به گزارش خبرنگار مهر یاسر عسگری، پژوهشگر و مدیر انتشارات راه یار در یادداشتی درباره تحولات ترجمه کتب عربی و مواجهه جوامع فارسی زبان نوشت: شناخت دورهها و تحولات ترجمه کتب عربی میتواند نشان دهد که جامعه فارسی زبان ایران چه نگاههایی به جامعه فرهنگی و فکری جهان عرب دارد و حداقل اینکه چه نیازها، توقعات و حتی چه انتظاراتی دارد. دورهای که بررسی میکنیم به صورت اجمالی، از دوره پهلوی تا زمان حاضر را دربرمیگیرد و نویسنده تلاش دارد از ترجمههای صورت گرفته، دستهبندیای کلان ارائه دهد.
وجود جریان سنتی ترجمه عربی
شاید در بدو امر باید اشاره شود که ما در جامعه ایرانی یک جریان سنتی ترجمه از عربی به فارسی داریم و یک جریان تحولخواه یا مدرن. جریان سنتی به این معنا که با توجه به مرکزیت دینی مذهبی نجف اشرف (در سدههای پیشین و حتی نیمه سده گذشته) در جامعه فارسیزبان شیعی ایرانی همواره جریان ترجمه کتب عربی علما و مراجع نجف به فارسی وجود داشته است. این آثار بیشتر در زمینه معارف اسلامی، اندیشه اسلامی، کلام شیعی و دفاع از آموزههای شیعی و کتب ادعیه است. هماکنون هم این جریان وجود دارد. شاید بتوان گفت پُرشمارترین کتابها در جریان سنتی ترجمه، کتب در زمینه عقاید و کلام شیعی، تاریخ تشیع به ویژه نهضت سیدالشهداء (ع)، اثبات حقانیت تشیع و نقد جریانهای شیعی ستیز از جمله وهابیت است. جریان سنتی ترجمه در دوره معاصر شخصیتهای شاخصی داشته است مانند شیخ عباس قمی، آیات شعرانی، الهی قمشه ای، فیض الاسلام، علی اکبر غفاری، محمدباقر کمرهای و.... جریان سنتی ترجمه همواره در دوره معاصر وجود داشته و تمرکز آنها بر کتب دینی و معارفی است، آن هم عمدتاً از مذهب شیعی. جریان سنتی ترجمه چندان کاری به کتب عربی جریان اهل سنت ندارد، مگر آن که در خدمت اثبات حقانیت تشیع و بیان جایگاه و مظلومیت اهل بیت (ع) باشد.
جریان مدرن یا تحولخواه ترجمه
دوره اول. آشنایی با جهان عرب جریان مدرن یا تحولخواه ترجمه از این جهت که محدود به موضوعات، دغدغههای جریان سنتی ترجمه نمانده است و از آن فراتر رفته است و تلاش کرده است افقها و رویکردهای جدیدی به روی جامعه مخاطب ایرانی بگشاید. احمد آرام، عبدالمحمد آیتی، حسین خدیوجم، سید صدرالدین بلاغی شیرازی، سید غلامرضا سعیدی و عباسعلی واعظ چرندابی و… نقشی برجسته در این جریان دارند که آنها را شاید بتوان پیشگامان یا موثران جریان مدرن ترجمه قلمداد کرد. آنها یک سری شخصیتهای فرهنگی و دینی و ادبی جهان عرب را به جامعه فارسی زبان معرفی کردند. ترجمه کتب مرجع دانشگاهی هم در این دوره آغاز شد که خود بحث مفصلی میطلبد. باید توجه داشت که در دوره پهلوی اول و حتی پهلوی دوم تلاش زیادی برای عربیزدایی از زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ دینی و مذهبی ایران صورت میگرفت و این مؤلفه را هم باید در نظر گرفت. در دوره اول که شاید بتوان آن را «دوره آشنایی با جهان عرب» دانست، عمدتاً آثاری به فارسی ترجمه میشدند که بیشتر به آگاهی از تاریخ و فرهنگ و تمدن و اوضاع سیاسی اجتماعی جهان اسلام مربوط میشد. در این دوره شاید بتوان گفت که علیرغم اینکه گروهها و افراد مختلفی درصدد ترجمه بودند و هر کدام از آنها با نیّات و اغراض خاصی به کار ترجمه پرداختند ولی آن چنان یک جهت و همسو نبودند و منجر به گفتمان سازی و جریان سازی (ایجاد یک طیف مخاطب اثرگذار فرهنگی و فکری) نشدند. اگرچه بستر را برای شکلگیری یک مخاطبان جدید در دوره بعدی فراهم کردند. این دوره تا اواسط دهه ۱۳۳۰ شمسی وجود داشت. اتفاق مهم این دوره، راهاندازی مجله «مکتب اسلام» به همت فضلای حوزه علمیه قم است که بستری برای ترجمه مباحث عربی در حوزههای علمیه ایجاد کرد.
