به گزارش خبرگزاری مهر، ادبیات آلمان در ایران محبوبیت زیادی دارد. محمود حسینیزاد، مترجم و نویسنده معاصر ایرانی و برنده جایزه گوته در سال ۲۰۱۳ در سایت قنطره وابسته به «موسسه روابط خارجی فرهنگی آلمان» یادداشتی درباره نویسندگان محبوب آلمانی در ایران و تاثیر ادبیات آلمانی در ایران نوشته است. آنچه در ادامه میخوانید ترجمه بخشهایی از این یادداشت است. این ترجمه را بخش پژوهشهای فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در برلین برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر گذاشته است.
«اوایل دهه ۸۰ میلادی، یکی از ناشران معروف ایرانی از من خواست که کتابی قطور از توماس مان را به فارسی ترجمه کنم و من به همراه یکی از همکارانم با او ملاقات کردیم. پیش از آن، من و همکارم، پروژه ترجمه آثار برتولت برشت را در دست داشتیم که پس از انقلاب و در آغاز جنگ ایران و عراق متوقف شده بود. در آن سالها، ناشران ایرانی که کتابهای بینالمللی و آلمانی را منتشر میکردند، نسبت به ترجمه آثار گوته، کافکا، مان، هسه، بل و برشت تمایل زیادی نشان میدادند. وقتی پس از سالها وقفه، دوباره کار بر روی آثار معاصر ادبیات آلمانی را آغار کردم، این سوال در ذهنم شکل گرفت که چرا ناشران ایرانی به آثار یودیت هرمان و اینگو شولتسه علاقهای ندارند و همواره آثار نویسندگان شناختهشدهتر آلمانی را انتخاب میکنند؟
البته پس از مدتی، دیدگاه ناشران ایرانی نسبت به آثار آلمانی تغییر کرد. هر چند هنوز هم بسیاری از آنها مایلند تا آثار نویسندگانی چون روبرت موزیل، توماس مان، هاینریش بل و گونتر گراس را منتشر کنند، اما با نامهایی مانند یودیت هرمان، اینگو شولتسه، پیتر اشتام و یولیا فرانک نیز آشنا شدهاند. خوانندگان ایرانی نیز دیگر با نام این نویسندگان غربیه نیستند.
کتابشناسی فیروزآبادی
براساس آنچه در کتاب «بازتاب ادبیات آلمانی در ایران» آمده است؛ مسیر ترجمه آثار آلمانی به فارسی از ابتدا به شکل مستقیم نبود و در آن زمان، آثار ادبیات آلمانی از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه میشدند. کتاب «بازتاب ادبیات آلمانی در ایران همراه کتابشناسی آثار ترجمه شده از آغاز تا امروز» اثر سید سعید فیروزآبادی است که در سال ۲۰۰۴ توسط نشر پیام خاور منتشر شد. در این کتاب «جنگ برای رم» اثر فلیکس داهن به عنوان قدیمیترین کتاب آلمانی معرفی شده است که در سال ۱۹۲۱ توسط یمینالدوله انشا و ابراهیم نشاط به فارسی ترجمه شده است. درباره این دو مترجم اطلاعات زیادی در این کتاب وجود ندارد، اما به نظر میرسد که آنها به زبان فرانسه مسلط بودهاند.
در سال ۱۹۲۴، نصرالله فلسفی «رنجهای ورتر جوان» اثر گوته را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد. در دهه ۵۰ میلادی، اشتفان تسوایگ، نویسنده اتریشی در ایران شناخته شده بود. آثار او نیز از فرانسه و انگلیسی به فارسی ترجمه میشد. با وجود اینکه ایران و آلمان سالها در زمینه سیاست و اقتصاد روابط خوبی داشتند، اما در زمینه روابط فرهنگی محدودیتهایی وجود داشت. در کتاب «بازتاب ادبیات آلمانی در ایران» ترجمه آثار آلمانی به فارسی در ۸۴ سال مورد بررسی قرار گرفته است.
این بررسیها نشان میدهد که تنها ۳۸۱ اثر ادبی در مدت ۸۴ سال از ادبیات آلمانی به زبان فارسی ترجمه شدهاند. البته در سالهای اخیر شرایط تغییر کرده است و خوانندگان آثار ادبیات آلمانی نیز افزایش یافتهاند. من از خانه کتاب ایران درخواست کردم که لیستی از ترجمههای آلمانی به فارسی در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ را برای من ارسال کنند. براساس لیستی که برای من ارسال شده، این فهرست شامل ۵۳۰ کتاب در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخ، فلسفه، ادبیات کودکان، هنر و … بوده است. ترجمههای منتشرشده هنوز هم بیشتر به آثار نویسندگان مشهور مانند برشت، کافکا، هگل، هسه، هایدگر، شوپنهاور، گوته، بول و فروید تعلق دارد. اما در میان آثار منتشر شده، نام نویسندگان کمترشناخته شده مانند ژوزف روت، برنهارد شلینک، آرنو گایگر، دانیل کلمان، دوریس دوری، روبرت والزر و هانس اولریش نیز دیده میشود.
