علامه طباطبایی علاقه‌مند به گفت‌وگو با هانری کربن بود و در جلساتش با او آخرین دستاورهای فلسفی در غرب را می‌شنید که از ماهیت شیعه برایش صحبت می‌کرد اما برخی از انقلابیون این را برنمی‌تابیدند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه - محمد آسیابانی: هرچند که رشته و حوزه علمی شرق‌شناسی، ریشه در استعمار غربی دارد و به قول ادوارد سعید، گسترش شرق‌شناسی پس از فربه شدن خوی استعماری غربی‌ها صورت گرفت و ناشی از اراده معطوف به قدرت آنان و عدم توانایی شرق در بازنمایی صحیح خودش بود، اما بودند خاورشناسان و ایران‌شناسانی که نظام فکری‌شان اساسی «گفت‌وگویی» داشت و دل‎شان برای نزدیکی فرهنگ‌ها می‌تپید.

هانری کربن، فیلسوف و ایران‌شناس فرانسوی یکی از این دست شخصیت‌هاست. او متولد ۱۹۰۳ در پاریس بود که تحصیلات خود را در یک مدرسه علوم دینی مسیحی آغاز کرد. به سال ۱۹۲۵ لیسانس فلسفه را از دانشگاه سوربن گرفت. سال ۱۹۲۹ نیز از مدرسه زبان‌های شرقی پاریس فارغ‌التحصیل شد و علاوه بر تسلط کامل بر فلسفه غرب و زبان‌های کلاسیک اروپایی با زبان عربی و فارسی نیز آشنا شد و حتی زبان پهلوی را نیز فراگرفت.

هانری کربن را زائر شرق نامیده‌اند. او هرچند پیش از سفرش به شرق در مکتب پدیدارشناسی هوسرل پرورش یافته بود و هایدگر را درک کرد و البته از جمله شاگردان بزرگانی چون امیل بریه، ارنست کاسیرر، اتین ژیلسون، لویی ماسینیون، هلموت ریتر و… بود، اما بعدها حکمت حقیقی را نه در فلسفه جدید غرب که در حکمت ایران دید فلسفه قرون وسطی از علایقش بود که زیر نظر اتین ژیلسون آموخت و همچنین فلسفه پدیدارشناسی و نظام فکری ادموند هوسرل را به خوبی فرا گرفت و به طور طبیعی در این مسیر به سراغ اندیشه مارتین هایدگر رفت و آنقدر در اندیشه او توانا شد که از جمله نخستین مترجمان آثارش به زبان فرانسه شد. کتاب «متافیزیک چیست؟» هایدگر با ترجمه او از آلمانی به فرانسه درآمد؛ کتابی که باعث آشنایی ژان پل سارتر با آرا و افکار مارتین هایدگر شد.

کربن پس از آشنایی و ورودش به ایران دیگر خود را شرقی و ایرانی می‌دانست. حکمت شرق و اندیشه ایرانی – اسلامی به کمک کربن شتافت و کربن نیز در عوض به احیای متون آن و معرفی‌اش به غرب تلاش بسیاری کرد. او در گفت‌وگوهای خود از ملاصدرا، شیخ اشراق، ابن سینا و… به عنوان «فلاسفه خودمان» نام می‌برد و صحبت جالبی دارد تحت این عنوان که «مشرقیان جهان متحد شوید.»

کربن مباحثات علمی مهمی با علامه طباطبایی داشت، مباحثاتی که در یک فضای «گفت‌وگویی» به معنای واقعی کلمه شکل گرفته بود. به مناسبت ۲۴ آبان سالروز بزرگداشت علامه طباطبایی به این گفت‌وگوها پرداخته‌ایم. پیش از آن با سه کتاب آشنا شوید.

زائر شرق و معرفی سه کتاب

هانری کربن را زائر شرق نامیده‌اند. او هرچند پیش از سفرش به شرق در مکتب پدیدارشناسی هوسرل پرورش یافته بود و هایدگر را درک کرد و البته از جمله شاگردان بزرگانی چون امیل بریه، ارنست کاسیرر، اتین ژیلسون، لویی ماسینیون، هلموت ریتر و… بود، اما بعدها حکمت حقیقی را نه در فلسفه جدید غرب که در حکمت ایران دید. او با مسلح شدن به دانش پدیدارشناسی به سراغ فلسفه اسلامی و شیعی آمد و توانست به خوبی معرف اسلام شیعی و حکمت معنوی ایران به جهانیان باشد.