دوره دوم. شکلگیری نهضت ترجمه در حوزه علمیه فضای مبارزه فرهنگی و سیاسی با رژیم پهلوی از یک سو و هجوم افکار و دیدگاههای مادیگرا در جوامع اسلامی به ویژه مارکسیسم، باعث شد که تحول جدی در دیدگاه برخی نخبگان حوزوی و غیر حوزوی در دهه چهل ایجاد شود تا پاسخهای نویسندگان و نخبگان جهان اسلام به ویژه جهان عرب به چالشهای دوران جدید را برای مخاطبان فارسی زبان ترجمه کنند. در صدر مترجمان حوزوی این حوزه، حجتالاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی و در صدر مترجمان غیر حوزوی، استاد احمد آرم قرار دارد. خسروشاهی و گروه دوستان و همفکران وی مانند آیات و حجج اسلام سید علی و سید محمد خامنهای، زینالعابدین قربانی، محمدعلی گرامی، مصطفی رهنما، محمدجواد و علی حجتی کرمانی، مهدی پیشوایی، داوود الهامی، سید صدرالدین بلاغی نائینی (معروف به صدر بلاغی)، مصطفی زمانی و… باعث شد که یک نهضت جریان ترجمهای در حوزه علمیه قم و مشهد شکل بگیرد. همه این نویسندگان دغدغه حکومت اسلام و آموزههای اسلامی در جامعه داشتند و ویژگی دیگر این جریان این است که محدود به نویسندگان شیعی نماندند و کتب نویسندگان انقلابی و اجتماعی اهل سنت را ترجمه کردند.
نباید از اهمیت این ماجرا در فضای آن زمان حوزه علمیه قم به عنوان جدیترین پایگاه مرکز تشیع در ایران غافل شد؛ چون فضا برای فعالیت آنها آماده نبود. این رویکرد مخالفان جدی داشت که برخی از این شخصیتها در محافل سنتی، به شخصیتهای سنّی یا سنیزده قلمداد میشدند. نکته مهم این دوره این است که بیشتر مترجمان از روی نیازسنجی جامعه و علاقه و تمایل شخصی به ترجمه آثار عربی پرداختهاند. البته این جریان محدود به فضای حوزههای علمیه نماند و نویسندگانی دیگر نیز متأثر از فضای زمانه و اثرگذاری جریان ترجمهای حوزوی، به ترجمه آثار اندیشمندان و نویسندگان انقلابی جهان عرب پرداختند، مانند جلال الدین فارسی، سید جعفر شهیدی، فخرالدین حجازی، دکتر علی شریعتی و دکتر صادق آیینهوند. این جریان تا پیروزی انقلاب اسلامی مؤثر و پویا بود. اخراج فضلای ایرانی از حوزه علمیه نجف و ورودشان به قم و مشهد نیز یک خُرده جریان ترجمه معارف اسلامی و شیعی را در این دوره رقم زد و آثار برخی شخصیتهای شیعی عرب زبان یا کتب عربی معارفی به فارسی ترجمه شد.
