خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: به همت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا روز چهارشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۰ برابر با ۱۳ اکتبر ۲۰۲۱ وبینار «تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات جهان» با حضور کارشناسان و ایرانشناسانی از دو کشور اسپانیا و ایران برگزار شد. در این وبینار که به مناسبت فرا رسیدن روز حافظ برنامه ریزی شده بود حسن قشقاوی سفیر ایران در اسپانیا، محمدمهدی احمدی رایزن فرهنگی ایران در اسپانیا و علی اکبر ضیایی مدیر کل اداره همکاریهای علمی و دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در بخش ابتدایی برنامه مطالبی را بیان کردند. سپس در بخش دوک سخنرانیها، دو ایرانشناس اسپانیایی آقایان خواکین رودریگز بارگاس و خاویر هرناندز دیاز به بیان مطالبی در زمینه تاثیر ادبیات ایران در ادبیات عرب و اسپانیا پرداختند.
احمدی، رایزن فرهنگی سفارت ایران نخستین سخنران این مراسم بود. او ضمن تشکر از حضور قشقاوی و ضیایی در این وبینار و با تشکر و قدردانی از حضار ایرانی و اسپانیایی علاقهمند به ادبیات و فرهنگ ایران روز حافظ را به همگان تبریک گفت. وی حافظ را شناسنامه هویت ملی و شناسنامه انسانیت ما دانست و گفت حافظ تنها حافظ قرآن نبوده، حافظِ معانی و لطایف قرآن بوده، حافظِ دستاوردهای میراث ادبی ماست. هر چه همه شاعران پیشین گفتهاند در اشعار حافظ متجلی شده است. حماسه حکیم توس فردوسی در سخن حافظ است و همینطور اشعار نظامی در اشعار حافظ تجلی یافته است. مثلاً نظامی میگوید:
داغ بلندان طلب ای هوشمند * تا شوی از داغ بلندان بلند
آدمی که داغ به جگرش است باید یک داغ حسابی و عقلانی باشد. داغ و مسئولیت بلند انسان را متعالی میکند و نظامی میگوید داغ بلندان بطلب چون به سبب آن داغ تو هم بلند میشوی. حافظ در جواب میگوید:
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید * که مردهایم به داغ بلند بالایی
وی افزود: این همان محتوایی است که نظامی گفته است. بهرحال همه لطایف و زیبایی ادبیات فارسی در دیوان حافظ مشاهده میشود. حافظ، حافظِ عهد عشق است، حافظ یوسف گم گشته ماست. ما یک قرارداد عاشق و معشوقی داریم با پروردگارمان که گاه فراموش می کنیم. حافظ در اشعارش تحت عنوان عشق او را همیشه بیان میکند تا انسانها از غفلت دور باشند.
احمدی در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگی دیگری در شعر حافظ یعنی تقابل با ریاکاری پرداخت و گفت: از ویژگیهای دیگر حافظ که در اشعارش لحاظ شده است، مخالفت او با ریاکاری و مبارزه با جهل و خرافات است. حافظ معتقد است ریاکاری میتواند هر فضیلتی را به رذیلت تبدیل کند. لذا در اشعارش با تحجر که فقط به مناسک اکتفا میکنند و به حوزه معرفتی دین توجه ندارند به عنوان ریاکاری مبارزه میکند.
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب * بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
باده نوشی که در او رو و ریایی نبود* بهتر از زهد فروشی که در او روی و ریاست
در واقع حافظ مسئله ریا را خوب تشخیص داده و به مبارزه با او برخاسته است. آفتی که بسیاری از جوامع اسلامی مبتلا به آن شدهاند. ریاکاری، اخلاق، انسانیت، فضیلت و زیست مومنانه انسان را از بین میبرد. لذا حافظ دست گذاشته روی عامل انحراف جوامع که ادعای دینداری دارند اما از محتوی خبری نیست.
