خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: در نخستین قسمت از گزارش آشنایی با ملیت کهن آمازیغ در الجزایر درباره نسب این قوم –که به مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیهالسلام میرسد – و تاریخ و مرزهای جغرافیایی آنها بحث شد. درباره زبان این ملیت نیز اشاره شد که از مجموعه زبانهای آفروآسیایی است، یعنی همان مجموعهای که زبانهای عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. قسمت نخست این گزارش را از اینجا مطالعه کنید و در ادامه با قسمت دوم همراه شوید. این گزارش را بخش پژوهشهای رایزنی فرهنگی ایران در الجزایر به خبرگزاری مهر ارسال کرده است.
ریشهدار بودن عشق به اهل بیت پیامبر در شمال آفریقا
از ابتدای ورود اسلام به منطقه شمال آفریقا آمازیغها و قوم بربر پیوسته محبت و وفاداری خود به اهل بیت پیامبر را بروز داده و در مقاطع حساس تاریخ، به حمایت از آنان برخاستهاند. در روی کار آمدن ادریسیان و فاطمیان در مغرب عربی آمازیغها نقش مهم و تعیین کننده داشته و آنها را حمایت و یاری کردند. طارق ابن زیاد فاتح اندلس هم از قوم بربر بود.
فرهنگ محبت اهل بیت پیامبر میان این قوم ریشهدار است، هر چند مرور زمان و حاکمیت چندین قرنه متعصبان، بسیاری از آداب و رسوم شیعی را از میان برده و گسترش حاکمیت استعماری، زندگی سبک غربی، مدارس جدید و امروزه فضای مجازی و ماهوارهها بر بسیاری از این آداب و رسوم خاک فراموشی نشانده ولی هنوز هم جوانان از مادران و مادر بزرگان خود نقل میکنند که: مردم قبایل در تیزی وزو (۲۰۰ کیلومتری پایتخت) معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده، چهرهاش را غم گرفته، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد. او درب خانههای مردم را میکوبد از هر خانهای که صدای شادی بشنود، اهل آن را لعنت میکند.
نذری روز عاشورا
زنان قبیله که پولی برای نذر و نیاز برای این زن غمگین ندارند، قطعهای از گیسوان خود را که نماد زیبایی و زینت آنهاست میبرند و آن را دفن میکنند. تا با این زن سیاهپوش همدردی کرده باشند. آنها در این روز طعام غم و عزا میپزند که عبارت است از قطعهای از گوشت دم گوسفندی که در عید قربان، سر بریدهاند. این قطعه گوشت را در نمک زیاد نگه میدارند تا کاملاً شور شود و در روز عاشورا همراه با نخود، لوبیا و عدس غذای بسیار شوری میپزند و اهل خانه از این غذای غم میخورند تا در طول روز و با احساس تشنگی با زن سیاه پوش هم دردی کرده باشند. این آداب و رسوم و عقاید شبه اسطورهای در حالی در بین مردم رایج بوده که آنان هیچ تصوری از ریشههای تاریخی آن نداشتهاند.
آمازیغها محرم را ماه اندوه میدانند
آنان امروزه هم در روز عاشورا، گاو و یا گوسفندی را سر میبرند و گوشت آن را بین فقرا تقسیم میکنند. آنان ماه محرم را ماه اندوه میدانند و در آن جشن و عروسی برپا نمیکنند، اثاث نو برای منزل نمیخرند، لباس نو نمیپوشند، به تزئین و تعمیر خانه نمیپردازند، فرزندان خود را از بازی با توپ منع میکنند و معتقدند، بنی امیه با سر امام حسین (ع) بازی کردند. این آداب و رسوم بین بربرها و آمازیغها شایع بوده و هنوز هم برخی به ویژه سادات به آن عمل میکنند.
در مقابل در مناطق جنوبی الجزایر که بیشتر قوم عرب ساکناند، این روز را جشن میگیرند و به رقص و پایکوبی میپردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنیامیه میان آن رواج دارد که عاشورا روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب آفریقا به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آوردهاند، از قوم آمازیغ هستند.
عربها و آمازیغ
عربها اکثریت ساکنان الجزایر را تشکیل میدهند. پس از آنها آمازیغها و سپس بربرها هستند. معنی کلمۀ «آمازیغ» انسان آزاد و باهوش است، اما کلمۀ «بربر» یک کلمۀ لاتینی است و معنای وحشی و غیرمتمدن را میدهد. در قسمت قبل اشاره شد که این اسم را رومیها هنگامی که به کشورهای حوزۀ دریای مدیترانه به ویژه الجزایر حمله کردند، به بربرها نسبت دادند.
بارزترین مجموعۀ آمازیغی در الجزایر، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی میکنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت الجزایر ساکناند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند.
پرچم قومی آمازیغها
پیشتر اشاره شد که به اعتقاد برخی از مورخان، اصل کلمه «الآمازیغ» به «مازیغ» بر میگردد و او مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح است. پس آمازیغیها از نسل «حام» و «نوح نبی» هستند. همچنین گفته میشود که آمازیغیها، عربهایی بودند که در مرحله سوم گرم شدن زمین (warm۳) و به دلیل به وجود آمدن خشکسالی در شبهجزیرۀ عرب به الجزایر مهاجرت کردند. البته شبهجزیرۀ عرب قبل از آن و به مدت بیست هزار سال آب و هوای مرطوب شبیه آب و هوای کنونی اروپا داشت. «اَما دوبرا» مورخ فرانسوی میگوید که «بربرها» قومی آریایی هستند که در سالهای دور از منطقه «کنج هند» به اینجا مهاجرت کردهاند و اصل آنها از نسل «حام» است نه از نسل «سام». البته یکی از علمای انسانشناس ایتالیایی معتقد است که بربرها به ویژه قبیله «الطوارق» در دورههای گذشته و از طریق دریای مدیترانه، از این منطقه به الجزایر مهاجرت کردند.
همچنین برخی از دانشمندان انسانشناس میگویند که ریشۀ بربرها به اقوام مختلف اروپایی بازمیگردد که از عهد قدیم در شمال آفریقا مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد.
دین آمازیغها پیش از ظهور اسلام
قبل از اسلام، گروهی از آنها مسیحی بودند، اما اکثریتشان معتقد به خدایی بودند به نام «عمون» و این خدا در برخی از موجودات، ستارگان، حیوانات و… حضور داشت؛ بنابراین بسیاری از آنها آفتاب و ماه را از میان ستارگان و گاو نر، گوسفند، مار افعی، کبوتر، طاووس و میمون را از میان حیوانات عبادت میکردند. همچنین آمازیغیهای قدیمی به وجود جن در سنگها و درختان معتقد بودند و آنها را عبادت کرده و به آنها تقرب میجویند، تا به آرزوها و خواستههایشان برسند. آمازیغیها از مردمانی مانند فنیقیها و رومیها که با آنها رفتوآمد پیدا کردند، تأثیر گرفتند و بتپرست شدند و حتی هنگامی که آن مردمان از شمال آفریقا رفتند، آمازیغیها بتپرست باقی ماندند. (۱)
مردم قبایل در تیزی وزو معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده، چهرهاش را غم گرفته، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد. او درب خانههای مردم را میکوبد از هر خانهای که صدای شادی بشنود، اهل آن را لعنت میکند در کنار عربها و آمازیغیها، اقلیتهای دیگری نیز در الجزایر که ریشۀ ترک دارند، زندگی میکنند و تعداد آنها به دو میلیون نفر میرسد. سابقۀ آنها به دولت عثمانی که در قرن شانزده میلادی بر این منطقه حکومت میکرد، باز میگردد و بعد از پایان نفوذ ترکها بر منطقه، ترکها در الجزایر باقی مانده و با قومیتهای دیگر زندگی کردند.
اقلیت اروپاییها در الجزایر
همچنین مجموعههای کوچکی از ریشههای اروپایی در الجزایر زندگی میکنند، به ویژه از ایتالیا، فرانسه و اسپانیا که بعد از استقلال الجزایر از اشغال فرانسویها در سال ۱۹۶۲ م، در الجزایر باقی ماندند. همچنین آفریقاییهایی که از صحرای بزرگ مهاجرت کردند، اقلیت کوچکی را در الجزایر تشکیل میدهند که با سایر ساکنان این سرزمین زندگی کردند و با آنها از طریق ازدواج، قوم و خویش شدند.
هنگامیکه به آمدن عربها و ترویج اسلام در الجزایر بازگردیم، میبینیم که عربهای کشورگشا بهصورت اولین پیشقراولان «سپاه هلالیین» جزیرههای بشری عربی تشکیل دادند و برای از بین بردن حکومت روم شرقی همپیمان با بربرها در مغرب عربی، به این منطقه مهاجرت کردند. دو طرف جنگهای سنگینی باهم کردند و با پیروزی عربها، آنها بسیاری از قبایل عربی را تشویق کردند تا به منطقۀ مغرب عربی مهاجرت کنند و نسبت سکانی را تغییر دهند؛ بهگونهای که عربها در این منطقه اکثریت مطلق شده و بربرها تبدیل به اقلیتی که به کوهها پناه برده است.
ابتدا مقابل اسلام مقاومت کردند
کمکم قبایل شکل و شمایل عربی و فرهنگ اسلامی را به خود گرفتند اما این کار در مدت زمان زیادی صورت گرفت، زیرا که آمازیغیها به دلیل داشتن دشمنی سختی که با هرچه شکل اسلامی و عربی داشت و چون نمیخواستند از معتقدات قبلی خود دست بردارند، در برابر کشورگشایی عربهای مسلمان مقاومت کردند، لذا عربهای فاتح با مقاومت بسیار سختی از سوی آمازیغیها مواجه شدند؛ مقاومتی که مدت هفتاد سال طول کشید و این مقاومت از طولانیترین مقاومتهایی است که در تاریخ کشورگشاییهای اسلامی (در مقایسه با فتحهای دیگر اسلامی در مناطق دیگر جهان مانند سه سال برای فتح هر یک از کشورهای مصر و اندلس و چهار سال برای فتح عراق و هفت سال برای فتح هر یک از کشورهای فلسطین و سوریه) ثبت شده است.
بعد از مهاجرت عربها، تعداد و نفوذ بربرها کم شد و همانطور که ابنخلدون اشاره کرده است که بربرها در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسلهای آنها، خوار و بی اعتبار بودند.
چرا قدرت بربرها از بین رفت
ابن خلدون میگوید: «خواری و مذلت بربرها به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسلهایشان، به وجود آمده است.» (۲) وی میافزاید که بربرها در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عربهای پیروز بودند. ابن خلدون توضیح میدهد که بربرها هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولتها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی مینویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولتهایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولتها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.»
«توفیق المدنی» مورخ و اندیشمند بزرگ الجزایری و عضو جمعیت علمای مسلمین معتقد است که اکثریت مطلق مردم الجزایر، عرب هستند. وی میگوید: عربها اکثریت مطلق ساکنان الجزایر هستند و از روزهای اولیه فتح اسلامی وارد این سرزمین شدند، و بین ساکنان اصلی آن رفتند تا دین را به آنها بیاموزند و آها را پیرامون قرآن و دینی که پیامبر، محمد درود و سلام خداوند بر او باد، آن را آورد متحد کنند. (۳) همچنین وی میگوید: اکنون عربها چهار پنجم ساکنان مسلمان الجزایر را تشکیل میدهند و یک پنجم دیگر شامل قبایل بربری که بربریت خود را حفظ کردند، است که در کوهها ساکن شدند. از سوی دیگر، شیخ عبد الرحمن الجیلانی میگوید امروزه نسبت ساکنان بربر در سراسر سرزمین الجزایر ۳۰ درصد کل جمعیت الجزایر است. (۴)
دلایل استقبال آمازیغها از اسلام
آمازیغیها سابقا به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنههای ساحلی و زمین حاصلخیز و قابل کشاورزی بود و این مردم مسیحی بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است. آنها در کوهها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بنابراین بسیار جابهجا میشدند. هنگامی که اسلام از طریق جنگهای کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» آمد، این قبایل به دین جدید خوشآمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگهایی که «عقبه بن نافع» و «ابو المهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که اسلام را نمیپذیرفتند) به راه انداختند، در صفوف سپاه اسلام مشارکت کردند.
آمازیغها محرم را ماه اندوه میدانند و در آن جشن و عروسی برپا نمیکنند، لباس نو نمیپوشند و به تزئین و تعمیر خانه نمیپردازند و این همراهی به چند دلیل صورت گرفت که مهمترین آنها «به حاشیه رانده شدن قبایل البتر» و فرقهای اقتصادی و اجتماعی موجود بین اهل صحرا (البتر) و شهرنشینهای متمدن «البرانس» است. البته اختلافات دینی و تعبدی بین این دو و اشتراک «البترها» با عربها در کیفیت زندگی و جابهجایی (صحرا نشینی) نیز در این همراهی «البترها» با مسلمانان عرب تأثیر داشت. مورخان میگویند که «البتر» از ارتشهای اسلامی حمایت و بعد از آن در فتح «اندلس» در اسپانیا مشارکت کردند. طارق بن زیاد آمازیغی، فرماندۀ سپاه اسلام بود، البته از طریق ارسال هیئتهایی به مصر و عراق و تالیفاتی که صورت گرفت مانند کتابهایی که «ابن تومرت» مؤسس دولت «الموحدین»، برای فراگیری تعالیم و فقه اسلامی تلاش کردند، که این مؤلف و پژوهشگر آمازیغی کتابهای فراوانی مانند «التوحید»، «المرشد» و «العقیده» برای تبیین دین اسلامی به آمازیغیها، تألیف کرد.
ادامه دارد…
پینوشتها
۱. این مسائل از جلد اول کتاب «تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث» اثر مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۴۵- ۴۶ -۸۱- ۹۲-۸۳-۱۲۱-۱۲۲-۱۲۳، نقل به مضمون شده است.
۲. جلد هفتم ص ۶
۳. به نقل از «هذه هی الجزایر» ص ۲۹
۴. به نقل از «تاریخ الجزایر العام»