گمان می‌کنیم جنگ، فقط نظامی است که با اسلحه و ابزارآلات جنگی انجام می‌شود اما باید دانست که انواع دیگری از جنگ نیز وجود دارد مانند جنگ فرهنگی که خطرش از جنگ نظامی اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، آیات حداد، مقاله نویس مصری که بطور معمول مقالاتش در روزنامه الاهرام چاپ و منتشر می‌شود در جدیدترین مقاله خود در الاهرام به موضوع جنگ فرهنگی غرب علیه اعراب و مسلمانان پرداخته و آن را خطرناک‌تر از جنگ نظامی برشمرده است موضوعی که در سالیان اخیر همواره مقام معظم رهبری به آن اشاره داشته است در زیر ترجمه این مقاله جالب را که در الاهرام روز یکشنبه۲۹/۸/۲۰۲۱م چاپ و منتشر شده مرور خواهیم کرد.

ما بسیار درباره جنگ نظامی می‌شنویم و این موضوع باعث شده که گمان کنیم جنگ، فقط جنگ نظامی است که با اسلحه و ابزارآلات جنگی انجام می‌شود اما باید دانست که انواع دیگری از جنگ نیز وجود دارد مانند جنگ فرهنگی که خطرش از جنگ نظامی اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. برنامه آمریکایی‌ها و غربی‌ها در این دوران این نیست که با جنگ نظامی بر ما غلبه کنند بلکه آنها امروزه تلاش دارند بوسیله جنگ فرهنگی بر کشورهای عربی و مسلمان غلبه کنند.

در جنگ نظامی دشمن مشخص است و سربازها در میدان جنگ به دفاع برمی‌خیزند و کشته می‌شوند اما چه بسا دشمن نتواند حتی به خانه شما نزدیک شود. در جنگ فرهنگی اوضاع فرق می‌کند. دشمن بدون سلاح جنگی به داخل خانه‌ها نفوذ می‌کند و زبان، عادت‌ها، سنت‌ها و نوع پوشش ما را تغییر می‌دهد. اگر امروز به جامعه مصر نگاه کنیم، مشاهده خواهیم کرد زبان غیرعربی خیلی در بین مردم رواج پیدا کرده است وقتی که زبان یک ملت تضعیف شد به تدریج هویت آن از بین می‌رود و وقتی هویت آن از دست رفت فرهنگ کشور مهاجم (غربی‌ها)، جایگزین فرهنگ اصیل آن کشور می‌شود در نتیجه عادات و سنت‌های ملی و میهنی و حتی نوع پوشش مردم آن کشور غربی می‌شود. چیزی که امروزه تا حدود زیادی در کشور مصر قابل ملاحظه است.

پس هنگامی که می‌گوییم تلاش‌هایی دارد انجام می‌شود که بیگانگان در کشور نفوذ فرهنگی پیدا کرده و هویت ما را مسخ کنند سخن بیهوده‌ای نگفته‌ایم. نفوذ زبانی در واقع یک توطئه است توطئه‌ای که به سرانجام نمی‌رسد مگر به کمک خیانتکاران داخلی، نگاه کنید به جامعه امروز مصر، بسیاری از عادت‌ها و سنت‌های امروز مصری‌ها، همان عادات و سنت‌های غربی‌هاست که به درون جامعه ما نفوذ کرده و تبدیل به یک عادت و سنت مصری شده است و هر چقدر که روابط ما با غربی‌ها بیشتر می‌شود آنها بیشتر فرهنگ خودشان را به ما تحمیل می‌کنند و بسیاری از عادت‌های غربی به اسم جهانی شدن وارد جامعه مصر و تبدیل به فرهنگ مردم شده است.

ما امروز در جامعه مصر مشاهده می‌کنیم که روش زندگی غربی بر مردم مصر حاکم و فرهنگ ما بسیار شبیه به فرهنگ غربی‌ها شده است به عنوان مثال در موضوع ازدواج، برخی از جوانان مصری با تقلید از غربی‌ها تلاش دارند بدون عقد ازدواج، مدتی را با یکدیگر در یک خانه همچون زن و شوهر زندگی کنند سپس اگر دیدند با یکدیگر سازش دارند عقد ازدواج رسمی را انجام دهند.

پیروی از فرهنگ غربی در حالی است که برخی حاکمان دولت‌های غربی خودشان نسبت به پیامدهای برخی از فرهنگ‌ها و هنجارهای جدید کنونی مثل ازدواج بدون عقد که به آن اشاره شد هشدار می‌دهند. بعنوان مثال چند وقت قبل در جایی خواندم که رییس جمهور آمریکا گفته بود: «پنج خطر جدی جامعه آمریکا را تهدید می‌کند از جمله آنها فروپاشی خانواده‌ها و پیروی از عادت‌های نادرست است.» آمارها می‌گوید ۹۰% از ازدواج‌های بدون عقد در کشورهای غربی که فقط نوعی هم خانه شدن و رابطه داشتن است با شکست مواجه شده و مرد هر وقت زن را نخواهد او را با لگد از خانه بیرون می‌کند. در حقیقت فروپاشی جوامع غربی حد و مرزی ندارد!

اتفاقی که این روزها دارد در جوامع ما رخ می‌دهد همان حذف زبان، عادت‌ها و سنت‌ها و فرهنگ اصیل خودمان است باید دانست قدرت یک کشور به مسائل و امور مختلفی غیر از اقتصاد و تجارت و صنعت و... بازمی‌گردد. از نظر من، قدرت یک کشور در قدرت مردم آن، اصالتشان، افتخار به زبان‌شان و احترام به عادت‌ها و سنت‌های اصیل‌شان باز می‌گردد.

آنچه که ما امروز نیازمند آن هستیم انسان‌سازی است، یعنی ساخت انسانی متفکر و آگاه و فرهیخته، انسانی که بتواند جامعه را بسازد انسانی که نسبت به مسائل و وظایف فرد و اجتماع و سپس دولت آگاه باشد. ما باید از همان ابتدای تولد فرزندان، فرزندان‌مان را از نظر روحی و فکری قوی بار بیاوریم.

امروز بسیاری از جوانان ما نمی‌دانند چگونه سرنوشت آینده خودشان را با انتخاب درست رقم بزنند. بیشتر آنها کار می‌کنند فقط برای اینکه پولی در آورند برخی از آنها دانشگاه را انتخاب می‌کنند بدون آنکه هدف خاصی داشته باشند. برخی ازدواج می‌کنند، بدون آنکه از نحوه انتخاب شریک زندگی و فرهنگ زندگی مشترک و بچه‌دار شدن و تربیت فرزند چیزی بدانند لذا بسیاری از آنها احساس خوشبختی نمی‌کنند.

در پایان می‌خواهم عرض کنم: ما امروز نیازمند تجدید و نوسازی، نه فقط، در حوزه خطاب دینی بلکه همچنین در حوزه گفت‌وگو، تفکر دینی و اجتماعی و فرهنگی هستیم. باید بدانیم که فرهنگ و اندیشه جزئی جدا نشدنی از زندگی است و نباید بگذاریم جنگ فرهنگی غربی‌ها، فرهنگ اصیل ما را از بین ببرد.