علی قانع، مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: این روزها ترجمه جدیدم در وزارت ارشاد است تا برای چاپ مجوز بگیرد. اسم کتاب «چخوف، مهمان تابستانی» و اثر یک نویسنده آمریکایی به نام آلیسون آندرسون است. ویژگی مهم این اثر ترکیب واقعیت و تخیل در آن است.
وی افزود: کار زیبایی که نویسنده این رمان انجام داده، این است که از نامههای آنتوان چخوف الهام گرفته و کتابش را نوشته است. چخوف عادت داشته برای تعطیلات تابستانی به یک ییلاق برود. در این ییلاق یک خانم دکتر حضور داشته که میزبان مهمانسرای چخوف بوده و آلیسون آندرسون، از شخصیتاش استفاده کرده و قصهاش را اینطور پیش برده که یک رابطه عاطفی بین چخوف و یک خانم دکتر نابینا به وجود میآید.
این مترجم در ادامه گفت: ما بیشتر، آثار داستانی نویسندگان را میبینیم و شناخت چندانی از خودشان نداریم. یعنی از زندگیشان چیزی نمیدانیم. من وقتی این کتاب یعنی «چخوف، مهمان تابستانی» و مطالبی را درباره زندگی چخوف خواندم، دیدم چه جایگاهی عجیبی بین مردم روسیه، اوکراین و کشورهای اقماری شوروی دارد!
قانع درباره سختیهای ترجمه این رمان گفت: بازگردانی «چخوف، مهمان تابستانی» از این جهت برایم سخت بود که اسامی اشخاص و اماکن همه روسی بودند. بههمین دلیل لازم بود که وارد فرهنگشان بشوم و مطالعه کنم. اما این سختی به شیرینی کار میارزید و ترجمه این کتاب برایم لذتبخش بود. امیدوارم سختی خواندن این اسامی روسی برای خواننده کتاب هم سخت نباشد و آزردهاش نکند. چون خودِ کتاب از نظر داستانی و مطالعاتی ارزش زیادی دارد. گرچه همه مطالبش واقعی نیست اما اثر زیبایی است و اینکه اتفاقات رمان تا چه حد واقعی و خیالی هستند، مربوط به نویسنده اثر است. اجازه بدهید پیش از چاپ اثر هم، بیش از این داستانش را لو ندهم.
مترجم رمان «اتاق» در ادامه گفت: فکر میکنم هرکسی ورای ملیت و زبانش، در زمینه داستان کوتاه به چخوف مدیون است. او انسان بزرگی بوده که در روسیه چهره بسیار محبوبی است و خیلی دوستش دارند. چخوف در واقع، مرجعی برای داستان کوتاه است. آلیسون اندرسون هم با نوشتن این رمان، دینی که به چخوف داشته ادا کرده است. نمیدانم شما به چخوف علاقه دارید یا نه اما من و امثال من، داستانخوانی جدی را با چخوف، با همینگوی یا شلوخوف شروع کردیم. تا پیش از آن ر. اعتمای میخواندیم اما شروع جدی با چخوف بود. جالب است که نویسنده «چخوف، مهمان تابستانی» خودش مترجم است و علاقهمند به چخوف. با خواندن نامههای چخوف بوده که ایده نوشتن این کتاب به ذهنش رسیده و شروع به نگارش آن کرده است. او برای اینکار دو ماه در اوکراین و در خانهای که چخوف در آن اقامت داشته و الان تبدیل به موزه شده، به سر برده است. یعنی پشت رمانش، تحقیق و گفتگو با مردم قرار دارد. در کل آلیسون آندرسون برای نوشتن این کتاب، ۲ یا ۳ تابستان به همان روستایی رفته که خانم دکتر در آن زندگی میکرده است.
وی گفت: کتاب، با ویرایش و آمادهسازی تقریباً یکماه پیش از طرف نشر کولهپشتی به ارشاد رفته و در انتظار مجوز آن هستیم. فکر هم نمیکنم نکته یا مسالهای داشته باشد که در روند اعطای مجوز ایجاد مشکل کند.
قانع درباره مساله ترجمههای موازی از آثاری که ترجمه میکند، گفت: راستش دیگر حوصله دنبالکردن این قضیه را ندارم. با وجود وضعیت فعلی کتابخوانی در جامعهمان، رفتن سراغ کتابهایی که دیگران ترجمهشان میکنند، ریسک و خطری است که ارزشش را ندارد. در واقع میتوانم بگویم از این مسابقه ترجمه همزمان یک کتاب توسط چند نفر فاصله گرفتهام. نتیجه حضور در چنین مسابقهای این است که در نهایت عدهای میآیند قضاوت میکنند و فلانی را بیسواد و دیگری را باسواد میخوانند. از طرفی مرتب زمزمه میکنند که فلانی دارد فلان کار را ترجمه میکند و به سمتش هجوم میبرند. نمونه این اتفاق چندبار برای من افتاد. یعنی وقتی فیپای کتاب را گرفتی، میبینی ۳ نفر دیگر هم فیپا گرفتهاند، بعد تازه مسابقه شروع میشود. دلیلش هم فقط این است که میبینند شما دارید یک کتاب را ترجمه میکنید و متاسفانه بعدش وارد کارهای کثیف میشوند. یعنی پیش آمده که یک کتاب را برای اینکه ترجمهاش زودتر تمام شود، به چند نفر دادهاند و یا یک نفر ترجمه را سرهمبندی کرده است. این اتفاقی بود که برای رمان «درون آب» که ترجمهاش کردم، رخ داد.
مترجم کتاب «دختری در قطار» گفت: من چند ترجمه داشتم که زودتر از ترجمه من منتشر شدند و برایم خیلی جالب بود. مثلاً به محض موفقیت «دختری در قطار» به سمت کار بعدی پائولا هاوکینز که مشغول ترجمهاش بودم رفتند و با روش خودشان ترجمهاش کردند. چند عنوان از ترجمههای بدِ این رمان، چهارپنجماه زودتر از ترجمه من منتشر شدند. در حالی که اگر به سایت خانم هاوکینز سر بزنید، میبینید خبری از این دوستان مترجم نیست که بخواهند مجوز بازگردانی آثار نویسنده را بگیرند. خب، الحمدلله هیچ نظارتی هم که در این زمینه وجود ندارد و این افراد کارشان را به راحتی انجام میدهند. بههمین دلیل من از این مسابقه خودم را دور نگه داشتهام و براساس علاقه خودم ترجمه میکنم.