خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: در دو سال گذشته مهمترین پدیدهای که در صحنه جامعه و سیاست کشور الجزایر به طور پیوسته و باعث تحولات و تغییرات گستردهای در آن شده است «حراک شعبی» نام دارد.
حراک شعبی یا جنبش مردمی حرکتی است که از ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ در خیابانهای مرکزی شهر الجزیره آغاز و دامنه آن به برخی شهرهای دیگر هم کشیده شد. هر روز جمعه دهها هزار تظاهر کننده الجزایری در خیابانهای منتهی به میدان برید (پست) به راه میافتند و حماسه وار خواستههای خود را فریاد میزنند. خیابان معروف دیدوش مراد مهمترین این مسیرها را تشکیل میدهد. حراک شعبی تا به حال آثار فراوان بر دولت و حکومت الجزایر گذاشته و باعث تغییرات بزرگی در رأس هرم قدرت و نیز ساختار سیاسی از جمله قانون اساسی کشور شده است.
معرفی اسباب، عوامل و آثار فرهنگی این جنبش مردمی که همزمان با سایر تحولات بزرگ در کشورهای اسلامی در جریان است، مورد نظر این گزارش است که توسط نمایندگی فرهنگی ایران در الجزایر تولید و برای خبرگزاری مهر ارسال شده است.
حراک شعبی
از اولین تظاهرات خیابانی مردم الجزایر موسوم به حراک شعبی در جمعه ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ بیش از دو سال میگذرد. در این مدت خیابانهای مرکزی پایتخت و بسیاری از شهرهای دیگر در روزهای جمعه مالامال از جمعیت تظاهرکننده بوده که برای رسیدن به خواستهای خود فریادشان بلند است. بروز ویروس کووید ۱۹ و احتیاطات بهداشتی به دنبال آن، هر چند برای ماهها در این جنبش عمومی توقف ایجاد کرده آن را به تعطیلی کشاند اما نتوانست از شعلههای آن در فضای مجازی و صفحات اجتماعی فرو کاهد. مردم به محض احساس بهبودی اوضاع بیماری دو مرتبه از دومین سالگرد آغاز جنبش، تظاهرات خیابانی خود را از سر گرفتند و آنگونه که فضای عمومی کشور نشان میدهد قرار بر توقف و پایان دادن آن را ندارند. در تحلیل زیر زمینههای به وجود آمدن این جنبش، ماهیت، آثار و پیامدهای آن مورد کنکاش قرار میگیرد.
زمینههای جنبش
اکثریت قریب به اتفاق مردم الجزایر مسلمان و پایبند به احکام شریعت هستند. در تاریخ دینداری این مردم گرایشهای مختلف مذهبی و دینورزی حضور داشته است. از یکسو مدت نزدیک به ۳ قرن فاطمیهای شیعی در این سرزمین حکومت کرده، بلکه حرکت سیاسی و نظامی خویش را برای تأسیس خلافت فاطمی و گسترش آن به سایر مناطق از منطقه جیجل در الجزایر و با کمک بربرهای ساکن در این سرزمین آغاز کردهاند.
از اولین تظاهرات خیابانی مردم الجزایر موسوم به حراک شعبی در جمعه ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ بیش از دو سال میگذرد. در این مدت خیابانهای مرکزی پایتخت و بسیاری از شهرهای دیگر در روزهای جمعه مالامال از جمعیت تظاهرکننده بوده که برای رسیدن به خواستهای خود فریادشان بلند است از سوی دیگر در حاکمیت ادارسه علوی شیعی نقش مؤثر داشته و هنوز هم بسیاری از مردم این سرزمین خود را از نسل ادریس اول و از سلسله سادات نسل امام حسن مجتبی و امام حسین علیهماالسلام دانسته و به آن افتخار میکنند. از دیگر سو بیش از سه قرن (۱۵۰۴ -۱۸۳۰) عثمانیهای حنفی مذهب بر آنها حکومت کردهاند و این سرزمین جزء امپراطوری بزرگ آل عثمان بوده ولی در عین حال به فقه مالکی که مورد قبول قاطبه این مردم بوده پایبند بودهاند و از سویی طرق صوفیه و شیوخ آن در این کشور رواج داشته با همه نقاط قوت و ضعف اعتقادی و فرهنگی همراه با خرافات و انحرافات زندگی معنوی خویش را سامان میدادند.
از نظر قومی هم مردم اصلی این سرزمین بربر یا آمازیغ بودهاند که در گذر تاریخ اعراب، ترکها و سایر قومیتهای همسایه به آن وارد شده ترکیب جمعیتی فعلی را تشکیل دادهاند که عمده آنان آمازیغها و اعراب هستند. این تنوع فرهنگی، مذهبی و قومیتی در طول قرنها در کنار یکدیگر زندگی میکردند و تا قبل از ورود استعمار فرانسه به این سرزمین با یکدیگر همزیستی داشتهاند.
