العتابی می‌گوید: شعر یک حالت سوال و جواب با روح است که در گفت‌وگو با خودت می‌توانی بهتر خودت را ببینی و اشیا را دوباره نامگذاری کنی و به کشف‌های دیگری برسی.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: به تازگی مجموعه شعر «گریز باد از شهر سنگستان» اثر شاعر معاصر عراقی محمد ماجد العتابی توسط انتشارات ایهام منتشر شده است. این کتاب نخستین اثر محمد ماجد العتابی است که به فارسی ترجمه می‌شود، بنابراین ایرانیان علاقه‌مند به ادبیات عرب پیشتر با او آشنایی نداشتند.

اصغر علی کرمی مترجم این اثر که پیش از این نیز آثار بسیاری از ادبیات معاصر عرب را به فارسی ترجمه کرده، درباره این شاعر عراقی که در حال حاضر ساکن کویت است و در این کشور فعالیت دارد، می‌گوید: «محمد ماجد العتابی شاعر و نویسنده و فیلمنامه نویس عراقی است که در کویت زندگی می‌کند. او در ۱۹۸۹ متولد شد و نخستین مجموعه شعرش را تحت عنوان «دری که در چشمانم خیره می‌شود» به سال ۲۰۱۵ و توسط انتشارات ضفاف در لبنان منتشر کرد. دومین مجموعه شعرش با نام «گریز باد از شهر سنگستان» به سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات تکوین در کویت و عراق روانه کتابفروشی‌ها شد. وی همچنین قصه‌هایی با نام «همه چیز خوب است» برای کودکان نوشت که در سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات دارالحدیث در لبنان رنگ انتشار به خود دید و در لیست جایزه اتصالات بهترین کتاب کودک قرار گرفت. بخش عمده فعالیت‌های محمد العتابی در زمینه ادبیات مربوط به انتشارات است، چرا که او بنیانگذار کتابخانه و انتشارات تکوین است و تاکنون مقالات بسیاری در روزنامه‌ها و پایگاه های ادبی معتبر منتشر کرده است.»

در مقدمه کوتاه این کتاب از زبان شاعر در بیان احساسش راجع به شعر آمده است: «شعر یک حالت سوال و جواب با روح است که در گفت‌وگو با خودت می‌توانی بهتر خودت را ببینی و اشیا را دوباره نامگذاری کنی و به کشف‌های دیگری برسی.» العتابی بر این باور است که شعر به نوعی پیشگویی است که بر شانه شاعر سنگینی می‌کند. در واقع شعر از نگاه او یک تولد دوباره در زندگی است.

محمد العتابی درباره فضای حاکم بر مجموعه شعر «گریز باد از شهر سنگستان» می‌گوید: این مجموعه در یک چهارچوب مشخص شعری است که می‌توانم به آن نام «مجموعه شعر» اطلاق کنم. به بیان دیگر همه مجموعه پیرامون یک موضوع متمرکز شده است و چنین تجربه‌ای را شاعران بسیاری داشته‌اند. از نگاه هنری در تمام طول مجموعه دیدم که شعری مرا محاصره کرده است و غیر از سرودن آن هیچ راه دیگری ندارم و هرگز فکر نکردم که می‌توانم این اثر را به مجموعه بعد بسپارم. لحظه‌ای که شبیه به ایستادن روی اسکله است شعرم را در خود غرق می‌کرد مرا مجبور می‌کرد که کاری که شعر با درونم انجام داده است را دوباره آغاز کنم و به دنبال خودم بگردم، حرف‌هایی را بزنم که در زندگی روزمره مردم هرگز با آنها روبه‌رو نیستم و روحم را که عادت به فرار دارد مجبور کنم بایستد. به این ترتیب غربت یک در بود که از آن خارج شدم، اما همه پنجره‌های مرا کوبید و این کار باعث می‌شد که نتوانم از دیدگاه و موضع خود بگریزم. موضعی که نمی‌دانستم چه دری به سوی آن گشوده خواهد شد و پیش از سرودن این شعرها هیچ چیز درباره آن نمی‌دانستم.»