در دوره «دوره آشنایی با جهان عرب» دانست، عمدتاً آثاری به فارسی ترجمه میشدند که بیشتر به آگاهی از تاریخ و فرهنگ و تمدن و اوضاع سیاسی اجتماعی جهان اسلام مربوط میشد. در این دوره علیرغم اینکه گروهها و افراد مختلفی درصدد ترجمه بودند و هر کدام از آنها با نیّات و اغراض خاصی به کار ترجمه پرداختند ولی آن چنان یک جهت و همسو نبودند و منجر به گفتمان سازی و جریان سازی (ایجاد یک طیف مخاطب اثرگذار فرهنگی و فکری) نشدند
دوره سوم. دهه شصت دوره طلایی ترجمه عربی / دوره غلبه ترجمه اسلام سیاسی با پیروزی انقلاب اسلامی، فصل جدیدی از ترجمه آثار عربی به فارسی آغاز شد. انقلاب اسلامی به معنای واقعی کلمه، یک انقلابی در حوزه ترجمه آثار عربی و توجه به جهان اسلام به ویژه جهان عرب ایجاد کرد؛ اگرچه در این میان، ترجمه آثار اسلام سیاسی غلبه داشت. پس از پیروزی انقلاب، جریان ترجمه عربی، جریانی تخصصی شد و آثاری در حوزه: ۱. معارف اسلام انقلابی، ۲. جنبشهای اسلامی معاصر، ۳. تاریخ معاصر جهان عرب، ۴. علوم قرآنی و تفسیر، ۵. علوم انسانی اسلامی، ۶. هنر و ادبیات انقلابی ترجمه شد. جنگ تحمیلی و حمایت غالب کشورهای عربی از رژیم بعثی صدام نیز بر جریان ترجمه معارف اسلام انقلابی بیتأثیر نبود. در جریان معارف اسلام انقلابی یک تحول جدیدی صورت گرفت و در اواسط دهه شصت گرایش شیعی آنها پُررنگ شد و دیگر مثل سابق به آثار اندیشمندان اهل سنت توجه نمیشد و آثاری از علامه فضل الله، علامه محمدجواد مغنیه، شهید صدر، علامه شمسالدین، آیت الله سید محمد شیرازی و… ترجمه شد. اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد آثار آی الله سید محمدتقی مدرسی، استاد سید هادی مدرسی و شیخ حسن موسی صفار عربستان نیز به آثار قبلی این دوره اضافه شد. در این دوره جریان سنتی هم به ترجمه آثار علامه سید مرتضی عسکری و محمد تیجانی سماوی تونسی و… میپردازد تا در این تحول، فرهنگی و فکری جامعه بینصیب نباشد. آثار تازه شیعیان (موسوم به مستبصرین) به وفور ترجمه میشد.
همانطوری که اشاره شد از ویژگیهای این دوره، تخصصی شدن حوزه ترجمه عربی و مترجمان است. سردمدار این دوره در زمینه جنبشهای اسلامی معاصر، نیز همچنان استاد سید هادی خسروشاهی است و او آثار رهبران و فعالان اسلامگرای انقلابی جهان عرب را نیز ترجمه و به جامعه فارسیزبان ترجمه میکند. در حوزه تاریخ معاصر جهان عرب، متأثر از فضای انقلابی و ضد استعماری زمانه، توجه ویژه به آثار در حوزه نقش کشورهای استعماری، صهیونیسم و فراماسونری در جهان عرب است و دکتر احمد موثقی و دکتر حمید احمدی در رشته علوم سیاسی آثاری دانشگاهی ترجمه کردند. در حوزههای تخصصی مانند علوم قرآنی و تفسیر باید از نقش ویژه حجتالاسلام سید محمدباقر حجتی، استاد علوم قرآنی دانشگاه تهران یاد کرد. اساتیدی مانند عبدالکریم بیآزار شیرازی، هاشم هاشم زاده هریسی، محمد مجتهد شبستری و علی حجتی کرمانی نیز در این رشته قابل ذکر هستند.
در حوزههای علوم انسانی اسلامی، هم باید از دکتر صادق آیینهوند یاد کرد که آثار قابل اعتنایی در حوزه تاریخ سیاسی و مطالعات اجتماعی ترجمه کرده است. وی بعدها، در اواخر حیات پُربرکت خود، مرکز و انتشاراتی برای ترجمه آثار نویسندگان شاخص عرب (در حوزه تاریخ و جامعهشناسی) راه انداخت. در این دوره، محمد خواجوی هم ترجمه آثار و میراث فلسفی به ویژه آثار ابن عربی و ملاصدرا را آغاز میکند و به عنوان مترجم فلسفه و عرفان اسلامی مشهور میشود. در زمینه هنر و ادبیات، اشعار شعرای انقلابی مانند محمود درویش و نزار قبانی و… ترجمه شدند و توجهی به نویسندگان و ادبای جهان عرب آغاز شد. تا اینکه در دهه هفتاد، موسی بیدج با حمایت حوزه هنری، نشریه شیراز، به مخاطبان عرب زبان پرداخت و به صورت تخصصی به ترجمه آثار شاعران جهان عرب پرداخت. البته ناگفته نماند که چند کتاب از آثار جریان روشنفکری جهان عرب در این دهه منتشر میشود، ولی آنچنان پُررنگ نیست و غلبه با جریانات ترجمهای اسلامگرا و آثار اسلام سیاسی و ادبیات انقلابی و اعتراضی است. برگزاری کنفرانس اندیشه اسلامی در دهه شصت با محوریت و اجرای معاونت بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی و نقشآفرینی آیتالله محمدعلی تسخیری نیز به معرفی اندیشمندان انقلابی جهان اسلام و جهان عرب در بین نخبگان حوزوی و دانشگاهی ایرانی انجامید تا جایی که بعدها یکی از اقدامات تأثیرگذار آیتالله خامنهای، در قامت رهبر انقلاب اسلامی، راه انذاری مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی میشود که در آن، سالانه اندیشمندان جهان اسلام گرد هم میآمدند و میآیند.
