خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: مهرداد مراد، نویسنده داستانهای پلیسی و پژوهشگر ادبیات جنایی در ادامه روند یادداشتهای معرفی و تحلیل گوشههای مختلف ادبیات پلیسی، بهتازگی یادداشت جدیدی در مرور آثار یکی از نویسندگان معاصر ادبیات پلیسی آمریکا در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
«فرم شناسی و بایستههای ژانر تریلر در ادبیات داستانی»، «ژانر نوآر هنوز زنده است/ ضدقهرمان کیست؟»، «ژانر جنایی در ادبیات جهان/ همه چیز با«قتل در خیابان مورگ» آغاز شد»، «مروریبر عصر طلایی رمانهای کلاسیک/ کارآگاهان زن چگونه آمدند؟»، «کارآگاههای هاردبویلد چگونه قدم به بازار کتاب گذاشتند؟» و «واکاوی یک ژانر در عصر ویکتوریا/ جنایینویسی چگونه پا گرفت؟» مطالبی هستند که پیش از این به قلم مراد درباره ادبیات پلیسی، ریشهها و برخی مسیرهایی که طی کرده، منتشر کردهایم.
مطلب جدید این پژوهشگر درباره مایکل کانلی یکی از نویسندگان موفق ادبیات پلیسی امروز آمریکاست که کار خود را با خبرنگاری شروع کرد. کانلی هم کارآگاهی را خلق کرده که به شخصیت ثابت رمانهایش تبدیل شده است. اما ظاهرا این نویسنده به یک شخصیت ثابت بسنده نکرده است...
در ادامه مشروح متن این یادداشت را میخوانیم:
۲۶ سال پیش خبرنگار گمنامی به نام «مایکل کانلی» که حتی در روزنامه خودش یعنی «لس آنجلس تایمز» هم شناخته شده نبود، رمانی منتشر کرد با قهرمانی یک پلیس «هاردبویلد» (سبک پلیس خشن) به نام «هری بوش». طی سالها، این کارآگاه داستان کانلی شاهد تغییرات بسیاری در سطح اجتماع و شهر و همینطور اداره پلیس بود. در این فاصله زمانی، او دشنامهای زیادی شنید، مورد پیگرد قانونی قرار گرفت، تیر خورد و زخمی شد. اما هر بار توانست بر دشمنان پرتوان خود پیروز شود.
در سال ۱۹۹۲، مایکل کانلی در رمان «انعکاس سیاه»، هری بوش را به دنیا معرفی کرد که کارآگاهی بود گاهاً خشن و هیچوقت بدش نمی آمد تا برای رسیدن به اهدافش قانون را بشکند و یا دور بزند. انعکاس سیاه با استقبال مخاطب روبرو شد و جایزه رمان اولی «ادگار» را از آن خود کرد. همین انگیزه باعث شد تا کانلی از آن سال تاکنون ۳۱ رمان دیگر از هری بوش بنویسد. رمانهای این نویسنده به ۴۰ زبان دنیا ترجمه شد و بیش از ۷۰ میلیون نسخه فروخت. با این حال، علی رغم چنین موفقیت سترگی، ما هیچ علامتی از کم کاری در آثار او ندیدیم.
آخرین رمان او به نام «شب مقدس تاریک» با کارآگاهی جوان به نام «رنه بالارد» همراه شده است که با هری بوش همکاری میکند. کانلی حتی با این فضا هم بازخوردهای خوبی به دست آورده و از محبوبیت کتاب هایش کاسته نشده است. در واقع هر چه میگذرد، بر شهرت رمانهای او افزوده میشود. در سال ۲۰۱۵، شخصیت هری بوش به تلویزیون رفت و تاکنون پنج فصل از سریال او پخش شده و ششمی هم در لیست انتظار است. کانلی جزو معدود نویسندگانی است که نامش خیلی محکم با کارآگاهش عجین شده و هرکس هری بوش را میشناسد، حتما نام کانلی را هم بر زبان میآورد. گرچه کارآگاه هاردبویلد و خشن ما همکاری همدستان زیادی را طی ۳۲ رمان تجربه کرده اما کماکان یار واقعی او همان کانلی است.
بازیگر بعدی رمانهای کانلی خود شهر لس آنجلس است. شهری که هری بوش به آن خدمت و مراقبت کرده است. نویسنده در مصاحبهای با روزنامه ایندیپندنت گفته بود: «بوش به من کمک کرد تا تحولات شهر لس آنجلس را طی بیست سال نمایش بدهم، به نحوی که گویی این منطقه بخشی از وجود کارآگاه است.» به جرأت میتوان اذعان داشت که نویسندگان محدودی هستند که فضای شهری را چنین دقیق ترسیم کنند، طوری که همیشه بخشی از داستان باشد. (به عنوان مثال «یو نسبو» هم شهر اسلو را همینطور توصیف میکند.)