اما «گریز باد از شهر سنگستان» که با ترجمه خوب اصغر علی کرمی هم همراه شده، ایرانیان را با شاعری بالفطره که قدرت بسیاری در تصویرسازی دارد، آشنا می‌کند. محمد العتابی با زندگی مدرن و مواجهات معرفتی انسان شرقی با این زندگی کاملا آشناست و به خوبی توانسته از پس ثبت شاعرانه لحظه‌های این زندگی برآید. در جریان‌های شعر معاصر عرب شاعران نخبه بسیاری حضور دارند که ضمن آنکه در امتداد و سنت زیباشناسانه شعر عرب هستند، مواجهاتی مهم و غنی هم با مدرنیسم داشته‌اند، متاسفانه مخاطبان ایرانی از خواندن و مواجهه با تجربه‌های شعری آنها محرومند و این مسئله با توجه به پیوندهای مشترک فرهنگی و جهان‌های فکری تاحدودی مشابه، تاسف برانگیز است.

شعری از این کتاب را در ادامه بخوانید:

شوق باز آمد

همان که بر گردن زنی بوییدی

و مرغان نوروزی که می‌آیند و می‌روند

همه چیز اینجا هراس انگیز است

ترس انگیز مانند خیمه شب

ترس انگیز مانند پیراهنی که منتظر است

بر صندلیِ کسی که دیگر نیست

ترس انگیز

مانند چهره‌هایی که از به یاد آوری شان عاجزی

ترس انگیز

مانند آستان خانه‌ای که گمان می‌کنی آن را می‌شناسی

ترس انگیز مانند دو فنجان و دو صندلی و انتظار

*

همه جزئیات آن ترسناک است:

سنگفرش پیاده رو/ سرمای شیشه/ طعم نمک/ صندلی های خیس/ پیرزنی که به دریا خیره شده است/ کودکی پشت پنجره/ تیرهای چراغ برق/ چشمانی که در فراغت بیدارند..

*

ترس انگیز مانند همه این جزئیات

جزئیاتی که جان ما را می‌گیرد

*

ترس انگیز مانند تو

مانند در خانه‌ات که حالا بادبان کشتی شده است

ترس انگیز مانند من

مانند کسی که غیر از مه نمی‌بیند

*

ترس انگیز مانند آن هوای سنگین

ترس انگیز مانند این سوال‌ها:

چیست در آن چمدانی که مسافر با خود می‌برد؟

آلبوم‌های عکس/ لیوان شخصی/ چند مجسمه کوچک/ شمع‌هایی که معشوقه‌هایش به او هدیه داده‌اند/ سیگارهایی که در این منطقه پیدا می‌شوند/ پتوهای سفر/ کتاب‌های تو که هرگز از کنارت کوچ نکرده‌اند...

*

آنچه خلاصه سالیان تو است

آنچه خاطرات در خود پرورانده‌اند

*

اکنون مسافر

همه چیز را با خود می‌برد

به غیر از خانه و دوستانش

و بوی شوق برگردن یک زن را

درباره مترجم کتاب

اصغر علی‌کرمی از معدود مترجمان فارسی ادبیات معاصر عرب است و تاکنون با ترجمه‌های خود شاعران و نویسندگان مهمی از ادبیات عرب را به ایرانیان معرفی کرده. به قلم او کتاب‌هایی چون مجموعه شعرهای «هر عید محبوبه منی»، «همه چیز ممکن است»، «معشوقه من و سیگارهایم»، «خداوند فقط نامه‌های عاشقانه را جواب می‌دهد»، «صندوق سرخ‌پوست»، «همه چیز ممکن است» و «دوستت دارم امضای من است» جملگی از نزار قبانی، «پیاده روی با تبعید» اثر عدنان صائغ، «و در آغاز زن بود» سروده سعاد الصباح، «رسما اعلام عشق می‌کنم» اثر غادة سمان، «از پیکر تا دریا» اثر آدونیس، «آن زن جمله اسمیه است» اثر محمود درویش منتشر شده‌اند.

او همچنین در حوزه ادبیات داستانی معاصر عرب نیز آثاری چون داستان کودک «بی کلاه» اثر لطیفه بطی، «یک بعدازظهر شصت سالگی» و «صبح بخیر» هر دو از نجیب محفوظ، رمان «پل دختران یعقوب» اثر حسن حمید (نویسنده معاصر فلسطینی)، رمان «گاهی که رویا بیدار می‌شود» اثر مونس الرزاز (نویسنده اردنی)، رمان «ماه خاتون‌ها» اثر جوخه الحارثی و… را ترجمه و منتشر کرده است.