انقلاب اسلامی به معنای واقعی کلمه، یک انقلابی در حوزه ترجمه آثار عربی و توجه به جهان اسلام به ویژه جهان عرب ایجاد کرد؛ اگرچه در این میان، ترجمه آثار اسلام سیاسی غلبه داشت. پس از پیروزی انقلاب، جریان ترجمه عربی، جریانی تخصصی شد و آثاری در حوزه: ۱. معارف اسلام انقلابی، ۲. جنبشهای اسلامی معاصر، ۳. تاریخ معاصر جهان عرب، ۴. علوم قرآنی و تفسیر، ۵. علوم انسانی اسلامی، ۶. هنر و ادبیات انقلابی ترجمه شد
دوره چهارم. دهه هفتاد، آغاز دوره اول ترجمه آثار همسو با نظام فکری لیبرال در اواخر دهه شصت، همزمان با تقویت جریان ترجمه انگلیسی و تلاش برای ایجاد جامعه چندایی در حوزه فکر و اندیشه و ترویج جریان لیبرال، توجهی دیگر به ترجمه آثار عربی همسو با جریان لیبرال غربی آغاز میشود. در این میان، نشریاتی مثل «کیهان فرهنگی» و بعداً «کیان» جایگاه ویژهای دارد. برخی مدعی اند جریان روشنفکری ایران به جریان روشنفکری جهان عرب به عنوان یک جریان اصیل فکری نگاه نمیکند و آن را به تبع جریان نظام لیبرال غربی قلمداد میکرند و نگاهی ابزارمحور به آن دارد تا بتواند جریان فکری و اجتماعی و فقهی حاکم را به چالش بکشد. این رویکرد ترجمه با حاکمیت اصلاحطلبان در عرصه قدرت و سیاست، با قوت و قدرت بیشتری پیگیری شد. جریانی در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم هم متأثر و تقریباً همراستا با نشریه «کیان»، جریان ترجمه عربی را در این پایگاه جدی روشنفکری حوزوی راه انداخت که عمدتاً تحت تأثیر مصطفی ملکیان بودند. فصلنامه «نقد و نظر» با مدیرمسئولی محمدمهدی فقیهی و سردبیری اکبر قنبری در دوره اول فعالیت خود چنین نقشی ایفا کرد. اکبر قنبری بعدها با راه اندازی نشر «نگاه معاصر»، از انتشاراتیهای مهم جریان روشنفکری کشور محسوب میشود. محمدمهدی خلجی که سابقه همکاری با نشریه «کیان» را داشت و بعداً از ایران رفت و از کارشناسان رسانهای فارسی زبان غربی شده، از مترجمان اصلی این مقطع زمانی «نقد و نظر» است. اگرچه بعد از مدتی، این طیف از دفتر تبلیغات و مجله نقد و نظر کنار گذاشته میشوند. همزمان با این جریان ترجمه مدرن که عمدتاً مخاطبان دانشگاهی و نخبگان حوزوی را هدف قرار داده بود جریان سنتی ترجمه هم حضور دارد. در این دوره ترجمه سفارشی برخی آثار آیتالله سید محمد شیرازی و آیت الله سید محمدتقی مدرسی هم به صورت جدی آغاز میشود.
