خبرگزاری مهرـ گروه هنر: یازدهمین مقصد نمایش «فصل شیدایی» تولید مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی (مُهنا)، بوشهر است و همین بهانهای میشود تا در یک سفر کوتاه هوایی به این شهر که ساحل خلیج فارس را در خود دارد برویم. محل اجرای نمایش قدری دورتر از مرکز شهر است و باید تا منطقه سرتُل در نزدیکی بوستان لیان رفت تا به محل اجرای نمایش رسید.
به محض پیاده شدن از ماشین با راهنمایی نادر قنبری مدیر تدارکات نمایش، وارد لوکیشن میشویم و محل نگهداری شتر و اسبها را میبینیم. حدود سه ساعت به آغاز نمایش مانده و در این فرصت کمی این طرف و آن طرف سرک میکشیم و قنبری از قدیمیهای عرصه تدارکات که در بیشمار فیلمهای سینمای ایران حضور داشته و همه او را به عمو نادر میشناسند، گهگاه درباره محل اجرا و نحوه آمادهسازی آن توضیح میدهد.
اجرای نمایش در ساحل خلیج فارس
اینجا یک فضای باز گسترده است که به ساحل ختم میشود و سن نمایش، بیشتر شبیه تپه طبیعی میماند که آن را مسطح کردهاند. پرده عریض و طویلی وسط سن قرار دارد و در سمت راست و چپ آن نیز دکورهای نمایش که به شکل خانه ساخته شدهاند به چشم میخورد. جای جای این فضای بزرگ را که نگاه میکنیم، بلندگو دیده میشود. نزدیک غروب است و تصویر نارنجی خورشید بین دو درخت نخل بسیار دیدنی است.
قنبری به سازهای که میان صحنه قرار گرفته اشاره میکند؛ سازهای با چهار ستون که نورپردازی از طریق آن ممکن میشود. او همچنین از این نکته میگوید که زمان ساخت این سازه در نظر داشتهاند دید مخاطب گرفته نشود. روبروی سن تا چشم کار میکند صندلی چیدهاند و البته جایگاه تماشاگران به دو بخش تقسیم شده و قنبری میگوید فضای ایجاد شده بین صندلیها هم جزو سن نمایش است.
حسن بزرا دستیار کارگردان مشغول تمرین با گروه بازیگران است که رحمانیپور طراح نور پروژه را میبینیم و از او برای گفتگو دعوت میکنیم. او «فصل شیدایی» را یک نمایش ترکیبی معرفی میکند که طی سالها تغییر و تحولاتی در آن رخ داده و اسامی دیگری چون «ستاره صبح» و «آوای نور» داشته است.
درگیر کردن احساسات مردم با نحوه نورپردازی
وی درباره سختیهای کار میگوید: ما باید تلاش کنیم نورهایمان در دید تماشاگر نباشد بنابراین همواره میکوشیم سازهای متناسب با این فضا بسازیم. ما از ترکیب سیستم دیجیتال و آنالوگ استفاده میکنیم. در نوع نورپردازی این کار که در شهرهای مختلفی اجرا میشود، سعی میکنیم همواره با ذائقه مخاطبان پیش برویم. اکنون سطح فرهنگی مردم بالا آمده و حتی ممکن است برخی تماشاگران تخصصی هم داشته باشیم.
وی ادامه میدهد: چون قصه مذهبی است ما در رنگبندیها و نوع نورپردازی طوری عمل میکنیم که تماشاگر را با صحنه درگیر کنیم. مثلا نوع کار ما در صحنه درِ خانه حضرت زهرا (س) برای مخاطبان تاثیرگذار بوده و آنها را جذب کرده است. من حس و حال مردم زمان تماشای این آیتم یا آیتم غدیر را خیلی دوست دارم.
سختیها دیگر برایمان عادی شده است
پس از شنیدن حرفهای رحمان پور صندلیهای خالی را پشت سر میگذاریم و به اتاق فرمان میرسیم. تیم چند رسانهای نمایش اینجا ساکن هستند و هماهنگیهای مربوط به صدا و پخش آیتمهای مختلف نمایش در این محل انجام میشود.
علی اسماعیلی طراح تصاویر و مدیر گروه صدا و تصویر است که درباره کارش توضیح میدهد: ما در هر اجرا به خودمان سختی میدهیم و سعی میکنیم بومیسازی داشته باشیم. تجربه قبلی ما در جزیره ابوموسی بود و عملیاتی را نیز با روایت شهید مهدوی اجرا کردیم.