ورود استعمار فرانسه در ۱۸۳۰ میلادی و اشغال این کشور به دست آن، تحولات بسیاری را در این کشور رقم زد. آنها قصد داشتند الجزایر را دروازه ورود مسیحیت به قاره آفریقا قرار دهند و با تمام تلاش با همه گرایشهای اسلامی صوفی – مالکی – سنی و … مبارزه میکردند. خط و زبان عربی را در این جامعه منسوخ کرده و با رواج خط و زبان فرانسه به ارتباط فرهنگی مردم این سرزمین به گذشته تاریخی خود آسیب جدی وارد ساختند. به جای آن تلاش کردند با ورود مظاهر تمدن غربی، روزنامه، مجله، سینما، تئاتر و… هویت فرهنگی این مردم را در فرهنگ و تمدن غربی ادغام کنند.
فروپاشی خلافت عثمانی در شرق، بعد از جنگ جهانی اول و سایه افکندن ضعف، زبونی و عقب افتادگی در کشورهای اسلامی، متفکران و اندیشمندان جهان اسلام را به چارهجویی انداخت و حرکتهای اصلاحطلبانه متعددی در گوشه کنار جهان اسلام و عرب ظاهر شد، از اندیشهها و احزاب قومی تا گرایشها و تفسیرهای نواندیشانه از اسلام؛ از جمله این اندیشهها، حرکت سلفیگری اصلاحطلبانه به رهبری جمالالدین اسد آبادی، محمد عبده، رشید رضا از اهمیت بسیار برخوردار است. این اندیشه در سالهای بعد جمعیت اخوان المسلمین را در مصر و جمعیت علمای مسلمان را با فاصله سه سال در الجزایر تأسیس کردند. جمعیت علمای مسلمان الجزایر با اخوان المسلمین مصر در مبانی فکری اشتراکات بسیار داشت ولی برخلاف حرکت جهانی اخوان و جنبههای سیاسی و جهادی آن، جمعیت علمای مسلمان الجزایر فعالیتهای خود را محدود به سرزمین الجزایر دانسته و توجه عمدهاش به مسایل تربیتی و نوع دینورزی جامعه معطوف بود.
جمعیت علمای مسلمان در الجزایر در یکصدمین سال اشغال این کشور توسط فرانسه تأسیس شد ولی هدف اصلی آن نه مبارزه با اشغالگر، بلکه به پیروی از محمد بن عبدالوهاب، مبارزه با تصوف اعلام کرد. رهبران این جمعیت بیشتر در خارج از الجزایر آموزش دینی خود را فرا گرفته بودند، زیرا از نظر علمی، الجزایر هیچگاه مرکز اصلی حوزههای دینی به شمار نمیرفته و طالبان علوم دینی بیشتر به زیتونه در تونس، قیروان در فاس مغرب، الازهر در مصر و یا مکه، مدینه سفر کرده در آنجا آموزش میدیدند.
استعمار فرانسه همزمان هم با علمای دینی در الجزایر مبارزه میکرد و هم با شیوخ تصوف و تلاش میکرد با ایجاد رقابت و اختلاف بین آنها، آنان را با یکدیگر درگیر و مشغول سازد. در موردی ۵۰ نفر از دانش آموختگان زیتونه را که به سرزمین خود برگشته بودند، قتل عام کرد.
از این رو همیشه نوعی خلأ رهبری فکری و دینی قدرتمند در الجزایر وجود داشته است. مبارزات مردم الجزایر بر علیه استعمار فرانسه از سال ۱۹۵۴ شروع شد و مردم و جوانان این کشور در مبارزهای قهرمانانه با فرانسویان و تقدیم ۱.۵ میلیون شهید در طول ۸ سال به پیروزی رسیدند و در سال ۱۹۶۲ حکومت مستقل و انقلابی الجزایر را بنیان نهاده، نام خود را به عنوان پیشتاز مبارزان ضد استعماری در کشورهای عربی – آفریقایی به ثبت رساندند. از استقلال الجزایر و آزادی آن در سال ۱۹۶۲ تاریخ این کشور را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
۱: دوران حکومت انقلابیون الجزایر تا اواخر دهه ۸۰ قرن گذشته میلادی: در این دوره وجود رهبران قدرتمند انقلابی همچون هواری بومدین و شخصیتهای متفکری مثل مالک بن نبی، شیخ احمد سحنون، بن بلا، مولود قاسم نایت بلقاسم و روح امید و سرشار از غرور مردم الجزایر از یک سو و حمایتها و اعجاب سایر ملتهای مسلمان و آزادیخواهان جهان، روح نشاط و فعالیت را در مردم زنده نگه داشته در زمینههای مختلف علمی هنری، دینی و … درخشش فراوانی به آنها داد. در این دوران بود که این کشور از انقلاب فلسطین جانانه دفاع میکرد، نهضت احیای زبان عربی و پاکسازی جامعه از زبان و خط و فرهنگ فرانسوی و بنیانگذاری کنفرانس اندیشه اسلامی و… را در برنامه عمل خویش قرار داده در مسائل سرنوشت ساز جهان اسلام، جهان عرب و قاره آفریقا حضور فعال داشت.