وی در ادامه به معرفی برنامه پرداخت: به همین مناسبت در روز بزرگداشت حافظ که در واقع حافظِ دستاوردهای میراث ادبی است این نشست ادبی و علمی را برگزار کردهایم تحت عنوان «تاثیر ادبیات ایران در جهان» که از دو محقق برجسته اسپانیایی آشنا به حوزه ادبیات ایران، آقایان دکتر خاویر هرناندز دیاز با موضوع «تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات اسپانیایی» و دکتر خواکین رودریگز وارگاس در پیرامون «تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات عرب» بهرهمند شویم. لذا از همکاری این دو استاد ارجمند تشکر میکنم.
حسن قشقاوی سفیر ایران در اسپانیا نیز در سخنانی کوتاه به بیان تاریخچه ترجمه اشعار حافظ پرداخت. وی در ابتدا از محققان و مسئولان حاضر در جلسه تشکر و قدردانی کرد و به طور ویژه از احمدی و رایزنی فرهنگی برای برگزاری این وبینار قدردانی کرد.
سیر ترجمه غزلهای حافظ به اسپانیولی
وی سپس به تقارن روز حافظ (بیستم مهر ماه) و روز ملی اسپانیا (۱۲ اکتبر) اشاره کرد و آن را برای چنین گفتوگوی فرهنگیای به فال نیک گرفت. قشقاوی سپس به اهمیت این شاعر قرن هشتم هجری در ادبیات و فرهنگ ایرانی اشاره کرد و گفت: لفظ در آثار حافظ به مثابه عروس و معنا به مثابه داماد است و پیوند این عروس و داماد یک زندگی و زناشویی با برکتی برای خلق تفکر در جامعه بشری است. تفکری که زمانمند نیست و هر جا و هر لحظهای که انسان هست به تفکر حافظ نیازمند است. از شرق تا غرب عالم. بر همین اساس هم هست که اشعار او به زبانهای غربی نیز راه پیدا کرده است.
قشقاوی سپس به موضوع ترجمه اشعار حافظ اشاره کرد و گفت: به گفته خانم «آنه ماری شیمل» مستشرق آلمانی، برای اولین باردر نیمه دوم قرن هفدهم یک جهانگرد ایتالیایی به نام «پیر پدرو دلاوله» از حافظ به زبانی اروپایی سخن گفته است. او در سفرنامهای که نوشته بود نام حافظ را ذکر کرده بود. بعداً در سال ۱۸۶۰ میلادی فرانسیسکو مینیسیسکی که نخستین دستور زبان ادبیات فارسی را به لاتین نوشته است، برای اولین بار غزلی از حافظ را در این کتاب خود آورد. به این ترتیب میتوانیم قرن هجدهم را زمان ورود حافظ به متون اروپایی به شمار بیاوریم. آقای سر ویلیامز جونز انگلیسی در سال ۱۷۷۱ دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کرد. جان ریچاردسون در ۱۷۷۴ نیز ترجمه دیگری به این زبان منتشر کرد و افراد دیگری بعد از آنها چندین ترجمه دیگر از اشعار حافظ را به زبان انگلیسی ارائه دادند. اما در آلمان اولین بار مستشرق آلمانی زبان اتریشی «یوزف فون هامر پورگشتال» برای اولین بار حافظ را به این زبان ترجمه کرد.