وی ادامه میدهد: ما در هر استان با مشکلات جوی بسیاری روبرو میشویم اما این سختیها برای این تیم که استخوان ترکاندهاند دیگر عادی شده است. ما اینجا مشکل ضعف برق داشتیم و نتوانستیم در سازه میان صحنه، سیستم صوت قرار دهیم. سیستم صوت ما تقریبا دالبی است البته هنوز کامل نشده است و به خاطر باران و باد، نتوانستهایم به همه اهدافمان برسیم. ما از ۴۸ بلندگو و ۲۸ هزار وات استفاده میکنیم. ویدئو پروژکشن ما هم نیروی زیادی طلب میکند و چنین صفحه نمایشی در هیچ نمایشی نیست. پرده ما ۲۳ در ۷ متر است.
اسماعیلی همچنین به این موضوع اشاره میکند که به خاطر همزمانی اجرای نمایش با فاطمیه، صحنه غدیر به کلی متحول و به شهادت حضرت زهرا (س) منجر شده است.
به سمت صحنه برمیگردیم. باد بسیار شدیدی میوزد و ما که به حساب دمای ۱۸ درجه بوشهر، لباسهای گرممان را نیاوردهایم، یخ کردهایم. گروه بازیگران مشغول تمرین هستند. روی سن میرویم و پشت سن را هم نگاهی میاندازیم. کانتینری پشت سن قرار گرفته تا دکور را نگه دارد. با این وجود، باد شدیدی که میوزد حداقل ما را دل نگران نمایش میکند. یک مجسمه شبیه بت، یک موتور و گهوارهای پشت دکور به چشم میخورد.
کوه را برای نمایش شکافتیم
آنه محمد ایری طراح صحنه و لباس مشغول کار است که سراغ او میرویم و او هم در سخنانی میگوید: هر بار که میخواهیم وارد یک استان تازه شویم دغدغه من این است که جغرافیا و مختصات استان چگونه است و چه اتفاقات تاریخی در آن رخ داده است؟ این موضوع در انتخاب لوکیشن نقش مستقیم دارد و ما چندین بار به بوشهر سفر کردیم. سرانجام جایی را کنار ساحل انتخاب کردیم که با کمترین امکانات بتوانیم یک سن و جایگاهی برای تماشاگران ایجاد کنیم.
وی ادامه میدهد: اینجا یک کوه قرار داشت و ما برای کارمان کوه را شکافتیم. یک تپه ماهور هم این طرف بود که آن را به شکل سن روباز کنار دریا درآوردیم. طوفان و سرما و جزر و مد کار را دشوار میکرد اما سرانجام توانستیم به یک سن زیبا و کادره با دکور مناسب برسیم. با این حال گاهی آنقدر باد شدید بود که کانتینرهای ما را یکی دو متر جابجا میکرد و ما مجبور شدیم آنها را به هم جوش بدهیم.
رنگرزی در قابلمه غذا
ایری تصریح میکند: کار دشواری را پشت سر گذاشتیم و به علت کمبود زمان مجبور بودیم همزمان همه کارها را پیش ببریم. فرصتی برای دوربین نقشه کشی نبود و من همه چیز را چشمی پیش بینی کردم و باید سعی میکردم کار به گونهای دقیق باشد که لودر یک بار بیاید و کار را انجام دهد. ما در حداقل زمان و با کمترین امکانات کار کردهایم. درباره لباس هم برای تک تک شخصیتها لباس طراحی کردیم و بچهها در همان قابلمهای که آشپزی میکردند، رنگرزی میکردند. امیدوارم که کار موفق و تاثیرگذار باشد.
حجت الاسلام زاهددوست دبیر ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب استان بوشهر هم اینجا است و فرصت خوبی است تا درباره همکاریاش با مُهنا از او بپرسیم. او میگوید: نمایش باشکوه «فصل شیدایی» تلاشی از دوستان ما در مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی با همکاری سازمان هنری رسانهای اوج است. آنها قبول زحمت کردند و دعوت جمعی از فعالان فرهنگی استان را پذیرفتند و به استان ما آمدند. ما حدود دو ماه در خدمت دوستان بودیم و تمام ظرفیت آنها را برای بهتر شدن پروژه به کار گرفتیم. همکاران ما در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری خوبی با پروژه داشتند و همه نهادهای فرهنگی برای یاری پروژه اهتمام ورزیدند.