سه کتاب اول کانلی با عناوین «انعکاس سیاه»، «یخ سیاه» و «موطلایی بتنی» رمانهایی هستند که در آنها هری بوش به جامعه جهانی معرفی شد و کانلی جای خود را به عنوان یک نویسنده در جامعه جنایی نویسان محکم کرد. در این سه داستان بخشی از وقایع تاریخی مهم شهر لس آنجلس بازگویی میشود. مثلاً «موطلایی بتنی» اشاره مستقیمی دارد به آشوبهای خیابانی آوریل ۱۹۲۲ که در آن چهار پلیس سفیدپوست فردی سیاه پوست به نام ردنی کینگ را به شدت کتک زده و در دادگاه تبرئه میشوند. در این رمان یک وکیل مدافع حقوق بشر، هری بوش را به جرم کشتن یک قاتل زنجیرهای به دادگاه میکشد و باعث دردسرش میشود. در این بین یکی هم پیدا میشود که با تقلید از همان قاتل، دنباله رویه او را پی میگیرد و هری ناچار است برای نجات خود، معمای او را حل کند. «موطلایی بتنی» داستانی نفس گیر است که حتی توجه رئیس جمهور ایالات متحده را جلب کرد و خبرنگاران دیدند که این کتاب در یکی از تعطیلات، زیر بغل بیل کلینتون قرار دارد و همین نکته ریز باعث شد تا نام کانلی نقل محافل شود و راه صعود را پیش بگیرد.
بعد از این موفقیت، کانلی عزم خود را جزم کرد تا اجازه ندهد رشته پیروزی پاره شود و از چهارمین رمانش در سال ۱۹۹۵ با نام «آخرین کایوت» تا سال ۲۰۰۲، پنج رمان دیگر از هری بوش نوشت. در داستان «آخرین کایوت» هری به روانشناس گفت: «در دایره قتل یا همه حساب میشوند یا هیچکس.» روانشناس منظورش را پرسید و جواب داد: «یعنی وقتی پرونده قتلی در دست میگیرم تا تهش را میروم و برایم فرقی نمیکند یک زن هرزه به قتل رسیده یا زن شهردار. این قانون من است.»
در رمان «شهر استخوانها» (۲۰۰۲) هری قانون خود را ارتقاء میدهد و میگوید: «من به ماموریتهای خودم ایمان دارم. من معتقدم که این استخوانها به یک دلیلی سر از زمین به بیرون زدهاند. اینها خودشان را نشان میدهند تا من برایشان کاری انجام بدهم. این همان اعتقادی است که مرا سرپا نگه داشته و به من توان پیش رفتن میدهد.»
از این به بعد هری از اداره پلیس بازنشست شده و به عنوان یک کارآگاه خصوصی شغل خود را ادامه میدهد. در رمان «راههای باریک» (۲۰۰۶) کانلی تحت تاثیر ریموند چندلر و کارآگاه محبوبش فیلیپ مارلو، شخصیت هری بوش را به دنبال یافتن یک قاتل زنجیرهای ترسناک به نام شاعر میاندازد. (البته با سبکی مدرن) سال ۲۰۱۱، هری بوش با رمان «ریزش» با امتیازی که به بازنشستگان اجباری تعلق می گیرد، به اداره پلیس لسآنجلس باز میگردد و در واحد پروندههای لاینحل مشغول به خدمت میشود. شایع است که با عشق به رمانهای کانلی، یکی از افسران ارشد پلیس چنین واحدی را راهاندازی میکند.
در رمان «اتاق سوزان» (۲۰۱۴) کارآگاه پا به سن گذاشته و کند است اما هنوز قانون خودش را رعایت می کند. او در انتهای رمان دیگر نمی تواند عضو پلیس لس آنجلس باقی بماند چون زمان خدمتش سپری شده است. اما هری بوش در رمان «دو نوع حقیقت» (۲۰۱۷) وارد یکی از اداره های پلیس محلی میشود تا چهره دیگری از نیروهای پلیس دولتی را به نمایش بگذارد. او همچنان در پی شکار قاتلین است البته با چالش هایی نوین.
در رمان «شب مقدس تاریک» (۲۰۱۸) هم ما با یک خانم کارآگاه جوان روبرو هستیم که از رمان «آخرین نمایش» (۲۰۱۷) وارد داستان شده و به نظر میرسد کانلی برای او نقشههایی دارد. «رنه بالارد» به شدت حافظ حقوق زنان است و میکوشد تا در دنیای مردانه پلیس جنایی لسآنجلس جای پای خود را محکم کند. همانطور که قبلا بیان شد، حضور پررنگ این کارآگاه هم از محبوبیت کانلی کم نکرد و هری بوش، کارآگاهی هاردبویلد از نسل «فیلیپ مارلو» و «سم اسپید» همچنان در صدر پرفروش ترین رمانهای پلیسی آمریکا قرار دارد.