کپیرایت و کیفیت پایین ترجمهها
در ایران، کپی رایت یکی از مشکلات و مسائل بحث برانگیز است. هر چند قانون کپیرایت، مدافعان و مخالفان بسیاری دارد، اما در شرایط فعلی، مترجمان میتوانند هر اثر خارجی را بدون رعایت قانون کپی رایت ترجمه کنند. اگر ناشران ایرانی مجبور به رعایت مقررات حقوقی باشند، ما آثار بیشتری از ادبیات آلمانی را در ایران میبینیم. متاسفانه سالهاست که مترجمانی که دانش کمی از زبان دارند، با هزینه کم از سوی ناشران استخدام میشوند تا کتابهای ترجمه شده را دوباره به فارسی ترجمه کنند. مترجمان زیادی، آثار کافکا، تسوایگ، برشت، هسه و نویسندگان شناختهشده دیگر را دوباره ترجمه کردهاند! به عنوان مثال، بر اساس اطلاعات من، تنها یازده ترجمه مختلف از «عقاید یک دلقک» اثر هاینریش بل وجود دارد. حتی «نبرد من» اثر هیتلر توسط حداقل هشت مترجم به بازار کتاب ایران ارائه شده است.
ناشران میخواهند به راحتی کتابها را منتشر کنند و توجه چندانی به کیفیت آثار ندارند. مترجمان آماتور زیادی وجود دارند که به دلایل مختلف، تنها یک یا دو کتاب را به زبان فارسی ترجمه میکنند و سپس این کار را کنار میگذارند. در کتابشناسی فیروزآبادی، نام ۳۰۰ مترجم ذکر شده است که ۲۰۵ نفر از آنها، تنها یک ترجمه در کارنامه خود دارند. البته شاید بعضی از آنها در حال حاضر بر روی ترجمههای جدید کار میکنند که من در مورد آن اطلاعاتی ندارم، اما این آمار نشان میدهد که تعداد مترجمانی که تنها یک اثر در کارنامه خود دارند، افزایش یافته است.
نقش ادبیات آلمان بر داستاننویسی نوین ایران
به نظر من، ادبیات آلمانی، تأثیر زیادی بر داستاننویسی مدرن در ایران داشته است. من فکر میکنم از یک سو، صادق هدایت و از سوی دیگر، مجله کاوه نقش زیادی در این میان داشتند. صادق هدایت که به طور موقت در اروپا و به ویژه در فرانسه زندگی میکرد، آثار کافکا را خواند و تحت تأثیر ادبیات او قرار گرفت. او آثار کافکا را به زبان فارسی ترجمه کرد و تفسیری بر آثار کافکا نوشت. هدایت هنوز هم یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان ایران محسوب میشود. او در مقایسه با کافکا چیزی کم ندارد. داستانهای او مانند «بوف کور» هنوز یک نوع مدرسه ادبی برای نویسندگان ایرانی است.
علاوه بر صادق هدایت، انتشار مجله کاوه در برلین نیز نقش زیادی بر روایت مدرن در ایران گذاشت. مجله کاوه در سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۲ توسط دولت آلمان به زبان فارسی منتشر میشد. سرمقاله این مجله را افرادی مانند جمالزاده، بزرگ علوی و محمد قزوینی مینوشتند. جمالزاده و علوی پدران داستاننویسی نوین ایران بودند و محمد قزوینی برای مدتی مدیر بخش تحقیقات ادبیات مدرن در دانشگاه تهران بود. احتمال زیادی وجود دارد که آنها تحت تاثیر ادبیات آلمان قرار گرفتند و در این شرایط آثاری را به زبان فارسی نوشتند که از اولین داستانهای نوین ایرانی محسوب میشوند. همچنین به نظر میرسد که سبک روزنامهنگاری مجله کاوه تحت تاثیر روزنامهنگاری آلمان قرار داشته است.
تاثیر ادبیات آلمانی بر شعر فارسی
شما همچنین میتوانید رد پای ادبیات آلمانی را در شعر ایران پیدا کنید. پرویز خانلری در سال ۱۹۳۹، «چند نامه به شاعری جوان» نوشته ریلکه راینر ماریا را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد. این نامهها الهامبخش نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی شد و او اثر «حرفهایی به همسایه» را نوشت. علاوه بر اینها، آثار برشت توانسته نقش بسیاری بر تئاتر ایران داشته باشد. نمایشنامههای زیادی از او در ایران ترجمه و اجرا شده است. بر اساس کتابشناسی که قبلاً نام آن ذکر شد، کتاب «در انبوه شهرها» اولین اثر برشت است که در سال ۱۹۶۲ به فارسی ترجمه شد و پس از آن، آثار برشت در بازار کتاب ایران سهم زیادی پیدا کرد. اینکه آیا در آینده ادبیات آلمانی تاثیرش را بر ادبیات ایران از دست میدهد یا خیر، سوالی است که زمان به آن پاسخ خواهد داد. در عین حال افزایش نسخههای ترجمهشده ادبیات آلمانی به فارسی نشان میدهند که ایرانیان بیشتر از گذشته، طرفدار ادبیات آلمانی شدهاند.»