با پیروزی انقلاب مقدس اسلامی در ایران و گسترش بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و نفوذ اندیشههای امام راحل عظیمالشأن در شمال آفریقا، وهابیت تکفیری نیز به تلاش افتاد و با تقویت گروههای سلفی تندرو در الجزایر به مقابله با گرایشات روز افزون مردم به اندیشههای امام پرداخت میانجیگری بین ایران و عراق در ۱۹۷۵، میانجیگری بین ایران و آمریکا در مسئله گروگانها، میانجیگری بین هند و پاکستان در درگیریهای بین دو کشور، میانجیگری بین ایران و عراق در جنگ تحمیلی و… نمونههایی از این احساس مسئولیتها و اقدامات است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در پایان دهه ۷۰ میلادی تعاطف قاطبه مردم الجزایر را به همراه داشت و به گونهای که نقل میکنند در تمامی خانههای مردم تصویری از حضرت امام خمینی (ره) وجود داشت و برخی از مردم نام فرزندان خود را خمینی میگذاشتند. علمای بزرگ الجزایر هم امثال مرحوم شیخ احمد سحنون نسبت به حضرت امام اظهار ارادت میکردند و در وصف ایشان شعر میسرودند.
۲: دوره دوم از ۱۹۸۸ تا پایان دهه نود میلادی که به دهه وحشت و دهه سیاه معروف است: با پیروزی انقلاب مقدس اسلامی در ایران و گسترش بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و نفوذ اندیشههای امام راحل عظیمالشأن در شمال آفریقا، وهابیت تکفیری نیز به تلاش افتاد و با تقویت گروههای سلفی تندرو در الجزایر به مقابله با گرایشات روز افزون مردم به اندیشههای امام پرداخت. فعال شدن اندیشمندان سلفی و ورود آنها به میدان سیاست و در مقابل مواجهه با نظام حاکم، علاوه بر حوادث تلخ، موج تفرقه، دو دستگی، تندروی و نیز شیعه هراسی را در جامعه به راه انداخت. تروریسم و خشونت سراسر کشور را فراگرفت و بیش از ۲۰۰ هزار نفر از مردم در این خشونتها کشته شدند، عده زیادی از تحصیل کردهها، هنرمندان و اقشار مختلف مردم از کشور فرار کردند و خرابیهای بسیار در این کشور به وجود آمده موجب آوارگی و مهاجرت گسترده مردم از روستاها و شهرهای کوچک به پایتخت و سایر شهرهای بزرگ شد.
صرف نظر از ریشههای سیاسی و فرهنگی این خشونتها و عوامل آشکار و پنهان آن، از جمله نقش دولتهای غربی، کشورهای عربی و یا باندهایی در داخل نظام الجزایری، در این نوشته کوتاه به پیامدهای فرهنگی این خشونتها میپردازیم. ۱۰ سال قتل و غارت و خشونت و آوارگی و مهاجرت، به روحیات مردم الجزایر آسیب جدی وارد کرد از جمله:
الف: روح سیاست گریزی: خستگی مردم از بازیهای سیاست پیشگان در کشور و خطرات درگیریهای حزبی، جناحی و نابسامانیهایی که به دنبال آن در کشور به وجود آمد از جمله: جنگ زدگی، خرابی، از دست دادن عزیزان، از دست دادن خانه و کاشانه، بیکاری، فقر، مهاجرت، عقب ماندن از تحصیل و از دست دادن هر چیز، بدون کسب هیچ دستاوردی مردم را نسبت به مسایل سیاسی بیتفاوت بلکه متنفر کرد به گونهای که هر کس به فکر رفع مشکلات زندگی و خانوادگی خود شد.
ب: بیتفاوتی نسبت به مسایل سرنوشت ساز دنیای اسلام: در دورههای پس از دهه سیاه مردم الجزایر دیگر مثل سابق نسبت به مسایل منطقهای، عربی، جهان اسلام و حتی مسئله فلسطین که از سیاستهای محوری این کشور بود حساسیتی بروز نداده و در زمانی که حتی غیر مسلمانان با حضور در تظاهرات و … نسبت به مظلومیت مردم فلسطین اعتراض میکنند، در الجزایر خبری از حرکتهای مردمی در این زمینه نیست، روز قدس، روز نکبت، تهاجم به مسجد الاقصی و آتش زدن آن و… هرچند در دلها ناراحتی ایجاد میکند و برخی احزاب و گروهها را به صدور بیانیه و مصاحبه وا میدارد ولی در صحنه اجتماع هیچ موج مردمی به راه نمیاندازد. حد اکثر برخی از علما یا احزاب مصاحبه کرده یا بیانیهای در محکومیت رژیم اشغالگر قدس صادر میکنند و دولت الجزایر نیز در مجامع بین المللی به حمایت از فلسطین موضع گیری میکند؛ همین و بس. برخی کمک رسانیهای غذایی و دارویی هم از سوی برخی جمعیتها انجام شده است.
ج: بی آرمانی: مردمی که با پیروزی انقلاب الجزایر آرمانهای بزرگی در سر میپروراندند و مبارزان مسلمان و غیر مسلمان را در قاره آفریقا، کشورهای عربی و اسلامی آموزش میدادند و کشورشان پناهگاه آنها بود، بعد از دوران سیاه ده ساله گویا هیچ آرمان و ایده انقلابی فراتر از رفع مشکلات معیشت زندگی برایشان باقی نمانده است.
د: ترس از اسلام سیاسی: در نا آرامیهای دهه سیاه یکی از متهمان اصلی، گروههای افراطگرای اسلامی بودند، که با نابودی حرث و نسل و قتل و غارت، بازار علم، فرهنگ و هنر را به تعطیلی کشاندند. امروزه با توجه به آن تجربه تلخ، اکثریت مردم الجزایر ترجیح میدهند که نقش دین تنها به اعمال عبادی و فردی و حضور در نمازهای جمعه به دور از سیاست محدود شود. نفوذ روز افزون تفکر وهابی تکفیری مدخلی که در حال حاضر، مبلغ دوری از سیاست و تبعیت مطلق از حاکمان است و به شدت با اسلام سیاسی بخشی از سلفیها (اخوان المسلمین) تعارض دارد؛ این فضا را تقویت کرده است به گونهای که مردم و با توجه به اوضاع مختلف در مصر، تونس، سوریه، عراق و مشاهده عملکرد مدعیان اسلام گرایی ترجیح میدهند که راه دینداری خود را از دنیای سیاست جدا سازند.
ه: روح یأس، نا امیدی: روح سرخوردگی در بین جوانانی که غرق در مشکلات فقر، بیکاری و نابسامانی هستند و اوضاع عمومی علمی، فرهنگی، اقتصادی کشور را جز در فقر و سیر قهقرایی تعریف نمیکنند؛ از پیامدهای دیگر دهه سیاه بوده است.
و: روح تقیه و پنهان کاری: تقیه و پنهان کاری یکی از آثار منفی دوران سیاه دهه نود است حوادث آن روزگار که به نحوی اسلام گرایان تند رو هم در آن دخیل بودند و کشتار و آوارگی مردم به ویژه با گسترش تفکرات وهابیت در سالهای بعد، نه تنها شیعیان و اقلیتهای مذهبی بلکه بسیاری از مردم عادی را نیز به گونهای تحت تأثیر قرار داده که همه رو به محافظه کاری آوردهاند. بسیاری از مردم عادی به جای یک نام و نشان از چند نام و نشان در صفحات اجتماعی، خانه، مدرسه، ایمیل و.... استفاده میکنند، هیچکس تصویر خود را در سر صفحه اجتماعی خود قرار نمیدهد و اقلیتهای مذهبی جمعیت خود را به مراتب کمتر از شمار واقعی آن اعلام میکنند.
نکته قابل توجه این است که این ترس و تقیه بیش از آنکه از دولت، حکومت و نیروهای امنیتی باشد از ترس گروههای تند رو سلفی و وهابی درون خانوادهها و بافت اجتماعی و دینی کشور است.
ز: سیر قهقرایی: جامعه الجزایر پس از حوادث دهه نود قرن گذشته میلادی، در تمام جوانب علمی، فرهنگی، هنری و آموزشی سیر قهقرایی داشته است. این امر در آمارهای رسمی و رتبه بندیهای علمی نهادهای بینالمللی و ناچیز بودن تولیدات علمی و فرهنگی مثل کتاب، مقاله علمی، فیلم و سریال، خود را نشان میدهد. این حرکت معکوس نتیجه مهاجرت نخبگان، هنرمندان، و اندیشمندان الجزایری به کشورهای غربی و از ترس فشارها و تهدیدات جریانهای افراطی، فرهنگ سلفی و فضای تنگ و محدود آزادیهای فکری و فرهنگی است.
این فضا با حکومت ۲۰ ساله آقای بوتفلیقه که هفت سال آن روی ویلچر بود و توان تحرک نداشت و دیگران به جای او حکومت میکردند تشدید شد. در این دوران، فساد، اختلاس، دزدی و نابسامانی سراسر حکومت را فرا گرفت، فاصله طبقاتی روز بروز افزونتر و اعتماد مردم از حکومت و دولت سلب شد. کاندید شدن یا کاندید کردن بوتفلیقه بیمار برای دور پنجم ریاست جمهوری جرقهای بود که حراک شعبی را شعلهور ساخته و مردم را به خیابانها آورد و از اینجا مرحله سوم تاریخ پس از انقلاب الجزایر آغاز شد.
