مجموعه‌داستان «درباره عشق و یازده داستان دیگر» نوشته آنتوان پاولوویچ چخوف با ترجمه رضا امیر رحیمی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر،‌ مجموعه‌داستان «درباره عشق و یازده داستان دیگر» نوشته آنتوان پاولوویچ چخوف به تازگی با ترجمه رضا امیر رحیمی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب

یادداشت‌هایی از خانه مردگان، داستایفسکی (جدال شک و ایمان)، آرامگاه لنین و مرشد و مارگاریتا از جمله کتاب‌هایی هستند که این ناشر از نویسندگان ادبیات روسیه یا درباره این ادبیات منتشر کرده است.

این کتاب ۱۲ داستان از چخوف را شامل می‌شود که از منتخبات ۳ جلدی داستان‌های این نویسنده چاپ ۱۹۵۸ مسکو و منتخبات یک جلدی آثار چخوف چاپ سال ۱۹۴۰ مسکو و همچنین مجموعه‌داستان‌های کوتاه او چاپ ۱۹۸۱ انتشارات زبان روسی مسکو انتخاب شده‌اند.

داستان‌های کتاب پیش رو از زبان روسی به فارسی برگردانده و ناشران روسی این داستان‌ها به نوبه خود آن‌ها را انتخاب و چاپ کرده‌اند.

عناوین داستان‌های چاپ‌شده در این کتاب، به ترتیب زیر است:

پولینکا، حادثه‌ای در زندگی یک پزشک، وروچکا، می‌خواهد بخوابد، خانه‌ای با اتاق زیرشیروانی، جانِ دلم، درباره عشق، یونیچ، لجن، «آنّا» به گردن، خانمی با سگ کوچک، عروس.

در قسمتی از داستان «یونیچ» از این داستان می‌خوانیم:

چهار سال گذشت. استارتسو در شهر مریض‌های زیادی پیدا کرده بود. هر روز صبح به‌سرعت به مریض‌هایش در دیالیژ می‌رسید، سپس راهی شهر می‌شد، حالا دیگر با کالسکه دواسبه نمی‌رفت، از کالسکه سه‌اسبه که زنگوله‌های کوچکی داشت استفاده می‌کرد و شب دیروقت به دیالیژ باز می‌گشت. چاق شده و گوشت آورده بود و چون تنگی نفس داشت دلش نمی‌خواست پیاده راه برود. پانتلیمون هم چاق شده بود و هرچه بر پَهَنایش افزوده می‌شد با اندوه بیشتری آه می‌کشید و از تیره‌بختی خود شکایت می‌کرد. از کالسکه راندن بیزار شده بود.

استارتسو به‌ خانه‌های زیادی رفت و آمد می‌کرد و آدم‌های مختلفی را می‌دید، اما با هیچ‌کس صمیمی نمی‌شد. آدم‌های معمولی با صحبت‌ها و نظرات‌شان درباره زندگی و حتی قیافه‌هاشان او را عصبی می‌کردند. به تجربه آموخته بود که وقتی با آدم‌های معمولی ورق‌بازی کنی و یا شامکی بخوری، صلح‌جو و خوش‌قلبند و حتی چندان احمق نیستند، اما همین که درباره چیزی غیر از خوراک با آنها حرف بزنی، مثلا درباره سیاست یا علوم،‌ چنان سردرگم می‌شوند و یا چنان فلسفه‌بافی‌های بی‌معنی و کینه‌توزانه‌ای می‌کنند، که فقط می‌توانی ناشنیده بگیری و ترکشان کنی. وقتی استارتسو گفتگو، حتی با یک آدم لیبرال‌مسلک را می‌آموزد و مثلا درباره این‌که شکر خدا، بشریت به پیش می‌رود و پس از زمانی به گذرنامه و یا حکم اعدام نیاز نخواهد داشت، حرفی می‌زد، مخاطب او با بدگمانی چپ‌چپ به او نگاهی می‌کرد و می‌پرسید: «پس هرکسی، هر وقت بخواهد توی خیابان سرِ هرکسی را می‌بُرد.»

این کتاب با ۲۱۸ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.