ضرورت جست‌وجوی شرق برای کربن زمانی در وجودش بیدار شد که روزی استادش لویی ماسینیون کتاب «حکمت اشراق» سهروردی را به او داد. کتابی که باعث شد تا ایران بدل به وطن دوم کربن شود.

سیدحسین نصر خاطره‌ای از کربن را به این شرح بیان کرده است: «هنگامی که با کربن به مناسبت انعقاد اولین کنفرانس راجع به تشیع به استراسبورگ رفته بودیم، روزی با هم بر قله تپه زیبایی که فرانسه و آلمان را از هم جدا می‌کند، سفر کردیم. او نگاهی به جنگل‌های انبوه در آن سوی مرز افکند و گفت: «هنگامی که جوان بودم، از همین راه عبور کردم و وارد آلمان شدم تا با هایدگر ملاقات کنم، لکن پس از کشف سهروردی و ملاصدرا و سایر حکمای الهی ایران، دیگر مرا حاجتی به سفر به آن سوی این مرز نیست.»

اما درباره کربن دو کتاب مناسب را موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با گردآوری و تدوین شهرام پازوکی با این عناوین منتشر کرده است: «زائر شرق: مجموعه مقالات همایش بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن» و «یادی از هانری کربن: مجموعه‌ای از مقالات درباره هانری کربن به انضمام دو گفت‌وگو با وی».

داریوش شایگان نیز یک تک‌نگاری مهم درباره هانری کربن به فرانسه نوشت که در همین کشور نیز منتشر شد. باقر پرهام این کتاب را ترجمه کرد که با عنوان «هانری کربن: آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» توسط نشر و پژوهش فرزان در دسترس مخاطبان ایرانی نیز قرار گرفت.

شکل‌گیری گفت‌وگوها

گفت‌وگوهای بین علامه طباطبایی و هانری کربن در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی از اوایل سال ۱۳۳۸ آغاز شد و در نهایت نیز از دل آن جلسات گفت‌وگو، کتاب «مکتب تشیع» در سال ۱۳۳۹ منتشر شد. این کتاب پس از تجدیدنظر و همچنین اضافه کردن یادداشت‌ها و حواشی علامه و کربن با نام «شیعه؛ مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانری کربن با علامه سیدمحمدحسین طباطبایی» درآمد و هم‌اکنون نیز با همین عنوان به همت انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با پیشگفتاری از غلامرضا اعوانی بازنشر می‌شود. مرحوم احمد ذوالمجد طباطبایی وکیل دادگستری بود و به شدت علاقه‌مند به فرهنگ و حکمت ایران. منزل او در خیابان بهار تهران محل گفت‌وگو، دیدار و تدریس اندیشمندان معاصر بود. نقل است که او از نظر مالی به علامه طباطبایی کمک کرد تا ایشان بتواند نگارش اثر عظیم «المیزان فی تفسیر القرآن» را به پایان برساند.

هانری کربن هر سال چهار یا پنج ماه را برای تحقیقاتش به ایران می‌آمد. در آن ایام هر دو هفته یکبار در تهران جلسه‌ای تشکیل می‌شد که مرحوم علامه طباطبایی از قم به تهران تشریف می‌بردند و با ایشان گفت‌وگو می‌کردند درباره این جلسات گفت‌وگویی در منابع تاریخ شفاهی روایت‌های جذابی مطرح شده است. غلامحسین ابراهیمی دینانی که خود در این جلسات حضور داشت در کتاب «آینه‌های فیلسوف: گفت‌وگوهایی درباب زندگی، آثار و دیدگاه‌های استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی» که به کوشش عبدالله نصری توسط انتشارات سروش منتشر شده، می‌گوید: «هانری کربن هر سال چهار یا پنج ماه را برای تحقیقاتش به ایران می‌آمد. در آن ایام هر دو هفته یکبار در تهران جلسه‌ای تشکیل می‌شد که مرحوم علامه طباطبایی از قم به تهران تشریف می‌بردند و با ایشان گفت‌وگو می‌کردند. البته در آن جلسه تنها مرحوم علامه و هانری کربن نبودند. بلکه بعضی اساتید دانشگاه نیز حضور داشتند. بنده و مرحوم صائنی زنجانی از ایشان خواهش کردیم که در رکابشان به تهران برویم و در آن جلسات شرکت کنیم و ایشان هم خواهش ما را پذیرفتند…

