به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب حاصل ترجمه گروهی جمعی از مترجمان، در قالب پروژه ترجمه این اثر است که تحت نظر صنوبر رضاخانی انجام شده است.
این پروژه ابتدا با انتشار فراخوانی در سایت اینترنتی صنعت ترجمه، آغاز شد و در این فراخوان از مترجمان برای بازگردانی داستان های کتاب جدید آلیس مونرو با عنوان «Dear Life» دعوت به عمل آمد.
احمد حسین زاده، پرویز جدید، فروغ پورخجسته، سیده زهرا حسینی فر و محمدرضا اربابی، مترجمان داستان های این کتاب هستند.
اسامی داستان های چاپ شده در این کتاب عبارت است از: رسیدن به ژاپن، آماندسن، تَرک ماوِرلی، گودال شن، مامن، غرور، کُری، قطار، رو به دریاچه، دالی، چشم، شب، صداها، زندگی عزیز.
۴ اثر پایانی کتاب، به تعبیر مونرو، دقیقا داستان نیستند. بلکه واحدی جداگانه از کتاب را تشکیل می دهند که از نظر احساسی، زندگی نامه هستند؛ اما نه کاملا. مونرو اعتقاد دارد این داستان ها، اولین و آخرین و خصوصی ترین مطالبی هستند که توانسته درباره زندگی اش بنویسد.
قسمتی از داستان «مامن» را می خوانیم:
خانواده ی گیبسون همان زوج همسایه ی بغلی بودند. دوستی آن ها با هم بی سر و صدا ادامه پیدا کرده بود، به نحوی که شامل رفت و آمد به خانه ی یکدیگر نمی شد.
یکی از دخترهای مدرسه به من گفته بود: «حالا صبر کن مجبورت کنند که بروی و برای آخرین بار به میت نگاه کنی! من را مجبور کردند که به مادربزرگم نگاه کنم و غش کنم.»
من چیزی در مورد آخرین دیدار نشنیده بودم، اما حدس می زدم که باید چگونه باشد. پس تصمیم گرفتم یواشکی چشم هایم را ببندم و فقط وانمود کنم دارم نگاه می کنم. خاله داون گفت: «امیدوارم هوای آن کلیسا رطوبت نداشته باشد، چون برای سینوزیت شوهرخاله ات خوب نیست.»
رطوبتی در کار نبود و هیچ بوی نم نامطبوعی هم از دیوارهای سنگی و کف آن جا استشمام نمی شد. حتما کسی صبح زود بیدار شده بود و سیستم گرمایشی را روشن کرده بود.
نیمکت ها تقریبا پر شده بودند.
خاله داون به آرامی گفت: «چه خوب! خیلی از مریض های شوهرخاله ات آمده اند، او تنها دکتر شهر است که برایش این همه احترام قایلند.»...
این کتاب با ۳۳۲ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
ترجمه دیگری از این کتاب، با ترجمه مژده دقیقی برای عرضه در نمایشگاه کتاب تهران توسط نشر ماهی چاپ شده است.