۳: مرحله سوم، موج اعتراضات مردمی یا حراک شعبی: مرحله سوم در اواخر حکومت بیست ساله عبد العزیز بوتفلیقه آغاز شد و تا به حال ادامه دارد در آغاز این دوره است که اعتراضات عمومی و تظاهرات خیابانی در پایتخت و برخی شهرها به راه افتاده به تدریج اوج گرفت. جرقه این حراک شعبی با کاندید شدن بوتفلیقه یا در حقیقت کاندید کردن او توسط برادر و اطرافیانش برای دوره پنج ساله ریاست جمهوری زده شد مردمی که در طول ۶ - ۷ سال جز عکس رئیس جمهور را در مراسم رسمی ندیده و صدایش را نشنیده بودند، از ثبت نام او احساس اهانت کردند.
تحولات منطقه، حوادث تونس، لبنان، سوریه، یمن، فشار طاقتفرسای اقتصادی و… فضا را برای مردم الجزایر کاملاً آماده ساخته بود که دست به اعتراض بزنند و اینگونه حراک به راه افتاد ولی ارتش، نیروهای امنیتی و باندهای قدرت راضی به تحول اساسی در حکومت نبودند، از سویی نمیتوانستند با روی آوردن به خشونت و درگیری نا آرامیهای دهه سیاه را تجدید کنند. قائد صالح فرمانده ارتش تلاش کرد ضمن پذیرش اعتراضات عمومی سیر تحولات را در چارچوب قانون اساسی و با حفظ نظام حاکم و انجام تعدیلات تدریجی مدیریت کند. بروز بیماری کرونا و لزوم اعمال محدودیتهای پیشگیرانه کمک بزرگی به او کرد و در حرکت حراک در خیابانهای پایتخت و شهرهای مختلف وقفه ایجاد کرد. درست است که بیش از دو سال از آغاز حراک میگذرد ولی در عمل مدت یک سال به تبع تمامی فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حراک هم تعطیل بوده و در آغاز دومین سال آن (۲۲ فوریه ۲۰۲۱) و کاهش محدودیتها حرکتهای اعتراضی دوباره به راه افتاد.
در این دوره تغییرات بسیاری در کشور اتفاق افتاده است که به طور خلاصه میتوان آن را در اقدامات زیر بیان کرد:
۱: بوتفلیقه قبل از پایان دوران ریاست از کار برکنار و بر اساس قانون اساسی رئیس مجلس به عنوان رئیس جمهور موقت دولت انتقالی تشکیل داد.
۲: در مهلت قانونی و در چارچوب قانون اساسی سابق، انتخاباتی کمرنگ برگزار و آقای عبدالمجید تبون به عنوان رئیس جمهور جدید انتخاب شد. شایان ذکر است که تبون که قبلاً هم در پست وزارت خدمت کرده بود، اولین رئیس جمهوری است که از نسل مجاهدان اولیه انقلاب به شمار نمیرود و با دارا بودن مدرک لیسانس باسوادترین رئیس جمهور الجزایر، پس از استقلال کشور است.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در پایان دهه ۷۰ میلادی تعاطف قاطبه مردم الجزایر را به همراه داشت و به گونهای که نقل میکنند در تمامی خانههای مردم تصویری از حضرت امام خمینی (ره) وجود داشت و برخی از مردم نام فرزندان خود را خمینی میگذاشتند
۳: قانون اساسی جدید توسط کمیتهای تدوین و به آرای عمومی گذاشته شد و باز هم در نظرخواهی کمرنگی به تصویب رسید.
۴: و اکنون در تدارک انتخابات مجلس نمایندگان هستند تا بر اساس قانون اساسی تعدیل شده جدید، دولتی انتخاب و به وظایف خود عمل کند. (این امر پس از نگارش این مقاله به پایان رسید و انتخابات مجلس با شرکت ۳۰ در صد از واجدان شرایط برگزار شد.)
۵: با به نتیجه رسیدن انتخابات و گزینش نمایندگان جدید در پارلمان به طور طبیعی دولتی بر آمده از حزب پیروز در انتخابات مامور تشکیل کابینه خواهد شد.
۶: در دو سال گذشته قوه قضائیه الجزایر با کسب استقلال بیشتر و توان افزونتر، بسیاری از رجال دوره سابق از جمله ۴ نخست وزیر، ۱۱ وزیر، برادر رئیس جمهور و بسیاری از مقامات دیگر را دستگیر، محاکمه و زندانی کرده است.
۷: فضای مطبوعاتی الجزایر نسبت به گذشته آزادتر شده و مردم و مطبوعات با آزادی بیشتری اظهار نظر میکنند، هرچند که روزنامههای اصلی در کنترل دولت است. اما فضای مجازی مجال گستردهای را برای اظهار نظر مردم فراهم آورده است.