وی ادامه داد: پس از او اندیشمند معروف آلمانی یعنی «گوته» ترجمهای را از حافظ ارائه داد. او همچنین در کتاب مشهور خود «دیوان شرقی-غربی» اشاره فراوانی به اشعار حافظ دارد. او به شدت تحت تاثیر حافظ بود. بعد از او نیز نیچه، اندیشمند بزرگ آلمان تحت تاثیر آثار گوته، با آثار حافظ آشنا شد و بدین ترتیب تاثیر حافظ در زبان و ادبیات آلمانی از طریق این زنجیره وارد زبان و اندیشه آلمانی شد. در فرانسه برای اولین بار «آندره ژید» نویسنده فرانسوی که برنده جایزه نوبل ادبیات نیز شده است به ترجمه غزلهای حافظ به این زبان پرداخت. بعداً نویسنده بسیار بزرگی مثل ویکتور هوگو تحت تاثیر ترجمههای ژید، با اشعار حافظ آشنا شد و به این ترتیب آثار حافظ وارد ادبیات و زبان فرانسه گردید. این سلسله ارتباطات که از ایتالیا به تدریج وارد شد، پس از انگلیسی و آلمانی و فرانسوی سرانجام به اسپانیایی رسید و در این کشور آقای «انریکه فرناندز لاتور» برای اولین بار از نسخه فرانسوی شارل دوویر در سال ۱۸۸۱ اولین ترجمه حافظ را به اسپانیایی انجام داد. بعد از آن ترجمه «گاسپار ماریا د ناوا» در ۱۸۸۲ و ترجمه «امیلیو گارسیا گومز» در سال ۱۹۳۰ در مادرید منتشر شدند.
قشقاوی اضافه کرد: سپس میرسیم به کتاب دکتر نجمه شبیری استاد محترم دانشگاه علامه طباطبایی که در این اثر ارزشمند تحقیقی در حافظ پژوهی، مسیر ترجمه را به خوبی نشان دادهاند. من میخواهم از ایشان به دو دلیل تشکر کنم: اول به خاطر نگارش این اثر ارزشمند با موضوع تاثیر اشعار حافظ در اسپانیا و دوم به خاطر معرفی دانشمند و محقق پرتلاشی مثل آقای خاویر هرناندز به دانشگاه علامه طباطبایی و ایجاد زمینه برای تحصیل و پژوهش ایشان در کشورمان ایران. همچنین از آقای خواکین رودریگز که محقق بسیار برجستهای است و همکار ما در رایزنی فرهنگی نیز هست تشکر میکنم.
علی اکبر ضیایی دیگر سخنران این نشست بود. او سخنان خود را با ذکر خیری از زندهیاد آذرتاش آذرنوش آغاز کرد که یکی از محققان برجسته ایرانی بود و در موضوع تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات آندلس مطالعات ارزشمندی را چه در دانشگاه تهران و چه در دایره المعارف بزرگ اسلامی انجام داد.
وی سپس به حوزه ادبیات تطبیقی فارسی، عربی و اسپانیایی پرداخت و گفت: مطالعه این آمیختگی زبانی برای اولین بار در قرن یازدهم میلادی (حدود قرن پنجم هجری) توسط یکی از شاعران به نام اسپانیایی آقای «گونزالو د بروسئو» صورت گرفته است. در اسپانیا «زجل سرایان» و حماسه سرایانی بودهاند به نام «خارچاسها» که این افراد اشعار لاتین را با زبان عربی و عبری تلفیق میکردند و در قرن یازدهم با الهام از زجل و «مبشهات» که برگرفته از ادبیات فارسی و ادبیات عرب هست این اشعار را به آواز میخواندند و میرقصیدند و به این ترتیب تلفیقی میان شعر فارسی و ادبیات کاستیل ایجاد میکردند. دانشمندان و ادبایی مثل مقدم بن معافی و محمد بن محمود کهاز شاعران قرطبه (کوردوبا) و اهل کاپرا بودند در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم سبک «مبشهات» را که از سبک شعر ایرانی الهام گرفته بود به زبان اسپانیایی آوردند و فرهنگ ایرانی را وارد ادبیات کاستیل کردند. مبشهات همان اشعاری است که معمولاً از پنج یا شش بیت تشکیل شده و دارای وزن و قافیه است. قافیه بیت آخر اما متفاوت شده و با قافیه فراز بعدی هماهنگ میشود.
