به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فیزیک و طبیعت؛ نگاه فیزیکدان به طبیعت» نوشته ورنر هایزنبرگ بهتازگی با ترجمه مزدا موحد توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال 1962 در لندن چاپ شده است.
ورنر هایزنبرگ نویسنده اینکتاب، متولد ۱۹۰۱ و درگذشته به سال ۱۹۷۶ است. او یکی از بزرگترین فیزیکدانهای قرن بیستم است که در کتاب «فیزیک و طبیعت»، تحول دیدگاه فیزیک مدرن نسبت به طبیعت را روایت کرده است. در اینمسیر هم از علیت و تفکر فلسفی گفته و مفهوم طبیعت را در تاریخ علم تشریح کرده است.
نکته بسیار مهمی که هایزنبرگ بر آن تأکید دارد اهمیت آگاهی از فرهنگ کلاسیک و مطالعه فلسفه و تاریخ اندیشه غربی در آموزش دانشمندانی است که فقط متخصص نیستند و میخواهند تبعات عملی و نظری کار خود را در بستر مجموعه گسترده فعالیتهای بشری بسنجند. او در اینکتاب خود آرا و نظریات پیشگامان و مقدمان فیزیک مدرن را معرفی و تشریح کرده و بر اینباور است که فیزیک مدرن، با کشفیات کپلر، گالیله و نیوتن متولد شد. چون کشفیات ایندانشمندان، با تصویر قرون وسطایی از طبیعت، قطع ارتباط کرد و مسیر جدیدی را باز کرد.
کتاب پیشرو ۶ فصل اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از: «مفهوم طبیعت در فیزیک معاصر»، «فیزیک اتمی و قانون علیت»، «آموزش کلاسیک، علم و غرب»، «آغاز علم نوین»، «ریشههای جهانبینی مکانیکی و ماتریالیستی» و «بحران مفهوم مکانیکی - ماتریالیستی».
نویسنده در فصل اول، مساله طبیعت، فناوری و علم بهعنوان جزئی از تعامل انسان و طبیعت را در ۳ بخش بررسی کرده است. در فصل دوم هم که ۵ بخش دارد، مفهوم علیت، قوانین آماری، خاصیت آماری نظریه کوانتوم، تاریخچه فیزیک اتمی جدیدتر و نظریه نسبیت و زوال جبرگرایی بررسی شدهاند. هایزنبرگ در فصل سوم هم در قالب ۵ بخش، دلایل سنتی در دفاع از آموزش کلاسیک، توصیف ریاضی طبیعت، اتمها و آموزش کلاسیک، علم و آموزش کلاسیک و ایمان به وظیفه را تشریح کرده است.
چهارمین فصل کتاب، «آغاز علم نوین» است که نویسنده در آن، در قالب ۵ بخش دیگر، به یوهان کپلر، گالیلهئو گالیلهئی، اسحاق نیوتن، اصول ریاضی فلسفه طبیعی و اصول ریاضی فلسفه طبیعی پرداخته است. «بهکارگیری روشهای نیوتن»، «کریستیان هویگنس»، «گاسندی، بویل، دکارت»، «ژان لورون دالامبر»، «ژولیَن اوفری دُلامِتری» و «ویلهلم اوستوالد» هم عناوین ۶ بخش فصل پنجم کتاب هستند. ششم و آخرین فصل کتاب هم که درباره بحران مفهوم مکانیکی-ماتریالیستی است، ۲ بخش «هاینریش هرتس» و «لویی دوبروی» را در بر میگیرد.
در بخشی از اینکتاب میخوانیم:
سپس کوتز قانون جاذبه عمومی را مثال میزند. افرادی بودند که فکر میکردند نیروی جاذبه در تمامی اجسام نهاده است، برخی دیگر نیز این را حدس زده بودند، اما نیوتن نخستین و تنها کسی بود که وجود آن را از طریق خودِ پدیده نشان داد و با نظریه بزرگش آن را مستحکم کرد. کوتز با این کار تاکید میکند که محقق راستین، نخست طبیعت اشیا را از طریق علل حقیقی مییابد و بعد به دنبال قوانین میگردد. قوانین را نباید از فرضهای نامطمئن به دست آورد، باید از مشاهده و آزمایش استفاده کرد. هرکس باور داشته باشد که میتواند اصول طبیعی یا قانون حاکم بر اشیا را تنها از طریق نیروی ذهن یا نور درونی منطق خود پیدا کند، یا باید فرض کند جهان جبرا پدید آمده و تمامی قوانین از این جبر برآمده است، یا باید معتقد باشد که با اینکه خداوند نظم طبیعت را خلق کرده است، اما بشر که صرفا موجودی فانی است، میتواند کار بهتر را ببیند. کوتز تاکید میکند علمی حقیقی و سالم، بر مبنای خودِ پدیدهها قرار میگیرد و ما را، حتی اگر هم خود نخواهیم، به این گونه اصول راهنمایی میکند، یعنی اصولی که از طریق آنها آشکارا بتوانیم انعکاس بهترین تصویر و سلطه برتر هوشمندترین و قادرترین وجود را ببینیم.
از خود پدیدهها و با تعمیمهای قیاسی، نیوتن نفوذناپذیری، حرکت و اندازه حرکت اجسام و قوانین حرکت و جاذبه را دریافت. نیروی جاذبه طبق قوانینی که او ارائه کرد وجود دارد و عمل میکند. نیوتن با ارائه پیشنهادهایی که اجازه تعیین مفاهیمی مانند جرم، علت، نیرو، ماند، فضا، زمان و حرکت را میدهند، نخستین تنظیمکننده علم نوین شد. به این دلیل است که در مقدمه چاپ نخست کتاب او اصول ریاضی فلسفه طبیعی (۱۶۸۷) میخوانیم:...
اینکتاب با ۱۶۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.