خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: رمان «پانزده سگ» نوشته آندره الکسیس به تازگی با ترجمه نجمه برومندی توسط انتشارات ماهابه به چاپ رسیده که پس از مدت کوتاهی از انتشار، توسط این ناشر به چاپ دوم رسیده است. چاپ دوم این کتاب بهانهای بود تا با مترجم آن به گفتگو بنشینیم.
برومندی ساکن شیراز است و بیشتر به سرایش شعر اشتغال دارد و ترجمه رمان «پانزده سگ» اولین تجربه او در حوزه بازگردانی آثار ادبی است. رمانی که برومندی ترجمه کرده، چندی است که در عرصه بین المللی مطرح شده و جوایزی را به خود اختصاص داده است.
صحبت با مترجم این اثر، بهترین راه باز شدن باب آشنایی با این اثر است. به همین دلیل گپ و گفت کوتاهی با این مترجم داشته ایم که متن آن در ادامه می آید:
* «پانزده سگ» را چطور معرفی میکنید؟
پانزده سگ اثر اندره الکسیس رمانی که جایزه صدهزار دلاری گیلر و همزمان جایزه ۲۵ هزار دلاری رمانهای اعتقادی-تخیلی راجرز رایتر را در سال ۲۰۱۵ از آن خودش کرد، کتابی سرشار از مفاهیم عمیق است که در قالب یک داستان تخیلی روایت می شود.
شخصیتهای اصلی این داستان، پانزده سگ هستند که بعد از دریافت هوش و قابلیت درک زبان انسانها و همچنین ابداع یک زبان جدید، در میان جامعه کوچک و جدید خود دارای شخصیت های اجتماعی میشوند و حتی نقشهای مختلفی... را ایفا میکنند. این سگها در شرایط مختلفی قرار میگیرند که علاوهبر خلق موقعیتهای احساسی اعم از کمدی یا درام، در هر کدام از این موقعیت ها خواننده را با سوالاتی مواجه میکنند. روایت داستان به قدری صمیمی و زیباست که گرچه اول خیلی ساده به نظر میرسد اما خواننده را ناخودآگاه و قدم به قدم با جریان خود همراه می کند تا جایی که او را در نهایت به پیام اصلی داستان سوق می دهد.
* سبک نوشتاری این رمان چگونه است؟ رئالیستی است یا غیر واقع گرایانه نوشته شده است؟
این رمان از دسته رمان های اعتقادی- تخیلی هست. نوشتار تجربی و به ظاهر ساده این اثر باعث شد که مراکز نشر بزرگ و مشهور کانادا از چاپ آن سر باز بزنند و این اثر با همکاری نشر کوچکی به نام کوچ هاوس بوکز (Coach House Books) به چاپ برسد. اگرچه این اثر یک داستان تخیلی دارد، اما اندره الکسیس در آن تجربیات واقعی را به همراه دردها و سوالات حقیقی در مواجهه با موقعیت های گوناگون در قالب این افسانه تخیلی به ظاهر ساده و در عین حال ناب و بدیع مطرح می کند.
به عقیده خود اندره الکسیس، او با این اثر یک بار دیگر موفق شد در تقابل با ژانر وحشت، از تخیل و آثار فانتزی برای طرح مسائل و مفاهیم عمیق و مهم استفاده کند.
* حرف اصلی نویسنده در این رمان چیست؟ به عبارتی پیامی که این اثر دارد چیست؟
این رمان با طرح یک سوال درباره ارتباط خوشبختی با عطیه هوش داستان را آغاز می کند. بعد با بررسی نقش ادراک زبان در ارتباطات بشری داستان را ادامه می دهد. اینکه درک و یا عدم درک متقابل زبان چقدر می تواند باعث همدلی یا سوء تفاهم در روابط بین فردی و اجتماعی شود. از نظر اندره الکسیس برای درک زبانی در حد زبان انسان ها، باید هوشی نظیر هوش انسان به موجودات دیگر داده شود.
اما این هوش به همراه خود داستان های دیگری را در حیطه تجربی رقم می زند. مفاهیمی نظیر عشق، عدالت، نفی بردگی، آزادیخواهی، ایمان، همدلی، خیانت، جاه طلبی، ادراک زمان، مرگ و ... که با کیفیتی نظیر هوش انسان معنا پیدا می کنند. بنابراین این طور برداشت می شود که عطیه هوش، به خودی خود این قابلیت را دارد که مفهوم خوشبختی را تحت الشعاع قرار دهد.
