خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: در روزهای برپایی بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود که گفتگویی با مهدی غبرایی مترجم شناخته شده کشور انجام دادیم. (اینجا) در این گفتگو به دغدغههای یک مترجم حرفهای و فردی که به طور متمرکز روی کار ترجمه تمرکز دارد، پرداختیم.
موضوع ترجمه و مسائلی که حول محور آن وجود دارد، باعث شد تا آن روند را پی گرفته و سعی کنیم با دیگر مترجمان حوزه نشر کشور نیز گفتگو داشته باشیم. بعد از غبرایی حالا سراغ یکی از مترجمان جوان کشور رفتیم که به طور مستمر و منظم به ترجمه آثار ادبی امروز ادبیات جهان مبادرت دارد.
«مردی به نام اووه» نوشته فردیک بَکمان، «برو دیدبانی بگمار» نوشته هارپر لی و ترجمه مجموعه تریلرهای جک ریچر از جمله آثاری هستند که عباس آبادی اخیرا ترجمه کرده است.
در ادامه متن گفتگو با این مترجم را میخوانید:
* شما به کار ترجمه آثار داستانی اشتغال دارید. آیا این کار میتواند از نظر مالی شما را تامین کند؟
بستگی به این دارد که یک شخص تعریفش از درآمد بالا چگونه باشد. اکثر مترجمهایی که در حال حاضر مشغول به کارند شغل دیگری هم دارند و در کنار آن به کار ترجمه میپردازند، که به نظرم در این مورد نمیتوان انتظار درآمد بالا را از کار مترجمی داشت. نظر شخصی من این است که فقط در صورتی که یک مترجم به طور تماموقت و با برنامه منظم کار کند، میتواند درآمد نسبتأ خوبی داشته باشد.
به هر حال من از چند سال پیش که فارغالتحصیل شدهام، تصمیم گرفتهام که ترجمه را به صورت حرفهای و منظم دنبال کنم و علاوه بر علاقهای که به آن دارم به عنوان شغل هم به آن تکیه کنم. علاوه بر این موارد، بستگی به موفقیت و فروش کتابها و تجدید چاپ شدن آنها هم دارد. چیزی که باعث شده ترجمه در ایران در حالت عادی درآمد بالایی نداشته باشد این است که متأسفانه تیراژ کتاب در ایران خیلی پایین است (معمولاً هزار نسخه)، در حالی که در کشورهای دیگری مثل آمریکا و انگلیس شغل مترجمی یکی از پردرآمدترین شغلهاست و تیراژها حداقل چند ده هزارتایی و بعضاً چندصدهزارتایی و حتی میلیونی است.
* آیا رقیب یا رقیبانی در این فضا برای خود احساس میکنید یا بازار کار ترجمه آن قدر وسیع و گسترده هست که بتوانید به راحتی در آن کار کنید؟
در کار ترجمه در ایران رقابت بیشتر محدود میشود به این که از یک کتاب همزمان چند ترجمه به بازار بیاید و این مسئله باعث شود که فروش کتابها در بین چند ناشر تقسیم شود، مسئلهای که اخیراً خیلی بیشتر از قبل شاهدش هستیم. این مسئله همچنین باعث میشود که مترجمها خیلی وقتها در مورد انتخاب کتاب (به خصوص کتابهای جدید و پرفروش) برای ترجمه دودل باشند.
در مجموع، اگر این یک مسئله را در نظر نگیریم، همان طور که گفتید وسعت کار ترجمه و تعداد کتابهای خوبی که برای ترجمه موجود است آنقدر زیاد هست که مترجم به راحتی بتواند بدون حاشیه و رقابت با کسی به کار خودش مشغول باشد.
* به نظرتان ترجمه آثار چه ژانری این روزها در ایران باعث رونق کسب و کار و رشد درآمد میشود؟ آثار داستانی، آموزشی و دانشگاهی و یا کتابهای موفقیت و روانشناسی؟
راستش با وجود اینکه ترجمه را به عنوان شغلم انتخاب کردهام، مسئلهای که برایم از درآمد مهمتر بوده، این است که فقط کتابهایی را برای ترجمه انتخاب کنم که با سلیقه و علاقه شخصیام همخوانی داشته باشند. دوست ندارم به خاطرِ داشتن درآمد بالاتر، سراغ کتابهایی بروم که میدانم فروش بیشتری خواهند داشت ولی خودم علاقهای به آنها ندارم.
من بیشتر کتابهایی از ژانر تریلر و معمایی و جنایی را دوست دارم و با اینکه فروش اینها از خیلی کتابهای دیگر کمتر است، تلاشم این است که کتابهای بیشتری در این ژانرها ترجمه کنم، چون به نظرم چند سالی است در ایران این نوع داستانها تقریباً فراموش شدهاند و کمتر ترجمه میشوند.
* بین اساتید و پیشکسوتان ترجمه، به راه و روش کدام یک اعتقاد دارید و آن را دنبال کردهاید؟
ترجمه کاری است که نمیتوان برایش شخص خاصی را به عنوان الگو در نظر گرفت و از کارش تقلید کرد. بازگردانی، کار بسیار انعطافپذیری است و مثل نویسندگی نیازمند سبک خاص و ثابتی نیست، به همین خاطر مترجم نمیتواند یک مدل نثر خاص را با یک سبک نوشتار ثابت برای همه کارهایی که ترجمه میکند برای خود اتخاذ کند، و من هم کار همه مترجمها را نخواندهام که بتوانم از شخص خاصی به عنوان بهترین مترجم اسم ببرم.
ولی علاوه بر کتابهای انگلیسی، ترجمههای فارسی خیلی از مترجمهای قدیم و جدید را هم میخوانم و سعی میکنم از هرکدامشان، چه ترجمه خوب چه ترجمه بد، نکاتی را یاد بگیرم و بیشتر به تجربیاتم اضافه کنم.
* کمی از سختی های کارتان بگویید. آیا در کار ترجمه آن نوع ترجمهای که شما به آن مشغول هستید، استرس و اضطرابی هم دارید؟
ترجمه برایم خیلی لذتبخش است و از آنجایی که همیشه خودم کتابهای موردعلاقهام را برای ترجمه انتخاب میکنم، خوشبختانه بدون استرس و اضطراب کارم را انجام میدهم و چون سبک کتابهایی هم که ترجمه میکنم به هم نزدیک هستند با مشکل خاصی در ترجمهشان مواجه نمیشوم.
* به عنوان یک مترجم، به نظرتان مردم این روزها کتابهای داستانی کلاسیک را بیشتر میخوانند یا آثار مدرن را؟
به نظرم جدا از چند نویسنده کلاسیک بزرگی که هنوز آثارشان خوانده میشود، در چند سال اخیر خوانندگان (به خصوص خوانندگان جوانتر) تمایل بیشتری به آثار مدرن نشان دادهاند. روز به روز تنوع در ژانرها و سبکها بیشتر میشود و مسلماً مردم دوست دارند با آثار امروزیتر هم آشنا شوند. در کار ترجمه هم میبینیم که اکثر مترجمها به سراغ ترجمه داستانهای نویسندگان مدرن میروند.