشف خواهم کرد. بعد از تجزیه و تحلیل همه مدارک پرونده به این نتیجه رسیدم که باید مسئله «دستبند» را بررسی کنم. همان دستبند لعنتی که قرار بود لیس رُز کارویل در هواپیما به مچش بسته باشد. یقین پیدا کرده بودم که آن شمشیری دولبه است. اگر دستبندی وجود نداشت، می شد فکر کنی که نوزاد نجات یافته امیلی ویترال است... ولی اگر نوزاد به بیرون پرتاب شده لیس _رز باشد، هیچ چیزی مانع این فکر نمی شد که دستبند ظریف و کوچک در اثر برخورد شکسته و پاره شده باشد. و به دنبال این فرضیه، اگر دستبند، خالی، در اطراف هواپیما پیدا می شد... آن وقت همه چیز معکوس بود و مدرکی انکار ناپذیر در اختیار قرار می گرفت که بر مبنای آن لیس _ رز نوزاد معجزه یافته است!
من آدم سمجی هستم. گرچه پلیس همه جا، در اطراف هواپیما، روی کوه تریبل به کاوش پرداخته بود، من همه چیز را از نو شروع کردم. در پایان اوت ۱۹۸۱، با یک فلزیاب، هفده روز، روی کوه تریبل و جنگل، سانتی متر به سانتی متر را زیر و رو کردم... در شب سانحه هوا توفانی بود. دستبند احتمالا میان برف ها افتاده و در گِل فرو رفته بود... هیچ پلیسی، بعد از سانحه، با انگشت های یخ زده، با پاهای خیس، نمی نوانسته چنین پشتکاری نشان بدهد. من چرا. ولی به خاطر هیچ!
این کتاب با ۳۳۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۵۰ هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما