به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی رمان «مردی به نام اوِه» نوشته فردریک بکمن با حضور اعضای کانون واژه در فرهنگسرای خاوران برگزار شد.
داود ملکی صیدآبادی مدرس داستاننویسی سخنران این برنامه بود که در ابتدا با اشاره به سبک نگارش کتاب مورد نظر، آن را رمانی مدرن خواند که نگاه سوژه محور به درون انسان امروزی جامعه اروپا خط اصلی آن را تشکیل میدهد و گفت: مردی بنام اوه، داستان مرد سوئدی با رفتارهایی وسواسگونه است که در زندگی خود، رعایت اصول و مقررات اخلاقی، اجتماعی و حتی فردی را گاهی بیش از حد مدنظر قرارداده که این خلقیات را نشان طرف بودن مخاطب با شخصیتی کمال گرا دانسته که دچار نوعی اختلال شخصیت وسواسی- جبری است و میخواهد با خودکشی به زندگیخود پایان دهد. پارکر در خصوص این دسته افراد میگوید کمالگرایان ارزش خود را با میزان کارکرد و دستاوردهایشان میسنجند.
وی افزود: با توجه به این دیدگاه، انتخاب این سوژه یعنی فردی با احساس تهی بودن و تفکر خودکشی ناشی از نزدیک شدن به دوران بازنشستگی، و فقدان سونیا همسر شاداب و سرزندهاش، کاملا درست و منطقی به نظر می رسد.
ملکی گفت: در عین حالیکه شکل گیری و رسیدن به شخصیتی با ویژگیهای موجود نیز طوری پردازش شده که شخصیت باورپذیر بوده و همذاتپنداری با آن دلنشین. اوه فرزند پدری مودب و دقیق است که در صفحات میانی کتاب به این ویژگیهای پدر اشاره شده و میتوان این ویژگیها و اقتدارگرایی پدر را دلیلی بر شکل گرفتن مردی بنام اوه دانست. حضور شخصیت پروانه همراه با خانواده خود متشکل از همسر (دست و پاچلفتی) و دو دختر بچه گرهگشای موضوع رمان است. حضور پروانه و شکل گرفتن شخصیتی شرقی چون او را میتوان ناشی از تجربه زیسته نویسنده احتمال داد که به هر روی در این بخش پروانه به عنوان ناجی با فرهنگ شرقی خلق شده و در ادامه و پایان رمان میبینیم که اوست که با تاثیر بر اوه نجات بخش وی از تفکر خودکشی ناشی از سرخوردگی و احساس پوچی است.
این داستاننویس در ادامه سخنانش گفت: پروانه با حفظ همین نقش، در واقع بشکل جایگزینی برای سونیا در ذهن اوه نیز شکل میگیرد که با اثرپذیری از پروانه، اوه مسیر بهبود و درمان ناخودآگاه خود از اختلال شخصیت خود را با تقویت عواملی مانند تقویت عدم قضاوت دیگران، پذیرش افراد به همان شکلی که هستند و یا تقویت نگاه موثر بودن، را در پیش میگیرد. رمان در برخی موارد دچار اطناب مخل است که ناشی از تکرار برخی تفکرات و زوایای شخصیتی اوه توسط نویسنده است. در عین حالیکه عدم وجود تعلیق چه ذهنی و چه عینی نیز از دیگر ضعفهای این رمان است که نویسنده سعی کرده با تغییر ساختاری نسبت به شروع رمان و همچنین فصل بندیهای کوتاه در صدد کم رنگ کردن آن بر بیاید.
ملکی در پایان سخنان خود گفت: «مردی به نام اوه» علی رغم طرح و پیرنگ خوبی که دارد، در زمره ادبیات جدی قرار نمی گیرد. این رمان از جمله رمانهای کارکردگرایانه است که در جهت ترویج و توسعه مفاهیم روانشناسی، جامعه شناسی مانند امید به زندگی، ارتباط فرهنگی جوانع مختلف و یا فرهنگ زیستی جهانی کارکرد دارند و نه ایجاد گره فکری و فضای کشف و شهود برای مخاطب. اقبال حال حاضر به این دست رمانها در ایران خود ناشی از دلایل مختلفی است که از جمله آنها نیاز عمومی جامعه به ایجاد فضای روحیه بخش، فاصله گرفتن سطح سلیقه عمومی مردم در انتخاب آثارادبی فکرافزا و همچنین نقش بنگاههای نشر در انتخاب و مطرح کردن این دست رمانها با نگاه اقتصادی صرف را میتوان نام برد. در عین حالیکه نباید از عدم وجود آثار داخلی خوب با دلایلی مانند ممیزی و یا عدم پذیرش ناشران به دلیل ریسک ناپذیری ایشان غافل بود.