اما با اینهمه اقدامات فوق اکثریت مردم شرکت کننده در تظاهرات خیابانی را قانع نکرد. هر هفته به طور مرتب ۲ روز تظاهرات برقرار است. روزهای سه شنبه به طور معمول تظاهراتهای صنفی در جمعیتهای محدود و کوچک و روزهای جمعه حرکت خروشان دهها هزار نفری طبقات مختلف، تحت عنوان حراک شعبی برگزار میشود. اما برخورد نیروهای امنیتی با حرکت حراک آمیزهای از قاطعیت و مماشات است. تجربه دهه سیاه و نیز کشورهای اطراف، این درس را به ارتش الجزایر داده که نمیتوان با سیل جمعیت تودهای مردم با مشت آهنین برخورد کرد. به طور معمول در روزهای جمعه هلیکوپترها از آسمان و دهها اتوبوس نیروهای امنیتی مستقر در خیابانها از زمین جمعیت را کنترل میکنند.
در این فضا دو طرف در یک توافق نا نوشته تا به حال حد و مرزها را رعایت کردهاند و جز در مواردی چند در شهرستانهای قبایلی کار به خشونت منجر نشده است.
آثار فرهنگی حراک شعبی بر مردم الجزایر
همان طور که گفته شد عوامل مختلفی از جمله مهمترین آن یعنی دهه سیاه باعث سیاست گریزی، بیانگیزگی، سرخوردگی، بیتوجهی به مسائل سرنوشت ساز امت اسلامی و انفعال مردم الجزایر به ویژه جوانان شده بود. آغاز حراک شعبی در ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ به دنبال تحولات عمیق منطقه باعث تحولات عمیقی از جنبههای فرهنگی در جامعه الجزایر شده است، از جمله:
۱. سیاسی شدن مردم به ویژه نسل جوان: این تحول نوعی شادابی و نشاط در مردم ایجاد کرده که به طور مرتب و مستمر به خیابانها آمده و خواستههای خویش را فریاد بزنند.
۲. شادی و نشاط: حراک شعبی الجزایر در عین حال که شعارها بسیار حماسی است و جوانان پای بر زمین میکوبند و با حرارت و هیجان آن را تکرار میکنند، با نشاط و خوشحالی برگزار میشود. آنها خواهان زندگی بهتر و اصلاح در امور کشور هستند.
۳. تبادل لبخند بین مردم و نیروهای امنیتی: با وجود حضور سنگین نیروهای امنیتی در آسمان و زمین برای کنترل تظاهرات، در عین حال نگاه مردم و آنها به یکدیگر، کینهتوزانه و همراه با خشم و غضب نیست. آنها با یکدیگر لبخند زده یکدیگر را تحمل میکنند.
۴. حساسیت نسبت به مداخله خارجی: از آغاز حراک شعبی دولتهای مختلف با اظهار نظرها، جانبداریها و موضع گیریهای خود سعی کردند تا بر حراک تأثیر گذاشته یا بر موج آن سوار شوند ولی جامعه الجزایر بویژه شرکت کنندگان در حراک شعبی که هنوز خاطرات دوران سیاه ۱۳۰ ساله استعمار را فراموش نکردهاند و سالهای سیاه دهه نود را نیز به چشم دیدهاند نسبت به هرگونه اظهار نظر خارجیان به ویژه فرانسویان بسیار حساسیت نشان میدهند.
۵. موضوعات حساس خارجی: در عین سیاسی شدن مردم نسبت به مسائل داخلی، اما در موضوعات حساس خارجی، مسئله فلسطین، قدس شریف و… هر چند وجدان عمومی مردم آگاه و با مظلومان همدل و همدرد است، اما در عمل هنوز حالت انفعال وبی اعتنایی بر جامعه حاکم است. در جریان روز قدس، تجاوز به حریم مسجد الاقصی، صفقه القرن، عادی سازی روابط برخی کشورها با اسرائیل، جنگ ۱۲ روزه غزه، در کشورهای مسلمان مثل ایران، عراق، پاکستان و حتی غیر مسلمانان مثل آرژانتین، ونزوئلا و کشورهای اروپایی تظاهرات اعتراضآمیز بر پا شده، پرچم اسرائیل را به آتش کشیدند ولی در جامعه الجزایر هیچ حرکتی مردمی از این دست صورت نپذیرفت.
البته بسیاری از مردم به ویژه طرفداران انقلاب اسلامی، در فضاهای فیسبوک و اینستاگرام و … فعال بودند و با نشر مطالب انقلابی در حمایت از فلسطینیها از آنها حمایت میکردند ولی در بدنه و متن جامعه الجزایری تحرکی در این زمینه به چشم دیده نشد.
۶. قوم گرایی: رقابتهای قومی بین عرب و آمازیغ از میراثهای استعمار فرانسه در الجزایر است. از این رو عواطف و احساسات قوم گرایانه در حراک شعبی نیز حضور دارد و طایفهای از آمازیغها که اهل قبایل هستند و تمرکز آنها در شهرهای بجایه، تیزی وزو، تیپازه و… است و در پایتخت هم حضور گسترده دارند بیش از دیگران در این جنبش فعال بوده، خواستههای خود را مطرح میسازند. آنها خواهان به رسمیت شناختن خط و زبان خود در کشور بوده، تندروهای آنان پرچم ویژه قبایلی دارند و با فرانسه، اسرائیل و کردهای منطقه خاورمیانه در ارتباط هستند.
