به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی (ماجراهای واقعی یک زن و یک شکمپا)» نوشته الیزابت تووا بایلی بهتازگی با ترجمه کاوه فیضاللهی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۰ در آمریکا چاپ شده است.
الیزابت تووا بایلی نویسنده اینکتاب، یکطبیعتشناس است که به باغبانی علاقه دارد و با یکسگ و یکگربه در ایالت مین در انتهای شمال شرقی آمریکا در مرز کانادا، در خانهای روستایی کنار جنگل زندگی میکند. او ۳۴ ساله بوده که هنگام سفر به اروپا مبتلا به یک ویروس ناشناخته شد و هرگز هم از آن بهبودی پیدا نکرد. او در یکی از بدترین سالهای بیماری با یک حلزون جنگلی در تراریومی کنار تختش زندگی کرد. آن حلزون به بایلی کمک کرد زنده بماند و تاثیر ماندگاری بر ذهنش گذاشت.
اینطبیعتپژوه، حرکات و آناتومی حلزون را زیر نظر گرفت و به مشاهده سازوکارهای دفاعی مخفیانه، تصمیمگیری زیرکانه، حرکت هیدرولیک و حتی معاشقانه اسرارآمیز اینحیوان پرداخت. او در کتاب «صدای خوردن یک حلزون وحشی» در پی نشاندادن این نکته بوده که چگونه بخش کوچکی از دنیای طبیعت میتواند وجود انسانی آدمها را روشن کند.
بایلی درباره نوشتن اینکتاب گفته است: «بعضی مشاهداتم درباره حلزونم را نوشتم و یکی از دوستانم چنان از آن خوشش آمد که پیشنهاد کرد تبدیل به یک مقالهاش کنم. به نظر میرسید که خوانندگان مقاله از آن خیلی لذت میبرند. چندسال که گذشت با خودم فکر کردم شاید بتوان کتابی دربارهاش نوشت، اما مطمئن نبودم که چیز بیشتری برای نوشتن وجود داشته باشد. شروع به خواندن منابع علمی درباره شکمپایان کردم، عاشقشان شدم، و فهمیدم که چیزهای خیلی بیشتری برای گفتن هست.»
اینکتاب بهجز پیشگفتارش، ۶ بخش اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از: «بخش نخست: ماجراهای گلدان بنفشه»، «بخش دوم: سرزمین سبز»، «بخش سوم: همنشینی»، «بخش چهارم: زندگی فرهنگی»، «بخش پنجم: عشق و راز» و «بخش ششم: قلمرو آشنا».
بخش نخست کتاب خود دربرگیرنده ۳ فصل «بنفشههای صحرایی»، «کشف» و «کاوش» است. در بخش دوم هم مخاطب با ۳ فصل «کف جنگل»، «زندگی در خُردجهان» و «زمان و زمین» روبرو میشود. چهارفصل «هزاردندان»، «شاخکهای تلسکوپی»، «مارپیچهای شگفتانگیز» و «دستور پخت سری» هم عناوین اصلی بخش سوم کتاب یعنی «همنشینی» هستند. در بخش چهارم اینکتاب، چهار فصل «جرگه گوشهگیران»، «جست نیمهشب»، «اندیشههای یک حلزون» و «خواب عمیق» درج شدهاند.
«زندگی مرموز»، «روابط عاشقانه حلزون»، «تنهامانده» و «فرزندان» عناوین چهارگانه بخش پنجم کتاب هستند و بخش ششم هم بهعنوان آخرین بخش کتاب، چهار فصل «رهایی»، «حلزون زمستانی»، «باران بهاری» و «ستارگان شب» را شامل میشود.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
من هم اگر در شکاف سنگ گیر کرده بودم، از شیوه مشابهی استفاده میکردم. در اینجا این پرسش بیپاسخ مطرح میشود که در کجا غریزه به پایان میرسد و عقل آغاز میشود. حلزون من دنبال زندگیاش میرفت، لحظه به لحظه، کمابیش همان کاری که من میکردم، و درباره غذا و پناه و خواب تصمیمهایی میگرفت یا دودل میشد. اگر حلزونی بتواند یاد بگیرد و به یاد آورد، پس دست کم در سطحی فکر میکند؛ در این مورد مطمئن بودم. و تا زمانی که کسی (ترجیحا یک حلزون) بتواند خلاف این را ثابت کند، همین باور را خواهم داشت. زندگی یک حلزون به اندازه زندگی هرکسی که میشناسم پر از غذاهای خوشمزه، تختخوابهای راحت، و مخلوطی از ماجراهای خوشایند و نه چندان خوشایند است.
حلزونها، جز در دوره ماجراهای عاشقانه استثناییشان، که کمی بعد از آن آگاه شدم، زندگی تنهایی را سپری میکنند. رفتارشان از نظر پیچیدگی متوسط به شمار میآید، سادهتر از پستانداران و حشرات اما پیشرفتهتر از کرمها. به این فکر افتادم که آیا اصلا ارتباطی با هم برقرار میکنند یا نه. چارلز داروین در سال ۱۸۷۱، در کتاب نسب انسان، مشاهدات یکی از همکاران علمیاش را چنین نقل میکند:
«آقای لانسدیل به اطلاع من رساند که یک جفت حلزون خشکی... که یکی از آنها ضعیف و کمبنیه بوده را در باغی کوچک و بیبرگوبر گذاشت. پس از زمانی کوتاه حلزون قوی و سالم ناپدید شد، و دنبالکردن رد لیزابه او نشان داد که از دیواری عبور کرده و وارد باغ سرسبز همسایه شده است. آقای لانسدیل به این نتیجه رسید که آن حلزون جفت بیمارش را رها کرده است؛ اما، پس از ۲۴ ساعت غیبت، بازگشت و ظاهرا نتیجه سفر اکتشافی موفقیتآمیزش را با او در میان گذاشت، زیرا سپس هر دو از همان مسیر به راه افتادند و آن سوی دیوار ناپدید شدند.»
اینکتاب با ۱۹۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۲ هزار تومان منتشر شده است.