به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نیایِ غرب (نوشتا، عقلانیت و دین در ایران، یونان و بینالنهرین)» نوشته ژان بوترو، کلاریس هرنشمیت و ژانپییر ورنان بهتازگی با ترجمه مشترک بهمن رستاخیز، رضا دهقان و بهزاد حسینزاده توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۰ چاپ شده است.
در سالهای اخیر نتیجه ناخواسته کاوشهای باستانشناختی فروریختن اسطورهای بوده که سرچشمه تمدنی غرب را یونان و کتاب مقدس میدانسته است. یافتههای جدید نشان میدهد استدلالورزی عقلانی یونانیان نه از هیچ، که از دل اسطورههای آفرینش وام گرفته شده از بینالنهرین پدیده آمدهاند. ایدههای بینالنهرینی همراه با کالاهای مادی و فناوریاش به شرق، به سرزمین ایران و غرب، به سوریه و دورتر از آن یعنی یونان، سرازیر شدند. این ایدهها در تمدن هخامنشی، آرامی، عبرانی و یونانی، گاهی با تغییراتی کموبیش بنیادی و گاه با کمترین تغییر، دوباره به شکل افکار، اساطیر و باورها سر برآوردند.
کتاب پیشِ رو، برای بررسی ۳ نوآوری مهمی نوشته شده که در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح در بینالنهرین به وجود آمد: نوشتار، عقلانیت و دین. مؤلفان این کتاب بهطور مشترک، اشکال تاریخی مربوط به این ۳ مفهوم و نوآوری را بین اقوامی که نامشان رفت، بررسی کردهاند. عنوان اصلی این کتاب به زبان فرانسه، «شرق باستان و ما: نوشتار، عقل و خدایان» است. عنوان و ترجمه فارسی اثر مذکور از روی نسخه انگلیسی انجام شده است.
«نیایِ غرب» میراث بینالنهرین را بررسی میکند و ۳ نوآوری مورد اشاره را از رویارویی سومریها و اکّدیها در عراق امروزی کاوش کرده است. این کتاب ۳ فصل یا در واقع ۳ مقاله به قلم ۳ نویسندهاش دارد که توسط ۳ مترجم، ترجمه شدهاند. مقاله اول «دین و عقلانیت در بینالنهرین» نوشته ژان بوترو است که ۴ بخش با عناوین زایش تمدن، نخستین نوشتار، عقل جهان و خدایان: دین معقول دارد. مقاله دوم، «نوشتارْ میان جهانهای مرئی و نامرئی در ایران، اسرائیل و یونان» نوشته کلاریس هِرنشمیت است که ۴ بخش دارد و عناوینشان به این ترتیب است: تمدن ایلامی و نوشتار، الفباهای صامتنگارْ الفبای یونانی و خط میخی فارسی باستان، خط میخی فارسی باستان: نوشتار به مثابه متن و آئینی کیهانشناختی، نوشتار _ و تاملاتی بر عبری و یونانی.
«نوشتار و دین مدنی در یونان» هم مقالهای به قلم ژانپییر ورنان است که ۲ بخش دارد؛ اسطورهها و عقلانیتها، پولیس: قدرت اشتراکی.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
غرب و مرکز ایران ساکنانی ایلامی داشتند که از دید ما بومزاد محسوب میشوند، یعنی در سپیدهدم تاریخ آنجا بودند. زبان آنها نه با هیچ زبان باستانی دیگری مانند (سومری، اکّدی، یا هوریانی) خویشاوندی دارد و نه با هیچ زبان جدیدی، و هیچ زبان شناختهشدهای از آن مشتق نشده است. دانش ما از این زبان به دلیل منزوی بودنش محدود است. گرچه زبانشناسها ما را قادر ساختهاند از نحو ایلامی سر دربیاوریم، درک واژگانش دشوار است، چون مبنایی برای مقایسه نداریم؛ از این رو، پیشرفتهایی که رخ داده بر اساس فرضیاتی بوده که ریشهشناسانی معدود پیش نهادهاند. در میانه یا در پایان هزاره دوم و خصوصاً در اوایل هزاره اول ق. م، ایران به تدریج مورد هجوم گروههایی قرار گرفت که این ناحیه را «ایران» نامیدند _ به معنی «سرزمین آریاییها». آنها به یکی از زبانهای ایرانی باستان سخن میگفتند، که عموزاده سانسکریت ودایی بود، و این هر دو از خانواده زبانهای هندواروپایی بودند. ایرانیها، به این معنای خاص _ که باید گفت آریاییها _ به لحاظ زبانی، سیاسی و فرهنگی بر دوش تمدن ایلامی سوار شدند.
این کتاب با ۲۵۵ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.