آموزش نیروهای بومی برای افتخارآفرینیهای مستقل
وی تأکید میکند: خوشبختانه حتی بین مخاطبان افرادی را میبینیم که برای چندمین بار به دیدن نمایش میآیند. یکی از خواستههای ما برای حضور دوستان در بوشهر این بود که تعدادی از نیروهای بومی در همکاری با این پروژه توانمندسازی شوند و آموزش ببینند. به جز همکاری برخی از نیروهای بومی با عوامل پشت صحنه، بازیگران نیز اکثرا از بوشهریها هستند. امیدوارم با آموزشی که در این کار دیدهاند، در آینده شاهد افتخارآفرینی همین نیروها باشیم.
کوهفر مدیر مرکز مُهنا هم اینجا است و از این سو به آن سوی صحنه میرود و همه چیز را چک میکند تا مشکلی وجود نداشته باشد. رسالت بوذری هم گریم شده و لباس اجرا پوشیده و آماده است. گپ کوتاهی هم با او داریم و درباره دلیل حضورش در این پروژه و حضور در استانهای مختلف میپرسیم.
کارهایم زمین میماند اما «فصل شیدایی» برایم اولویت دارد
بوذری توضیح میدهد: گرچه وقتی اینجا هستم، بخشی از کارهایم در تهران زمین میماند ولی این کار برای من اولویت دارد. مثلا باید چند قسمت از «آیینه خانه» را ضبط کنیم و بعد از آن برای ضبط برنامه دیگری بنا است به اهواز بروم اما در عین گرفتاریهای عدیدهای که برایم پیش میآید، باز هم «فصل شیدایی» را در اولویت قرار میدهم.
وی که مجری شناختهشدهای در تلویزیون به حساب میآید، درباره انگیزههایش از همراهی با این پروژه دشوار دور از استودیوهای امن تلویزیون تصریح میکند: واقعا نمیدانم مسئولان تئاتر کشور به چه فکر میکنند و دغدغهشان چیست؟ در سالنهای مختلف تئاتر کشور نمایشهایی به صحنه میروند که نهایت ۱۵۰ تماشاگر دارند. البته من با تئاترهای روشنفکرانه مخالفتی ندارم اما سوال اینجا است که دغدغههای مسئولان صرفا مربوط به جمع محدود و اندکی که سالنهای ۱۰۰ نفره را پر میکنند محدود میشود؟ آنها خوابند یا خودشان را به خواب زدهاند؟
چرا مسئولان از نمایش ما حمایت نمیکنند؟
بوذری ادامه میدهد: ما در این اجرا فقط در یک شب ۹ هزار نفر تماشاچی داشتیم و حتی به این فکر افتادیم که این تعداد تماشاگر را در گینس ثبت کنیم. به راستی مدیران چه ظرفیتی از این بالاتر میخواهند تا یک اتفاق فرهنگی را سامان دهند و مفاهیم متعالی را به مردم منتقل کنند. اگر آنها صرفا دنبال چهار نفر هنرمند روشنفکر نیستند، چرا از کارهای این چنینی حمایت نمیکنند. اگر قرار است گفتمان انقلاب اسلامی در هنر این کشور غالب شود، چه ظرفیتی از این بالاتر داریم که مردم را بیاوریم، آنها را با مفاهیم بلند اعتقادی و انقلابی آشنا کنیم و بعد از اجرا هم از خیلیها بشنویم که متحول شدهاند.
راوی و نویسنده «فصل شیدایی» یادآور میشود: اکنون نمیتوانم ناراحتی خودم را پنهان کنم از اینکه کاری در چنین ابعادی ساخته میشود اما هیچ کدام از مسئولان حوزه تئاتر و وزارت ارشاد از اجرای آن خبر ندارند! آیا جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی چنین کاری را دیده است؟ آیا او حاضر است یک شب بیاید و بداند فارغ از فضای گلخانهای و آکواریومی که اطرافیانش برای او درست کردهاند، افراد دیگری با مشقت بسیار به فکر تعالی هنر این کشور هستند؟
بوذری در پایان تأکید میکند: متاسفانه آقایان هم توجیهی برای حمایت نکردن از این آثار نخواهند داشت آن هم در روزگاری که برخی آثار نمایشی به خاطر حرفهای رکیک بازیگرانش از اجرا باز میمانند. باعث خرسندی من است که هر سلیقهای در این مملکت اجازه حرف زدن داشته باشد اما ای کاش به اندازهای که برای آن سلیقهها مجال قائل میشوند، چشمشان را روی آثاری از این دست نبندند.
