به گزارش خبرنگار مهر، روز گذشته خبری پیرامون تولید سریال حضرت موسی (ع) منتشر شد. تحقیق و نگارش سریال از سر گرفته شده است تا این پروژه عظیم به مرحله ساخت برسد. داستان حضرت موسی (ع) و سرنوشت قوم بنی اسرائیل از پرتکرارترین داستانهایی است که در سورههای مختلف قرآن کریم به چشم میخورد.
قرآن کریم کتاب راهنما و هدایت بشر به سوی کمال و رسیدن به خداوند متعال است. سرگذشت حضرت موسی (ع)، بیش از پیامبران دیگر در قرآن کریم تکرار شده و در بیش از سی سوره بیش از صد بار به ماجرای موسی و فرعون و بنیاسرائیل اشاره شده است. اگر آیات هر سوره را جداگانه بررسی کنیم، خواهیم دید که این تکرار جنبه لغویت ندارد، بلکه در هر سورهای به تناسب آنچه در آن سوره مطرح شده به عنوان شاهد و نمونه به داستان موسی (ع) اشاره میشود، به علاوه چون کشور مصر وسیعتر و مردم آن دارای تمدن پیشرفته بودند و دستگاه فراعنه هم مقاوم بودند، لذا قیام موسی از اهمیت بیشتری برخوردار بود و نکات عبرتانگیز بیشتری را در بر دارد.
میتوان گفت قرآن برای آسان شدن فهم معارف سنگین، از مثل و قصه استفاده کرده است و قصههای حقیقی را به صورت گزینشی و با بهترین شیوهها، با هدف اصلی درس و عبرت آموزی بیان کرده است؛ و هر قصهای را که درس و عبرت بیشتری دارد، تکرار کرده است؛ از این رو قصههای حضرت موسی (ع) و قوم بنیاسرائیل بیشتر تکرار شده است.
در تاریخ یک ملت و قوم، صدها نکته آموزنده علمی نهفته است که در هر جایی از قرآن به عنوان یک شاهد عینی و تجربی در قالب فلسفه و علت شکل گرفتن حوادث تاریخی مثل شکستها و پیروزیها و عوامل رشد اخلاقی و یا فساد اخلاقی و… مطرح است. برخی از نکات آموزنده داستان بنی اسرائیل عبارتند از: هر کس در برابر فرمانهای خدا لجاجت و سرپیچی کند ذلیل می شود؛ (بقره، ۶۱). انحراف از توحید به شرک و بت پرستی بزرگ ترین گناه و انحراف است. (بقره، ۵۱-۵۴). اگر در ایمان آوردن و پیروی از پیامبران الهی، بندگان سخت بگیرند، خداوند متعال هم بر آنها سخت می گیرد. (بقره، ۶۷-۷۴).
وقتی بخشی از تاریخ یک قوم یا ملت بیان میشود، در حقیقت تکرار نیست، بلکه در هر فراز آن نکتهای تازه وجود دارد و بیان یک قانون و اصل جدید از انگیزه و فلسفه تاریخ است. در سوره بقره، آیه ۴۰ میفرماید: «ای فرزندان اسرائیل، نعمتهایم را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به پیمانم وفا کنید، تا به پیمانتان وفا کنم، و تنها از من بترسید» که بعد از یادآوری نعمتهای بزرگ مادی و معنوی این اصل را یادآور شده که وعدههای پیروزی که به شما داده شده یکطرفه نیست شما به پیمانتان وفا کنید تا من هم به پیمانم وفا کنم و یک قانون سرنوشتساز تکوینی در تاریخ انسانها است.
در ماجرای بنیاسرائیل و فرعون در آیه ۴۹ و ۵۰، سوره بقره، میفرماید: ما شما را از عذاب و نابودی فرعون نجات دادیم، پیامبر فرستادیم و با چشم خود دیدید که دشمن شما را غرق کردیم ولی شما به دنبال غیبت چند روزه حضرت موسی علیه السلام به دنبال گوساله پرستی رفتید. در آیات مذکور عوامل بدبختی و خوشبختی در تاریخی قوم بنی اسرائیل بیان شده و هر کدام با بینش تازه و نکات جدید و قوانین و اصولی همراه است که جنبه تکرار ندارد و این رویه در تمام قسمتهایی که ماجرای بنیاسرائیل تکرار شده، جاری است.
باید گفت تاریخ بنیاسرائیل هنوز هم ادامه دارد، ولی آنچه که مربوط به فلسفه تاریخ است، عوامل شکست و ذلت و نابودی بنیاسرائیل است که بارها تکرار شده و باز هم تکرار میشود. از جمله ویژگی بنیاسرائیل دشمنی، لجبازی، مادی گرایی و حس گرایی بوده که این خصیصه در کفار زمان پیامبر (ص) و جوامع امروزی نیز بوده و هست و قرآن قصههای آنها را تکرار کرده است، تا مردم عبرت گیرند و دچار این نوع بدبختی نشوند شاید بتوان گفت: علت توجه مکرر قرآن به زندگی حضرت موسی (ع) و قوم بنیاسرائیل به دلیل سرنوشت پر فراز و نشیب این قوم و شباهت بیش از حدِ مقاطعِ زندگی آنها با حیات مسلمانان است.
داستان جنگ بدر در اسلام شباهت زیادی به سرنوشت همراهان طالوت دارد. بنا بر شواهد تاریخی، تعداد مجاهدان هر دو سپاه - سپاه طالوت و سپاه پیامبر اکرم (ص) ۳۱۳ نفر بوده و هر دو مقابل تعداد زیادی از مشرکان به مبارزه پرداختند و در نهایت پیروز شدند. قرآن به داستان طالوت و همراهانش اشاره میکند و پایمردی و صبر آن گروه اندک را در مقابل گروه زیادی از کافران میستاید تا الگو و نمونهای برای مسلمانان باشد. در روایات فراوانی، امامان معصوم (ع) به همین شباهت اشاره کردهاند. در یکی از آنها، خطاب به امت آمده است: شما نیز چونان بنیاسرائیل هستید و کارهای آنها را انجام خواهید داد.
داستان ساختن گوساله طلایی، توسط سامری منافق، و پرستش آن از سوی بنیاسرائیل، و بی اعتنایی آنان به منع هارون (ع)؛ وصی حضرت موسی در چهار سوره تکرار شده است تا شاید مسلمانان بیدار شوند و گرفتار فتنه منافقان نشوند.