ماهیت حراک شعبی
ماهیت حراک شعبی از دو جهت قابل بررسی است:
الف – ترکیب جمعیتی: ترکیب جمعیتی حراک را به طور عمده جوانان تشکیل میدهند، جوانان نا راضی و سرخورده از فساد، نابسامانی، بیکاری و … در بین آنان از هر گروهی حضور دارند، از آنان که پای بندی به ظواهر شرعی دارند تا افراد که ظاهرشان نشان از سستی اعتقادات دینی در آنهاست.
حرکتها از نماز جمعهها شروع میشود ولی این به معنی دینی بودن حراک نیست بلکه مساجد پاتوقی برای تجمع و آغاز حرکت تظاهر کنندگان محسوب میشود. علاوه بر پایتخت در شهرهای آمازیغ نشین بجایه، منطقه قبایل و… نیز این اعتراضات جریان داشته گاهی به خشونت هم کشیده شده است. اهل تصوف، اباضی مذهبها (که تیرهای از آمازیغها هستند و اکثریت قومیت عرب) اکثر شیعیان و طرفداران انقلاب اسلامی در آن شرکت نمیکنند بلکه از مخالفان آن به شمار میروند و آشکارا از آن انتقاد میکنند.
ب – سازماندهی تشکیلاتی: از نظر سازماندهی تشکیلاتی میتوان مشخصات حراک شعبی را با این عناوین توصیف کرد: حراک حرکتی است مستمر، منظم، متمدنانه، بدون رهبر، بدون ایدیولوژی، بدون سخنگو، پیچیده و خود جوش که در ظاهر توسط صفحات اجتماعی (فیسبوک، اینستاگرام و …) هدایت میشود و رهبران آشکار شناخته شدهای ندارد. هیج بیانیهای که شامل اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان بوده از سوی مردم تصویب شده باشد از سوی آنان صادر نشده است. میزان دخالت قدرتهای خارجی در آن مشخص نیست، ارتباطات بیرونی آن مبهم است. البته گاهی در صفحات اجتماعی طرفداران آن تصاویری از پرچم اسرائیل، کردستان عراق و… به چشم میآید. دولت فرانسه هم گاهی با اظهار نظرهایی دولت و ملت الجزایر را به خشم آوردهاند. شرکت کنندگان به عمد و برای جلوگیری از چند دستگی و اختلاف در حال حاضر فقط شعارهای سلبی برای تخریب نظام فعلی سرداده از نظام بدیل و شخصیتهای مورد قبول و نظر خود سخنی به میان نیاورده آن را موکول به مرحله بعد از تغییر نظام موجود میکنند.
شعارهای حراک
از ابتدای جریان حراک شعبی در الجزایر مردم شعارهای مختلفی را مطرح کردهاند و خواستار تحقق آن بودهاند، از جمله:
برکناری چهار «ب» یعنی عبدالعزیز بوتفلیقه رییس جمهور، نورالدین بدوی، نخست وزیر، الطیب بلعید، رییس شورای قانون اساسی و عبدالقادر بن صالح رییس مجلس الامه و نیز معاد بوشارب، رییس مجلس ملی الجزایر از شعارهای اولیه حراک است. این شعار عملاً تحقق یافته است و برخی آن را به معنای به بار نشستن جنبش مردم دانسته و ادامه تظاهرات را انقلابی مخملی و به ضرر جامعه الجزایری میدانند.
مدنیه ماشی عسکریه = دولت مدنی و نه دولت نظامی
دلباختگان فرانسه سبب رنجهای ما هستند
نمیتوان با چوبهای قدیمی و پوسیده کشتی نو ساخت
ترحلوا = همهتان بروید
دستگاه امنیتی تروریست است و مافیای نظامی باید ساقط شود
تنها با انداختن ژنرالها به آشغالدانی الجزایر استقلال مییابد
و اخیراً به جای شعار «الشعب یرید اصلاح النظام یا الشعب یرید تغییر النظام» شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» و «ماشی عسکریه، ماشی اسلامیه، دوله مدنیه» در برخی تحرکات سر داده شده و نوعی احساس خطر بازگشت خشونت را موجب شده است. ارتش نیز با چیدن حجم انبوهی از ماشینهای امنیتی جلو هرگونه تظاهراتی را گرفت و حراکی که از آغاز دومین سال و پس از یک سال تعطیلی دوباره به راه افتاده بود، بار دیگر در پایتخت الجزایر متوقف شده است. ولی در برخی شهرهای منطقه قبایل ادامه دارد.