دوره پنجم. ترجمه در دوره اصلاحات؛ دوره تکثّر و تنوع ترجمه دوره اصلاحات، دوره اوج جریان ترجمهای لیبرال یا لیبرالهای جهان عرب است و نگاه کاریکاتوری به جهان عرب را در کشور تشدید کرد. این دولت با شعارهایی مثل «آزادی بیان»، «تساهل و تسامح» و «گفتگوی تمدنها» بستر و زمینه خوبی برای جریان ترجمه در کشور ایجاد کرد آثار حوزه فکری و اندیشه جهان عرب، جایگاه ویژهای در این دوران مییابند و آثار زیادی از محمد عابدالجابری، نصر حامد ابوزید، محمد ارکون و به صورت کلی جریان نومعتزلی ترجمه میشود. در حوزه فرهنگ و ادبیات مدرن جهان عرب نیز آثاری ترجمه میشود ولی پُررنگ نیست. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نیز جریان ترجمه و معرفی اندیشمندان جهان عرب را به صورت ویژه در دو هفته نامه «پگاه حوزه» با مدیرمسئولی سید عباس صالحی آغاز میکند و تقریباً در هر شماره این نشریه، بخشی به عنوان «سپهر عربی»، به حوزه ترجمه عربی میپرداخت و مترجم شاخص و ثابت آن هم مجید مرادی است. محمدتقی کرمی، محمد جمعه امینی، محمدعلی میرزایی و طلبه جوانی به نام حمیدرضا غریب رضا و… هم از مترجمان فرعی این نشریه هستند.
بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی با محوریت آیت الله محمد واعظزاده خراسانی و حجت الاسلام الهی خراسانی، به ترجمه آثاری از اندیشمندان و نویسندگان جهان عرب میپردازد و گروه ترجمه قویای تشکیل میدهد که عمدتاً در فضای معارف اسلامی و علوم قرآنی و تفسیر فعالیت میکنند. این بنیاد، در دوره اصلاحات هم متناسب با فضای روز به ترجمه آثار اجتماعی و سیاسی و علوم انسانی اسلامی اندیشمندان جهان عرب میپردازند ولی آن آثار آنقدر در جامعه فرهنگی و فکری با اقبال مواجه نمیشود و جریان جدی تلقی نمیشود و همین عدم اقبال عمومی باعث شد که عمدتاً در فضای معارف اسلامی و تفسیر تمرکز پیدا کند. موسی دانش، حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر، حسین صابری، سید حسین سیدی، محمدرضا عطایی و… از جمله مترجمان فعال بنیاد پژوهشها هستند. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ترجمه آثاری در حوزه تاریخ اسلام و علوم انسانی اسلامی را آغاز کرد. محمد سپهری و حجت الاسلام سید ابوالقاسم حسینی ژرفا از جمله مترجمان شخض پژوهشگاه در زمینه تاریخ اسلام و فقه و حقوق هستند. البته نباید از نقش دکتر عبدالله ناصری طاهری در زمینه ترجمه تاریخ و اندیشه سیاسی جهان عرب غافل شد. زاهد ویسی هم از مترجمان پُرکار این دوره است. در این دوره و عمدتاً در دهه هشتاد، در کنار جریانهای شیعی ترجمه عربی، ترجمه عربی جریانهای اهل سنت نیز فعال شد و نشر «احسان» از ناشران فعال در این حوزه است که در سالهای اولیه عمدتاً معارف اسلامی و سبک زندگی به روایت منابع اهل سنت و از اندیشمندان عرب و اردوزبان اهل سنت، ترجمه میکند و در سالهای اخیر تنوع موضوعی آن نیز گسترده شده و آثار مختلفی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی ترجمه میکند. انتشارات کردستان و نشر جام (در تربتجام) نیز از دیگر ناشران اهل سنت هستند که در حوزه ترجمه عربی نیز فعالند.