هلال احمر هم اینجا نماینده دارد و چند جوان در یک چادر مسافرتی مشغول برپا کردن آتش بزرگی هستند تا مخاطبان نمایش پس از تماشای اثر، بتوانند چای داغ بخورند. بادهای بی وقفه لوکیشن، دیگر امانمان را بریده است و همین میشود که به کانتینری که گروه کارگردانی در آن حضور دارند، پناه میبریم. سعید اسماعیلی کارگردان نمایش، اینجا است و با برخی عوامل، مسایل مختلف کار را پیش از اجرا مرور میکند.
تغییر جایگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
وی معتقد است حرفهایش درباره نمایش را در گفتگوهای دیگر بیان کرده و حالا نکات دیگری دارد که میخواهد به آنها اشاره کند: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با این بودجه و فضای حمایتی و این همه امکانات، باید برای اهداف بزرگی بکوشد اما متاسفانه اکنون این وزارتخانه به نیروی قهریه ضعیفی تبدیل شده که از هنرمندان تمنای پرهیز از اباهه گری میکند، به جایی رسیده که با ترس و لرز باید خواهش کند که شئونات عمومی جامعه را حفظ کنید.
وی ادامه میدهد: متأسفانه شأن هنر آنقدر پایین آمده که نه تنها ما نمیتوانیم به افقهایمان برسیم، بلکه فقط باید از هنرمندان خواهش کنیم روی صحنه فحش ندهند و از این دست خواستههای که حوزه هنر را به قهقرا میکشاند! جای تأسف است که هنر این مملکت به اینجا رسیده و روز به روز دغدغه مسئولان فرهنگی و هنری کشور پایینتر و بی ارزشتر میشود.
از دغدغههای اعتقادی مردم غفلت کردهایم
کارگردان «فصل شیدایی» تصریح میکند: خوشحالم به دور از آن فضاها، در این گروه به دنبال دغدغههای اعتقادی و دینی مردم هستیم و به آنچه میپردازیم که سالیان سال از آن غافل بودهایم. باید آنچه که نیاز فرهنگی و اعتقادی مردم است مورد توجه قرار بگیرد.
اسماعیلی تصریح میکند: خوشحالترم با وجود اینکه برخی معتقدند افکار عمومی مردم از فضاهای ارزشی فاصله میگیرد، عکس این را در کار دیدهایم. خود من روز اولی که به بوشهر آمدم تصور نمیکردم اینگونه باشد. بوشهر استان مرفهی است و شاید المانهای مذهبی زیادی در شهر نباشد، اما شبها اتفاقات عجیب و غریبی در نمایش رخ میداد و گپ و گفتهایی با مخاطبان داشتیم که نشان میدهد دین گریزی که همیشه از آن صحبت میشود، براساس عملکرد کودکانه و ابتدایی و بدون فکر ما شکل گرفته است.
وی در پایان میگوید: اگر ما قدری تفکر و برنامه ریزی داشته باشیم، دین گریزی در کار نخواهد بود. متأسفانه برخی از ما باعث این ماجرا شدهایم. در حالی که اگر این کارها به صورت منسجم انجام شوند، اتفاقی نمیافتد و مردم به ریشهها و فرهنگشان وفادار خواهند بود.
اولین اشتباه ما آخرین اشتباه است
محمدرضا ترکمان مدیر جلوههای ویژه میدانی پروژه را کنار اتاق فرمان میبینیم و فرصتی هم برای گفتگو با او دست میدهد که درباره کارش توضیح میدهد: شرایط جوی اینجا کار ما را دشوار میکند، ساحل، باد زیادی دارد و جزر و مد هم ما را اذیت میکند. اما اگر باد کمتر شود تعداد انفجارها به ۱۵ تا ۲۰ میرسد. حتی در صحنه شیطان به دلیل باد شدیدی که وجود دارد به جای یک جهت از دو جهت آتش کار گذاشتهایم.
وی اظهار میکند: برای اجرای هر استان تقریبا ۱۸ روز درگیر هستیم. جلوههای ویژه در این کار، با آثار دیگر خیلی فرق میکند و اصلا مشابه سینما نیست. کار در سینما خیلی راحتتر است. در حرفه ما، اولین اشتباه آخرین اشتباه است و در این کار هم چون زنده است اصلا جای خطا نداریم.