وی افزود: همچنین باید به تاثیر یکی از پادشاهان اسپانیا به نام آلفونسوی دهم اشاره کنیم که دستور میدهد برای اولین بار ترجیع بندی از منوچهری را به اسپانیایی ترجمه کنند. این ترجیع بند منوچهری یکی از مهمترین آثاری است که در ادبیات اسپانیایی تاثیرگذار بوده است. اثر دیگری که در این دوره ترجمه شده «مقامات» بدیع الزمان همدانی در اواخر قرن نهم است. اثری که دارای سبکی مدرن و نوین در مقاله نویسی است و در نوع خود تاثیر مهمی بر روایت های پهلوانی در زبان کاستیل داشته است. روایتهایی که در اسپانیایی به آن «پیکارسکا» گفته میشود. اشعار مولوی و حافظ و نیز مقامات بدیع الزمان همدانی همگی نقش مهم و عمدهای در تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات و فرهنگ اسپانیایی داشته اند. در دوران اندلس نیز شخصیتهای مختلفی مثل ابن بسام و ابن کوزما که مولف اشعار زجل هست (اشعار زجل متاثر از اشعار فارسی است) ابن طفیل مولف خودآموز فلسفه و همچنین ابن زمرک قرناطی و شخصیتهای دینی مثل ابن باجه، ابن حزم، ابن رشد به طریقی از ادبیات، عرفان و فرهنگ ایرانی متاثر بودهاند. در قرن بیستم نیز «فدریکو گارسیا لورکا» شاعر پرآوازه اسپانیایی از ادبیات و فرهنگ فارسی تاثیر بسیار پذیرفته است. امیدواریم به همت نمایندگان فرهنگی و نیز ادب دوستان اسپانیایی تولیدات ادبی و هنری پس از انقلاب نیز به تدریج وارد زبان اسپانیایی شود.
تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات عرب
در بخش اصلی وبینار، اولین سخنران دکتر خواکین رودریگز وارگاس ایرانشناس برجسته اسپانیایی بود. موضوع سخنرانی او «تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات عرب» انتخاب شده بود. رودریگز برای نشان دادن تاثیر عظیم ادبیات فارسی بر ادبیات عرب به چند دوره تاریخی پرداخت. وی با اشاره به اینکه در حوزه فلسفه و علوم طبیعی تاثیر تاریخ و فرهنگ یونانی غیر قابل انکار است گفت: در زمینه ادبیات و دیوان سالاری سیاسی بیشک این فرهنگ ایرانی بوده است که بیشترین تاثیر را گذاشته است. این میراث فرهنگی ایرانی از یک سو وامدار فرهنگ ساسانی و متون پهلوی بوده است که به زبان عربی ترجمه شدند و از سوی دیگر دربر گیرنده آثار ایرانیانی است که به زبان عربی خلق اثر کردهاند.
وی در ادامه به نقل قولی از جاحظ ادیب اشاره کرد که گفته بود هر کس میخواهد از میان اهالی دیوان نویسندگان در سلسله مراتب خود را بالا بکشد و از مشاوران و وزرای عالی خلیفه شود باید بتواند از حکمتهای موجود در «پندهای بزرگمهر»، «عهد اردشیر»، «معاهدات عبدالحمید»، «نامههای ابن مقفع»، «کتاب مزدک» و داستانهای حکمی «کلیله و دمنه» سخن بگوید.
خواکین رودریگز در ادامه به دوران خلافت اموی پرداخت و با بیان مثالها و نقل قولهای تاریخی متعدد نشان داد که چگونه در این دوره، استفاده از ساختارهای اداری و دیوانی ساسانی به شکل گیری نظام خلافت اموی کمک شایانی کرد.
وی اضافه کرد: در این دوره نویسندگان و منشیان، زبان پهلوی را به کار گرفته و بعد از سبک انشای آن را در زبان عربی پیاده میکردند و در این انتقال سبک شیوه ادبی قرآن را نیز داخل میکردند تا به زودی به مدلی از نگارشی برسند که تحولی شگرف در زبان عربی و تولید دانش به این زبان ایفا میکرد. در این زمینه نمونه عبدالحمید که فرم نگارش را از ایرانیان میگرفت و بعد آن را به عربی ترجمه میکرد نمونهای مهم و قابل ذکر است. وی اعتقاد داشت برای تسلط بر ادبیات دیوانسالار و نویسندگی در دربار خلافت، باید سه چیز را دانست: قرآن، شعر عرب و دانش ایرانیان.