نویسنده در این اثر با در تقابل قرار دادن شخصیت های داستان به همراه تجاربی که در این زندگی جدید با هوش انسانی و قدرت تکلم می توانند کسب کنند، نشان می دهد که رسیدن به خوشبختی به هرحال محال نیست مادامی که قدرت پذیرش شجاعانه وقایع زندگی را (که در حیطه اختیار ما نیستند) داشته باشیم و برای تغییر چیزهایی که در توان ما هست، از تمام قدرت خودمان استفاده کنیم و بعد نتیجه را به هر صورتی که رقم خورد، بپذیریم.
* چه عاملی باعث شده که این کتاب طی مدت کوتاهی تجدید چاپ شود؟ علت استقبال از آن چه بوده و به نظرتان چه عاملی باعث می شود خوانندگان این رمان را بخوانند؟
مسلما در موفقیت هر اثر عوامل مختلفی دخیل هستند. قبل از هر چیز خود اثر باید کشش و جذابیت لازم را برای جذب خواننده داشته باشد. در مورد آثار خارجی، علاوه بر جذابیت اثر، ترجمه آن هم باید اصول روایی لازم را رعایت کند. بعد از آن، معرفی مناسب و تبلیغات کافی و توزیع خوب اثر و قابلیت بالای دسترسی به آن در کتابفروشی های کشور، که آن را در معرض دید خواننده قرار دهد، نقش بسیار مهمی خواهند داشت.
در مورد پانزده سگ، این اثر آنقدر جذاب و با پتانسیل هست که اگر تبلیغات خوبی روی آن انجام و دیده شود، به باور من با توجه به داستان ارزشمند و قصه پردازی توانمندی که دارد، می تواند نظر مثبت خوانندگان را به خود جلب کند و به سرعت جایگاه خودش را پیدا کرده و جزء پر فروش ترین آثار ادبیات خارجی در ایران قرار بگیرد.
* سختی کار ترجمه این رمان در چه بود؟
به هر حال در ترجمه هر اثری، چه ادبی و چه غیر ادبی، برقراری ارتباط با نوشتار نویسنده و ساختار اثر همیشه قدری زمانبر هست. اما درباره اثر پانزده سگ با توجه به اینکه روایت قصه تقریباً از همان ابتدا برای من جذاب بود، زیاد طول نکشید تا با اثر همراه بشوم تا بتوانم احساس نویسنده را درک کنم و آن را در ترجمه و انتخاب کلمات و جمله ها در زبان مقصد هم دخیل کنم.
این کتاب را آقای سمامی مدیر انتشارات ماهابه با ذکر فوریت به من پیشنهاد داد و با توجه به برنامه زمانی فشرده ای که شخصا در آن روزها داشتم، و فوریتی که برای تحویل کار با آن مواجه بودم موقعیت چالش برانگیزی برایم ایجاد شد. البته بابتش بسیار خوشحال و سپاسگزارم. چون معتقدم که آدم ها در موقعیت های چالشی می توانند توانمندی های خودشان را بهتر بشناسند و از آنها استفاده بهینه کنند. زمان مفید ترجمه این اثر، حدود یک ماه و نیم بود.
* و حرف آخر!
متاسفانه در سال های اخیر شاهدیم که سرانه خواندن کتاب در میان ایرانی ها واقعا کم شده و حتی قشر کتاب خوان ما هم از این موضوع مستثنی نیستند. اما به عقیده من کتاب همچنان همان یار مهربان ما و دروازه ای به سمت دنیای بزرگ و گسترده اطراف ما است؛ چه دنیای فیزیکی و چه دنیای فکری افراد مختلف با تفکر و دیدگاه ها و فرهنگ های متفاوت.
کتاب شاید هنوز یکی از بهترین راه هایی هست که می شود با آن، دنیای وجودی مان را گسترده تر و افق دیدمان را وسیع تر کنیم و در خرد جمعی جهان بیشتر سهیم شویم. امیدوارم که عرضه آثار خوب ادبیات ایران و جهان به بازار کتاب ایران بیش از پیش حمایت شود و رسم زیبای کتابخوانی بین تمام مردم میهن مان نه تنها از بین نرود بلکه روز به روز پررنگ تر هم بشود.