به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «متافیزیک» نوشته استیون مامفورد به تازگی با ترجمه محمد یوسفی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۲ چاپ شده است.
استیون مامفورد استاد متافیزیک در دانشگاه دورهام انگلستان است و در این کتاب با طرح پرسشهای متافیزیکی، سراغ مباحث اساسی این حوزه از معرفت بشری رفته است. سوالاتی مانند این که اشیا چه هستند؟ آیا رنگها و شکلها برای خود وجودی مستقل دارند؟ آیا کل همان مجموع اجزایش است؟چگونه است که چیزی علت چیزی دیگر میشود و نه صرفا همجوار آن؟ ممکن چیست؟ آیا زمان چیزی جاری است؟ و ...
مامفورد در این اثر سعی کرده با طرح پرسش های مورد اشاره، زمینه را برای تامل درباره برخی مباحث در سنت متافیزیک تحلیلی فراهم کند؛ مباحثی مانند جوهر، خاصیت، تغییر، علت، امکان، زمان، هویت شخصی، عدم، آگاهی و ... . این متفکر عقیده دارد که مثالهای فراوانی را میتوان برای تفکر در باب سرشت بنیادین واقعیت مطرح کرد. به عنوان مثال اگر از شما بپرسند که آیا مثلث چیزی بیش از سه خط است که یکدیگر را دو به دو قطع کرده اند، چه خواهید گفت؟
این کتاب ۱۰ فصل دارد که به ترتیب عبارت اند از: «میز چیست؟»، «دایره چیست؟»، «آیا کل صرفِ حاصل جمع اجزاست؟»، «تغییر چیست؟»، «علت چیست؟»، «زمان چگونه میگذرد؟»، «شخص چیست؟»، «ممکن چیست؟»، «آیا نیستی هم چیزی است؟» و «متافیزیک چیست؟».
در این فصول چنین عناوین و زیرفصلهایی درج شده است: هرچه تغییر بیش ثبات بیشتر، مجموعههایی از خواص، دوقلوهای همسان، گشتی در دایرهها، موضوعهای مرتبط، ملکوت افلاطون، همه اینها فقط واژه هستند، بازگشت به زمین، اجزا تا بینهایت، حقیقت کل، کجای بنیادگرایی مایه سرگرمی است؟، چه چیزی رخ می دهد؟، چه کسی میتواند متحمل تغییر شود؟، حضور تام، علل در همه جا، پیکار با علت، ناقوس ها برای هیوم به صدا در می آیند، زمان حال چقدر دوام دارد؟، بی شباهتی زمان ها به حال، پیوستن به گذشته، دیر زود یا به موقع، به لطف خاطرات، وقتی که روح حرکتتان می دهد، دو در یک نگنجد، آیا همه چیز در ذهن است؟، امکانش بود اما نشد، در جهانهای دیگر، تلقیق و بازآرایی، نابرده رنج گنج میسر نمیشود، نیستی فقط واژه است، دیدن باور داشتن است؟، مزایای نظری و ارزش متافیزیک.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
در ادامه بحث درباره تغییر از هر دو مفهوممان یعنی جزئی ها و خاصیت هایشان بهره می بریم. امری جزئی را فرض کنید که در مقطعی از زمان خاصیتی دارد: مثلا این گوجه فرنگی را که کروی است در نظر بگیرید. اگر بعدا آن خاصیت (کروی بودن) را نداشته باشد، می گوییم تغییری روی داده است. البته در این حال گوجه فرنگی خاصیت دیگری به جای کروی بودن پیدا کرده است: مثلا زیر چرخ های کامیون له و پهن شده است. بدیهی است تغییری روی داده است، اما یک یا دو تغییر؟ آیا فقط یک مبادله خاصیت صورت گرفته است، یا نه با دو رخداد مرتبط اما مجزا رو به روییم: از دست دادن خاصیت کروی بودن و حصول خاصیت پهن بودن.
نوعی دیگر از تغییر تغییر در خاصیتی واحد است. منظورم تغییری است که مثلا در درازا و طولِ چیزی رخ می دهد. خیاری را در نظر بگیرید که کنار گوجه فرنگی در حال رشد است و طولش از ۲۰ سانتیمتر به ۳۰ سانتیمتر افزایش می یابد. قطعا در این جا با تغییری مواجهیم و قطعا طول خیار به تدریج از ۲۰ سانتیمتر به ۳۰ سانتیمتر رسیده است. به عبارت دیگر، خیار تمامی طول های مابین ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر را طی می کند، نه این که مستقیما از یکی به دیگری بجهد. از این حیث، این تغییر به فرایند شبیه است. اما طول خاصیتی واحد داست و فقط با کمیت های مختلف بیان می شود. این امر را طور دیگر هم می توان در نظر گرفت. می توان گفت طول های ثابتی هست که تحت مفهومی قابل تعیین از طول قرار دارند. هنگامی که خیار رشد می کند، همان خاصیت قابل تعیین، یعنی طول، را حفظ می کند اما مقادیر مختلفی می یابد.
این کتاب با ۱۷۳ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۶۵۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.