خواکین رودریگز سپس به ابن مقفع به عنوان چهره برجسته انتقال دانش از ایران به جهان عرب نام برد و گفت: در اهمیت ابنمقفع همین بس که بدانیم او در زنده کردن زبان پهلوی و انتقال حکمتهای موجود در آن به عربی همان جایگاهی را دارد که فردوسی در زنده کردن زبان فارسی صاحب آن است. ابن مقفع بنیانگذار نهضتی از ترجمه آثار مهم از جهان ایرانی و زبان پهلوی به عربی است. پس از او نیز شاگردانش و مقلدینش این حرکت را ادامه دادند و گنجینهای از حکمتهای فرهنگ ساسانی را به عربی منتقل کردند.
وی سپس به دوران خلافت عباسی پرداخت و گفت: دوره عباسی یک چرخش بزرگ و بنیادین در تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات عرب به شمار میرود. تغییر پایتخت از دمشق به بغداد عملاً باعث امتزاج و همزیستی دو فرهنگ ایرانی و عرب شد چرا که اساساً شهر بغداد یک شهر عربی-ایرانی بود که باید به نوعی یک «هم زن» تلقی شود. در این میان دوران خلافت مامون عباسی نقطه عطفی به شمار میرود. این دوره زمانی دوران اوج امتزاج دو فرهنگ ایرانی-ساسانی و عربی-اسلامی بود. مامون از این جهت که از طرف مادر ایرانی به شمار میرفت علاقه مفرطی به این فرهنگ داشت. آقای رودریگز با اشاره به منابع مختلف تاریخی بیان داشت که گفته شده این خلیفه کتابهای «عهد اردشیر» و «کلیله و دمنه» را میخواند و به انوشیروان، پادشاه ساسانی علاقه وافر داشت. از این رو بود که در عصر او جنبش بزرگی در ترجمه آثار از زبان پهلوی و سریانی به عربی آغاز شد.
رودریگز در ادامه سخنان خود نگاهی به مفهوم «ادب» که ریشه کلمه ادبیات است نیز انداخت و گفت: این مفهوم به تمامی متعلق به جهان ایرانی است و آنچه به عنوان ادب و ادبیات میشناسیم عملاً محصول مجموعه آثاری است که متعلق به فرهنگ ساسانی هستند. با تلاش دبیران خلافت عباسی و مقلدین ابن مقفع، گنجینه بزرگی از این آثار به عربی ترجمه شدند و به این ترتیب مفهوم «ادبیات» پیریزی شد و ادب به ادبیات بدل گشت.
در این زمینه او به نقل قولی از قیروانی دانشمند تونسی اشاره کرد که گفته است ادب به ۱۰ چیز وابسته است: سه چیز آن شهرگانی است (عود زدن، شطرنج و چوگان)، سه چیز آن نوشیروانی است (پزشکی، هندسه و سوارکاری) و سه چیز آن عربی است (شعر و زبان و تاریخ عرب).
در پایان سخنان خود، خواکین رودریگز به صورت تیتروار به برخی از مهمترین جریانهای ادبی که تاثیری بزرگ بر ادبیات عرب گذاشتهاند اشاره کرد. از میان این جریانها میتوان به اهمیت اندرزنامههای ساسانی و همچنین خداینامهها اشاره کرد که به صورت نصیحت الملوک، ادب الوزراء، سیر الملوک و… در ادبیات عرب ظهور کرد.