نقش احزاب و گروههای سیاسی و فکری
احزاب و گروههای سیاسی متفاوتی در صحنه سیاسی و فرهنگی الجزایر حضور دارند که از جمله با سابقهترین آنها جمعیت علمای مسلمان الجزایر است این احزاب و گروهها نه در پیدایش حراک و نه در ادامه و راهبری آن هیچ نقشی ایفا نکرده و نمیکنند. بر رفتار تمامی این گروهها نوعی انفعال حاکم است. از یک سو گستردگی جمعیتی حراک مانع از مقابله و مخالفت با آنان شده. هر حزب و گروهی تنها با کنار صحنه ایستادن و نظاره کردن، اوضاع را زیر نظر دارد و گاهی با صدور بیانیه و اظهار همراهی با مردم به خاطر برخی خواستههای بر حقشان، به هشدار و نصیحت آنان پرداخته تا مواظب باشند دشمنان از آنها سوء استفاده نکرده افکار و اندیشههای بیگانه در آنها نفوذ نکند.
از سوی دیگر نا مشخص بودن رهبران، عوامل پشت پرده و اهداف تفصیلی تظاهر کنندگان نوعی تردید و دو دلی در بین شخصیتها و گروهها ایجاد کرده است که نسبت به عواقب آینده حراک بیمناک باشند. در ابتدای به راه افتادن حراک رهبران برخی احزاب تلاش میکردند تا با حضور در آن و سخنرانی برای تظاهر کنندگان، برای خود جای پایی بگشایند؛ اما تظاهر کنندگان برای پیشگیری از موج سواری احزاب اجازه این کار را به آنها نداده رهبران احزاب را از جمع خود طرد کردند. در این میان جمعیت علمای مسلمان الجزایر هم جز نظارهگری، انفعال و ارائه نصیحتهای کلی نقشی در حراک ندارد.
عدم وجود رهبران آشکار و شناخته شده فکری و سیاسی در حراک مانع از موج سواری و یا معامله و سازش شخصیتها و احزاب به نمایندگی از حراک با حکومت شده است ولی از سویی ابزار چانه زنی و نقد کردن دستاوردها و شعارها را نیز از تظاهر کنندگان گرفته است. به گونهای که در طول مدت دو سال گذشته ابتکار عمل پیوسته در دست دولت و ارتش بوده است و ساختار حکومتی توانسته با مدیریت آرام خود و در چارچوب نظام و قانون اساسی موجود، تغییراتی را در قانون اساسی، دولت و مجلس ایجاد کند.
نخبگان فکری به ویژه طرفداران انقلاب اسلامی نیز ضمن عدم حضور و حمایت از حراک، به انتقاد از آن پرداخته آن را حرکتی غیر دینی، مشکوک و تحت تأثیر جنبش جدایی طلب ماک و آقای فرحات مهنی اعلام میکنند. در عین حال برخی از شیعیان قبایلی از آن حمایت میکنند.
مطبوعات الجزایر و حراک شعبی
مطبوعات و رسانهها عامل مهم و اثر گذار در جهت دهی افکار عمومی هستند. امروز هرچند با گسترش رسانههای اجتماعی و فضای مجازی از تأثیر روزنامههای کاغذی کاسته شده است ولی بسیاری از آنان نیز به فضای مجازی کوچ کردهاند و یا در هر عرصه مجازی و حقیقی منتشر میشوند.
در الجزایر عمده مطبوعات تحت کنترل دولت هستند. ولی با چند هفته تاخیر از اوایل حرکت حراک، تظاهرات را با عکس و تفصیل پوشش دادهاند و همانند موضع دولت و احزاب و محافل سیاسی، در کلیت با آن همراهی نموده و سعی کردند به مقابله با حراک شعبی نپردازند. نویسندگان هم ضمن ارائه تحلیل و تفسیرهایی به ریشهیابی و نارضایتیها پرداختهاند ولی در عین حال از چارچوب اصلاحات تدریجی در محدوده اقدامات دولتمردان خارج نشدهاند.
در مواقع خاص نیز مثل انتخابات ریاست جمهوری یا رفراندوم قانون اساسی تلاش کردند که تظاهر کنندگان فعال در حراک شعبی را به نوعی موافق و راضی و همراه با آن جلوه دهند امری که بسیاری از آنان ره به خشم و اعتراض وا داشته است. از این روی بیشتر تظاهر کنندگان، اصحاب مطبوعات و رسانهها را شریک حاکمیت دانسته و با نگاهی منفی به آنها مینگرند. این میان برخی روزنامههای بخش خصوصی به ویژه روزنامههای فرانسه زبان همراهی بیشتری با حراک از خود نشان دادهاند.
این وضعیت در دو سال گذشته به همین شیوه ادامه داشته است، اما پس از گذشت دو سال از شروع حراک و در حال حاضر که دولت هرگونه تظاهراتی را ممنوع اعلام کرده و از آن جلوگیری میکند و حراک در هفتههای اخیر به کلی متوقف شده است، مطبوعات الجزایر هم در راستای مواضع حاکمیت قلم زده و از اصلاحات تدریجی در چارچوب نظام و قانون اساسی حمایت میکنند.
نظر شما