به گزارش خبرنگار مهر، رمان «جزیره ساتن» نوشته تام مککارتی به زودی با ترجمه مشترک فرناز گنجی و محمدباقر اسمعیلپور توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر میشود.
این کتاب داستان انسان شناسی را در بر میگیرد که برای يک شرکت مشاوره بينالمللی کار میکند. يکی از طرحهای اين مجموعه، رمزگشايی و دستکاری جهان است.
کمتر از چهار ماه پس از نشر اين رمان، بهعنوان کتابی پرفروش مطرح شد و نويسندهاش تام مک کارتی، به دليل نامزدی دريافت جايزه بوکر۲۰۱۵، در واپسين روزهای شهريور ۹۴ (سپتامبر۲۰۱۵) به صدر اخبار دنيای نشر و کتاب آمد. مک کارتي از جمله نويسندگانی است که آثارشان را بايد با تعمق و موشکافی بيشتری مطالعه کرد. او به شخصيتها و پيرنگ داستانهايش توجه ويژهای دارد و به دنبال تغيير دادن و گاهی برعکس کردن نُرمها و معيارهاست.
«جزیره ساتن» علاوهبر ساختار متن و ادبيات، از داستانی نو همراه با بهرهگيری از ابزارهای تکنولوژی روز استفاده می کند که برای همه و به ويژه نسل جوان که به صورت روزمره از اين فناوریها بهره ميبرد، خوشايند است. مترجمانی که اين کتاب را بازگردانی کرده اند، در این کار تلاش داشته اند تا جايی که ممکن است، سبک نويسنده را حفظ کنند و در انتقال لحن طعنهآميز و رندانه کتاب، اصول امانتداری را رعايت کنند. در این رمان، به سخره گرفتن متوالی و وارونه شدن ارزشها، حس و نگاه طنزآمیز به موضوعات جدی و افرادی که قدرت را در دست دارند، مکرراً به خواننده القا میشود و همین موضوع، معنا باختگی دنیای امروز ــ و نیز نقد استفاده بیرویه از تکنولوژی ــ از پایههای فکری داستان کتاب است.
توصیف دقیق صحنهها با جزئیات کامل و موشکافی موضوعات پیش پا افتاده که معمولاً مورد کنکاش و واکاوی قرار نمی گیرند نیز، از ویژگیهای دیگر این داستان است.
رمان «جزیره ساتن» نشان میدهد که چگونه میتوان از روی جزئیات زندگی روزمره، به نتایجی مهم درباره فرهنگ حاکم بر زندگی انسان در حال حاضر، و قوانین حاکم بر این دوره دست یافت. نویسنده روش رویارویی انسان با جهان پیرامونش، تلاشهای او برای دستیابی به معنا، و راهکارهایی را که بشر آنها را زندگی خود میپندارد، تحلیل میکند. راوی داستان، که یو «U» خوانده میشود (شاید نویسنده به این نکته اشاره دارد که «شما» میتوانید راوی داستان باشید)، انسانشناسی است که باید برای شرکتی بینالمللی گزارش جامعی درباره ویژگیهای حاکم بر عصر ما بنویسد. او که با انبوهی از دادههای پراکنده و گیجکننده روبروست، میکوشد آنها را به صورت نمادهای معناداری طبقهبندی کند که راه را برای رسیدن به نتیجهی نهایی هموار کنند.
«یو»، میخواهد با توجه به نظریههای فرهنگی، تکنولوژیکی، قومیتشناسی ومانند آن، کدهایی را که زیرساخت عصر حاضر هستند، شناسایی کند. او هیچ بخشی از دانش را از نظر دور نمی دارد، و در عین حال، جزئیات سادهای مانند سگک کفش یا دایرههای روی صفحه نمایشگر کامپیوتر، دیدگاهی پساساختارگرایانه را درباره ماهیت زمان و خاطره را بر او آشکار میکنند. رؤیای مکاشفه مانند «یو» درباره شهرگریزی انسان، موجب میشود که او از زاویهای تازه به همه این دادهها توجه کند.