تاثیر سندبادنامه در ادبیات اسپانیا
آخرین سخنران برنامه خاویر هرناندز دیاز بود. او در ارائه خود ابتدا به اهمیت شگرف «مدرسه ترجمه تولدو» پرداخت و گفت: شهر تولدو در سال ۱۰۸۵ در تسلط مسلمانان درآمد و در کتابخانههای آن گنجینهای از آثار ترجمه عربی که خود ترجمههایی از ادبیات ایرانی در زبان پهلوی بودند شکل گرفته بود که با فتح مجدد آن به دست مسیحیان، به دست آنان افتاد. در این دوره بود که مدرسه ترجمه تولدو با دستور مقامات کلیسا به جریان افتاد و محققان تشویق شدند تا آثار موجود در کتابخانه را به زبان لاتین ترجمه کنند. این جنبش در قرن ششم هجری به جریان افتاد. به این ترتیب چند کتاب مهم و کلیدی که حاوی عصاره فرهنگ ایرانی و حکمتهای آن بود به زبان لاتین ترجمه و وارد فضای فرهنگی اسپانیا شد. یکی از مهمترین این کتابها «کلیله و دمنه» بود. تا مدتها این کتاب را دارای اصالت عربی میدانستند و هنوز هم این اشتباه به طور کامل رفع نشده است. کلیله و دمنه جزو کتابهایی بود که به دستور مستقیم آلفونسوی دهم پادشاه اسپانیا به لاتین ترجمه شد. این کتاب جزو نخستین متونی است که به اسپانیایی ترجمه شده است. کتاب مهم دیگری که در ادبات اسپانیا تاثرگذار بود «سندبادنامه» است. این کتاب دو سال بعد از ترجمه کلیله و دمنه و در سال ۱۲۵۳ میلادی از عربی به اسپانیایی ترجمه شد. درباره کتاب سندبادنامه باید گفت که آن را دارای ریشه هندی می دانستند اما اخیراً مشخص شده که به احتمال زیاد ریشه ایرانی دارد و در دوران اشکانی نگاشته و جمع آوری شده است.
هرناندز دیاز در بخش دیگری از سخنان خود به شماری دیگر از کتابهای ترجمه شده که از فضای فرهنگی ایرانی به اسپانیا راه یافتهاند اشاره کرد و گفت: یکی از برجستهترین آنها «هزار و یک شب» است که در فضای عمومی امروزی کاملاً شناخته شده است.
او همچنین به کتب دیگری از جمله «برلام و یوسفات» و نیز کتاب «صد و یک شب» نیز در این زمینه اشاره کرد. هرناندز بیان داشت که دامنه تاثیرگذاری فرهنگ و ادب ایرانی در اسپانیا فقط به آثار ادبی منحصر نیست و فهرستی از کتابهای مربوط به علوم طبیعی و دیگر علوم نیز در همین مسیر ترجمه شده و وارد فرهنگ اسپانیا شده اند. او همچنین به کتاب Conde Lucanor نوشته دن خوان مانوئل اشاره کرد که درواقع بر اساس منطق «نصیحت الملوک» نوشته شده است. همچنین به آثار رامون یوی، عارف و شاعر اهل کاتالونیا اشاره کرد که در نوشتههای خود بسیار تحت تاثیر عرفان ایرانی به ویژه احمد غزالی بوده است.
خاویر هرناندز در پایان سخنان خود به یک نمونه از تاثیرات فرهنگ ایرانی که مستقیماً وارد فضای فرهنگی اسپانیا شدهاند اشاره کرد. او بخشی از یک متن کلاسیک پهلوی با عنوان «اندرز اوشنر دانا» را که به فارسی امروزی ترجمه شده است برای حضار قرائت کرد و سپس به بخشی از ترجمه سندبادنامه به زبان اسپانیایی قدیمی اشاره کرد که در آن حکمتهای متن پهلوی به طور کامل در ترجمه اسپانیایی منتقل شدهاند.
گفتنی است هر دو سخنران این مراسم ارائه خود را به دو زبان اسپانیایی و فارسی انجام دادند. همچنین در پایان صحبتها، خاویر هرناندز غزلی از حافظ را برای حاضران قرائت کرد و سپس ترجمه اسپانیایی آن را برای افراد اسپانیایی زبان جلسه خواند.