هر چه زمان میگذرد دوره غلبه ترجمهای اسلام غیرسیاسی یا مسلک لیبرالی (چه در عرصه اندیشه، چه در عرصه روایت تاریخی و سیاسی و چه در عرصه هنر و ادبیات) پُررنگ تر میشود و مخاطبان فارسی زبان از واقعیات جهان عرب امروز، یکسویه و غیر جامع خواهد شد و جریان ارزشی و انقلابی در مقام مقایسه با آنها، شاید به بهانه خودکفایی و استقلال معرفتی، کمتر توجهی به ترجمه آثار همسو در جهان عرب دارد
دوره ششم. اواسط دهه هشتاد و دهه نود، دوره غلبه ترجمه جریانهای اسلام غیرسیاسی و لیبرالی جهان عرب به خاطر فضای روانی و اجتماعی دوره اصلاحات و التهابات فراوان جامعه و تحولات جهانی و مسائل داخل کشور، توجه به اسلام مدنی یا اسلام اجتماعی و اسلام غیرسیاسی، رویکرد یک سری از روشنفکران و تحصیلکردگان ایرانی شد و این رویکرد آثار مورد نظر و همسوی خودش در جهان عرب را یافت و ترجمهها در این زمینهها پررنگ شد. هم اکنون این رویکرد، جریان غالب ترجمه عربی در کشور است که نشر «نگاه معاصر» نقش محوری در فضای فکری و اندیشهای آن دارد. از سویی توجه محافل علمی و دانشگاهی به ترجمه آثار در زمینه علوم انسانی به نویسندگان و کتب مشهور عربی این حوزه بیشتر میشود. پژوهشکده تاریخ اسلام با مدیریت حجتالاسلام سید هادی خامنهای نیز به ترجمه آثاری از تاریخ جهان عرب پرداخته است. البته توجه به تاریخ معاصر و جریانشناسی و جامعهشناسی کشورهای عربی و خصوصاً جبهه مقاومت در جهان عرب فراموش نشده است. جریان معتقد به اسلامی سازی علوم هم متفکران عرب زبان خود را نیز یافت و ترجمه آثار این اندیشمندان نیز آغاز شد. اگرچه «جبران خلیل جبران» و تا حدی «جرج جرداق» (دو نویسنده مسیحی لبنانی) معروفترین چهرههای فرهنگی و ادبی جهان عرب در نزد عموم فارسیزبانان (توده مردم) محسوب میشوند، شاید بتوان گفت آثار جبران خلیل جبران، همچنان، پرخوانندهترین کتاب نویسنده عرب زبان در بین جوانان فارسی زبان باشد و همچنان سیطره استقبال مخاطبان از آثار او برقرار است.
در دوره اخیر، از نویسندگان داستانی عرب که آثارش در جامعه مذهبی ایران خوب دیده و استقبال شده، کمال السید، نویسنده شیعی عراق است. ژانر جاسوسی و امنیتی نویسندگان عرب که عمدتاً حول محور جاسوسی رژیم صهیونیستی، پروندههای سازمان موساد و سیا در کشورهای اسلامی، وهابیت و اخیراً نیز داعش و تکفیریها میچرخد، کم و بیش پرفروش است. در این میان، وحید خضاب بیشترین ترجمهها در این رده را به خود اختصاص داده است. اگرچه مترجمان حوزوی و ارزشی در این حوزه ادبی پیشتاز بودند ولی در سالهای اخیر ناشران منتسب به جریان روشنفکری، گوی سبقت را از آنها ربودند و به نشر آثار نویسندگان مشهور جهان عرب و نوبلیستهای داستانی جهان عرب رفتهاند ولی جریان منتسب به جریان ارزشی حوزه نشر، در زمینه ترجمه آثار داستانی عرب زبانان انگیزه و تمایل چندانی ندارد. جریان سنتی در این دوره همچنان فعال است و مثل سابق توجه ویژهای به تاریخ اسلام و وهابیت شناسی دارد و همچنان اسلام فردی و نهایتاً اسلام اجتماعی و تقابل با وهابیت و نقد عقاید اهل سنت در اولویت آنها قرار دارد. هر چه زمان میگذرد دوره غلبه ترجمهای اسلام غیرسیاسی یا مسلک لیبرالی (چه در عرصه اندیشه، چه در عرصه روایت تاریخی و سیاسی و چه در عرصه هنر و ادبیات) پُررنگ تر میشود و مخاطبان فارسی زبان از واقعیات جهان عرب امروز، یکسویه و غیر جامع خواهد شد و جریان ارزشی و انقلابی در مقام مقایسه با آنها، شاید به بهانه خودکفایی و استقلال معرفتی، کمتر توجهی به ترجمه آثار همسو در جهان عرب دارد و همین مسأله باعث میشود که برآیند کلان و جامعی از جهان عرب به مخاطبان نرسد و باعث شناخت ناقص و سوءبرداشت ها و تحلیلهای نادرست از جهان عرب شود.