به گزارش خبرنگار مهر، رمان «وزارت درد» نوشته دوبراوکا اوگرشیچ بهتازگی با ترجمه نسرین طباطبایی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب در سال ۲۰۰۸ توسط انتشارات تلگرام در لندن چاپ شده است.
داستان اینرمان در دهه ۱۹۹۰ و بستر جنگهای بالکان جریان دارد و درباره معلم زنی بهنام تانیا لودسیچ است که با شاگردانش تلاش دارند از گروه ادبیات و زبانهای اسلاوی دانشگاه آمستردام، اجازه اقامت بگیرند و از این شهر سر در میآورند. تانیا تصمیم میگیرد در آمستردام، ادبیات یوگسلاوی سابق را به یوگسلاوها درس بدهد. اما آنها در برخ امن هلند، سرگرداناند و علاوه بر تلاششان برای کسب روزی و زندگی، از این بلاتکلیفی هم بیرون بیایند.
در ادامه داستان، برپایی کلاس درس «یوگونوستالژی» فکری است که به ذهن خانم معلم میرسد و بهاینترتیب، خاطرات مشترک و آگاهانهای از دوران زوالیافته را در زندگی یوگسلاوهای سابق میدمد. اما زمانی میرسد که این افرد ناگزیر به مواجهه با پیامدهای تجزیه خشونتبار کشورشان میشوند و پیوندهای شکننده بینشان از هم میگسلد.
«وزارت درد» ۶ بخش کلی دارد که ۵ بخش ابتداییاش ۳۱ فصل را در بر گرفتهاند و بخش ششم هم، «سخن آخر» است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
به شوخی گفت: «حقّت بود، میخواستی با یک میلوشِویچ قاطی نشوی.»
جواب ندادم. از این که یادش مانده بود گوران رسما صرب به حساب میآید تعجب کردم.
«هی، عصبانی نشو! شوخی کردم. خوب میشناسمت دختر. تو او را در قلبت زندانی کردی و درِ قلبت را قفل کردی. او گفت هرگز از هم جدا نخواهیم شد، اما حالا بیخیالت شده و تو هم کلید را گم کردهای.»
با شنیدن آن ترانه عامیانه قدیمی بیاختیار خندیدم و یکباره تَنِش برطرف شد.
«اگر مثل من با یک کروات ازدواج کرده بودی، راحتتر میتوانستی فراموشش کنی و حالا شوهر دیگری کرده بودی.»
«لگد به بختم زدم.»
«به محض اینکه پایمان به آمستردام رسید ولادِک جوش آورد. گرفتار ماریجوانا و اینجور چیزها شد. یعنی واقعا گرفتار شد.» واژه «ماری جوانا» را طوری به نجوا ادا کرد که انگار نوعی حسنتعبیر بود و گویی میترسید مبادا والدینمان گوش ایستاده باشند.
«ولادِک حالا کجاست؟»
«پلیس هم نمیداند. اما سر سوزنی هم برایم مهم نیست. او دیگر مشکل من نیست... خب، حالا بیا چیزی بخوریم.»
اینکتاب با ۳۲۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۸ هزار تومان منتشر شده است.