از او درباره افزایش حساسیتها روی حرفهاش به ویژه پس از حادثه «معراجیها» میپرسم و ترکمان تصریح میکند: ما کلا ۱۱ نفر هستیم که مجوز کار جلوههای ویژه داریم. زنده یاد شریفی راد سلطان جلوههای ویژه بود و ۱۷۰۰ موشک خنثی کرده بود. بعد از حادثهای که برای او رخ داد، ادامه «معراجیها» را گروه ما به انجام رساند اما پس از آن اتفاق همه چیز خیلی برای ما سخت شده است و مردم هم خاطره بدی از آن اتفاق دارند.
تقدیم نمایش به مردان غیور دریا
اجرای نمایش با پخش تیتراژ و روشن شدن نور صحنه رسمی میشود. گروه هنری ستاره صبح و بنیاد فرهنگی خاتم الانبیا نمایش را به مردان غیور دریا تقدیم میکنند و در قالب تیتراژ گفتگوهایی با علیرضا کوهفر مدیر مرکز مُهنا، سعید اسماعیلی کارگردان، رسالت بوذری نویسنده و راوی، آنه محمد ایری طراح صحنه، رحمانیپور نورپرداز پخش میشود و در سه بخش بازیگران، بازیگران خردسال و غواصان به نحوی که شاید فرصتی برای خواندن تمام اسامی نباشد، معرفی میشوند.
اجرا با داستان آشنای هبوط؛ ماجرای آدم و سجده نکردن شیطان و درخت سیب آغاز میشود و اولین انفجار که دستپخت ترکمان است رخ میدهد. راوی به صحنه میآید و از وهابیت و شبکههای به ظاهر مذهبی ماهوارهای سخن میگوید. نمایش ادامه پیدا میکند و در بخش دیگری اذان بلال به گوش میرسد. کمی بعد به واقعه غدیر رسیدهایم و حالا شهادت حضرت زهرا (س) روایت میشود.
ماموران خلیفه نااهل کوفه، خانه علی ابن ابی طالب را به آتش میکشند و اندکی بعد با بیرون آوردن تابوت حضرت زهرا (س) از در خانه، های های گریه حضار بلند میشود. تابوت از میان جمعیت حرکت میکند. بوذری روی صحنه میرود و درباره خواسته حضرت زهرا (س) برای پوشیده ماندن پیکرش پس از مرگ و استفاده از تابوت سخن میگوید و به حجابهای امروزی اشاره میکند.
وقتی کربلا صحنه را به آتش میکشاند
زمان میگذرد و با باد شدیدی که در فضای باز اجرای نمایش میوزد، همه سردشان شده است که با رسیدن به واقعه کربلا صحنه دوباره آتش میگیرد و همه گرم میشوند... شماره سامانه پیامکی نمایش روی پرده نقش میبندد تا مردم دلنوشتههایشان را درباره نمایش بفرستند.
حالا به انقلاب اسلامی رسیدهایم و حین اجرای این بخش عکس شهدای بوشهر بر پرده نمایش داده میشود. پس از این نوبت جنگ است و ابتکار عمل گروه «فصل شیدایی» اینجا آشکار میشود. «فصل شیدایی» در هر استان از ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی آن منطقه بهره میبردو حالا این بار نوبت روایت جانفشانی سربازان نیروی دریایی بوشهر رسیده است.
بازسازی عملیات جنگی در دریای خلیج فارس
اکنون نمایش از ساحل به سمت چپ و دریای مواج خلیج فارس کشیده میشود و غواصان صحنهای از یک عملیات در دوران جنگ را در دریا با استفاده از پل شناوری که گروه ساختهاند، بازسازی میکنند. این صحنه اوج هنرنمایی تیم جلوههای ویژه است.
چیزی به پایان نمایش نمانده و شیطان که قصه با او آغاز شده بود، این بار هم در بخش ظهور حاضر شده است. او بین حلقه آتش قرار گرفته و قهقهه میزند و تصاویری از شیطانهای دوران امروز در پرده به چشم میخورد. سرانجام نمایش با قدری آتش بازی به امید ظهور و خواندن دعای فرج به پایان میرسد اما باد همچنان بی وقفه میوزد...
اجرای «فصل شیدایی» در حالی که در آخرین اجرا حدود ۹هزار نفر تماشاچی برای دیدن آن آمده بودند، شب گذشته پنجشنبه ۲۱ اسفند به پایان رسید اما این مسیر همچنان ادامه دارد و استانهای دیگری در سال ۹۴ میزبان نمایش خواهند بود.
گزارش از مریم عرفانیان