کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» نوشته نیکلاس کار با ترجمه محمود حبیبی توسط نشر گمان به چاپ سوم رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» نوشته نیکلاس کار با ترجمه محمود حبیبی به تازگی توسط نشر گمان به چاپ سوم رسیده است. این کتاب هجدهمین عنوان مجموعه «تجربه و هنر زندگی»‌ است که این ناشر منتشر می‌کند.

کتاب‌های این مجموعه درباره فلسفه هستند اما به جای فلسفه از لفظ «هنر زندگی» در آن‌ها استفاده شده است. به اعتقاد خشایار دیهیمی بر این باور است که فلسفه فقط رشته‌ای دانشگاهی نیست که در دانشگاه خوانده شود و مختص عده خاصی باشد که در این رشته تحصیل می‌کنند. فلسفه به همه تعلق دارد  و همه ما از کودکی سوالاتی مطرح می‌کنیم که جنبه فلسفی آشکاری دارند. او همچنین اعتقاد دارد در کشور مان هم نظر اغلب نویسندگان و مترجمان فلسفه معطوف به کتاب‌های نظری سیستماتیک است؛ کتاب‌هایی که خوانندگان احساس می‌کنند که نویسنده‌هایشان اصلا تلاشی نمی‌کنند تا زندگی را با همه آشوب‌ها، پوچی‌ها و فراز و نشیب‌هایش درک کنند. بنابراین این احساس به خواننده چنان کتاب‌هایی دست می‌دهد که با عقایدی انتزاعی روبروست که به واقعیت ربطی ندارند.

مجموعه «تجربه و هنر زندگی» رویکردی مخالف این کتاب‌ها دارد و سعی شده فلسفه را به زندگی مردم معمولی بیاورد.

نیکلاس کار در کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» به اینترنت، شیوعش در جامعه انسانی و همچنین مخالفانش که از طرفداران کتاب‌خوانی هستند، پرداخته است. او معتقد است نزاع بین حامیان و مخالفان شبکه اینترنت که در طول ۲ دهه اخیر از طریق ده‌ها کتاب و مقاله، هزاران پست وبلاگی، ویدئوکلیپ و پادکست ادامه داشته، به اندازه مجادلات پیشین جامعه بشری، دوقطبی شده است. اما نکته‌ای که حامیان و مخالفان اینترنت از آن غافل مانده‌اند، این است که در بلندمدت اهمیت محتوای یک رسانه در تاثیری که بر نحوه تفکر و عملکرد ما می‌گذارد، به مراتب کمتر از خود آن رسانه است. یک رسانه عامه‌پسند که روزنه ما به دنیای بیرون و به خودمان است، به چیزی که می‌بینیم و چگونگی دیدن آن شکل می‌دهد و در نهایت، اگر به اندازه کافی از آن استفاده کنیم، کیستی ما را هم در مقام فرد و هم در جامعه دگرگون می‌کند.

کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» ۱۰ فصل دارد که عناوین‌شان به جز «پیشگفتار: دزد و سگ نگهبان» به این ترتیب است: «من و هال»، «مسیرهای حیاتی»،‌ «ابزارهای ذهن»، «صفحه‌ای که عمق می‌گیرد»، « لی دو فارِست و اودیونِ حیرت‌انگیزش»، «رسانه‌ای با عمومی‌ترین ماهیت»، «عینِ تصاویرِ کتاب»، «مغزِ تردست»، «در باب ماهیت سَبُک و شناور ضریب هوشی»، «کلیسای گوگل»، «جستجو، حافظه» و «چیزی شبیه من».

سوال مهمی که این نویسنده در کتاب پیش رو مطرح می‌کند، این است که آیا اینترنت ما را احمق می‌کند؟ یعنی آیا وقتی داریم از مواهب اینترنت لذت می‌بریم، آیا در واقع توانایی‌مان را برای خواندن و تفکر عمیق فدا می‌کنیم؟

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

تجربه خواندن کتاب چاپی در مقایسه با کتاب الکترونیک نیز معمولا بهتر است. خواندن کلماتی که با جوهری سیاه روی صفحه چاپ‌شده‌اند، راحت‌تر از کلماتی است که با پیکسل‌هایی روی صفحه‌ای با پس‌زمینه روشن منتشر شده‌اند. شما می‌توانید چند صد صفحه را بدون خستگی چشم - که معمولا نتیجه مطالعه آنلاین کمی بیش از حد متعارف است - بخوانید. حرکت در لابه‌لای صفحات کتاب چاپی نیز ساده‌تر و به گفته برنامه‌نویسان نرم‌افزاری غریزی‌تر است. در کتاب‌های واقعی، شما می‌توانید زودتر و راحت‌تر صفحات را ورق بزنید. در ضمن می‌توانید در حاشیه صفحات، یادداشتی بنویسید یا سطوری را که شما را تحت تاثیر قرار داده یا برایتان الهام‌بخش بوده است، از سایر بخش‌ها متمایز کنید. حتی می‌توانید از نویسنده کتاب بخواهید تا صفحه اول کتابش را برایتان امضا کند. وقتی هم خواندن کتابی تمام شد، می‌توانید از آن برای پر کردن فضای خالی قفسه‌های کتابخانه شخصی‌تان استفاده کنید - یا آن را به دوستی قرض بدهید.

با وجود سال‌ها هیاهوی تبلیغاتی درباره مزایای کتاب‌های الکترونیک، بیشتر مردم هنوز علاقه چندانی به آنها نشان نمی‌دهند. سرمایه‌گذاری چندصد دلاری روی دستگاه «کتابخوان دیجیتالی» با توجه به راحتی و لذت خریدن و خواندن کتاب‌های چاپی قدیمی، با همان شکل قدیمی‌شان، احمقانه به نظر می‌رسد. اما کتاب‌ها نیز از سیل انقلاب رسانه دیجیتال در امان نخواهند ماند. مزایای اقتصادی تولید و نشر دیجیتالی - پرهیز از هزینه نسبتا گران خرید جوهر و کاغذ، هزینه دستگاه‌های چاپ، بار زدن جعبه‌های سنگین کتاب پشت کامیون‌ها،‌ برگشت خوردن نسخه‌های فروخته‌نشده - هم برای ناشران و پخشی‌های کتاب قانع‌کننده‌اند و هم کمپانی‌های رسانه‌ای دیگر.

چاپ سوم این کتاب با ۴۴۴ صفحه، شمارگان هزار و ۳۰۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.