من یادم هست که می‌رفتم بلیط اتوبوس شمس‌العماره می‌گرفتم و اتوبوس سوار می‌شدیم و می‌آمدیم شمس‌العماره تهران پیاده می‌شدیم. از آنجا تاکسی می‌گرفتیم و به محل جلسه و خدمت ایشان می‌رفتیم. محل جلسه منزلی در خیابان بهار بود که متعلق به مرحوم ذوالمجد طباطبایی بود. ایشان وکیل دادگستری بودند ولی به مباحث فلسفی و عرفانی نیز علاقه‌مند بود. به سبب این علاقه از اعضای جلسه پذیرایی می‌کردند و جلسه در منزل ایشان تشکیل می‌شد.»

حاضران در جلسات گفت‌وگوی علامه طباطبایی و هانری کربن

در این جلسات گفت‌وگویی بجز علامه طباطبایی، هانری کربن، ذوالمجد طباطبایی دیگرانی چون سیدحسین نصر، داریوش شایگان، سیدجلال الدین آشتیانی، عیسی سپهبدی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، آیت‌الله محمد اسماعیل صائنی زنجانی، حجت‌الاسلام سیدهادی خسروشاهی، آیت‌الله مکارم شیرازی، سیدجواد مناقبی و شهید مرتضی مطهری حضور داشتند.

سیدحسین نصر در کتاب «در جست‌وجوی امر قدسی: گفت‌وگوی رامین جهانبگلو با سیدحسین نصر» که با ترجمه سیدمصطفی شهرآیینی توسط نشر نی منتشر شده درباره این محل این گفت‌وگوها نوشته است: «منزل ایشان (ذوالمجد طباطبایی) باغ زیبایی واقع در خیابان بهار در شمال خیابان شاهرضا بود.» مرحوم داریوش شایگان نیز درباره این جلسات در کتاب «زیر آسمان‌های جهان: گفت‌وگوی داریوش شایگان با رامین جهانبگلو» که با ترجمه نازی عظیما توسط نشر و پژوهش فرزان منتشر شده، گفته است: «نخستین دیدارم را با او در این محفل خوب به یاد دارم که در منزل آقای ذوالمجد طباطبایی بود. ما پنج یا شش نفر بودیم، نشسته در باغی محصور با درختان سرو و آبی که در حوض صلیب شکل فرو می‌ریخت و باغ را تازه و خنک می‌کرد.

سپهبدی و نصر: رابطان گفت‌وگوی علامه طباطبایی و هانری کربن

گفت‌وگوهای میان علامه طباطبایی و هانری کربن با واسطه مترجم صورت می‌گرفت. هانری کربن به دلیل آنکه گوشش سنگین بود، هراس داشت که به فارسی صحبت کند و علامه طباطبایی نیز با زبان فرانسه آشنایی نداشت. در جلسات گفت‌وگویی کربن و علامه ابتدا عیسی سپهبدی وظیفه ترجمه را برعهده داشت است و پس از پیوستن سیدحسین نصر به این جلسات گفت‌وگوها با واسطه او انجام می‌گرفت.

نصر در کتاب «در جست‌وجوی امر قدسی» اشاره کرده که: «دکتر عیسی سپهبدی مترجم بود. از زمانی که من به این جلسات می‌رفتم کار ترجمه بیشتر با من بود و شایگان را هم به آنجا بردم و این‌گونه بود که او با علامه طباطبایی آشنا شد. شایگان را به علامه طباطبایی و کربن معرفی کردم.» علت اینکه سپهبدی دیگر ترجمه را ادامه نداد این بود که هرچند زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست، اما دانش فلسفی چندانی نداشت و در برگردان واژگان تخصصی به مشکل برمی‌خورد.

گفت‌وگو به دو زبان بود. کربن به فرانسه سخن می‌گفت. فارسی را بسیار خوب می‌فهمید، اما از آنجا که گوشش سنگین بود، جرات حرف زدن به فارسی را نداشت. سوالاتش را به فرانسه مطرح می‌کرد که به فارسی ترجمه می‌شد و علامه طباطبایی به فارسی پاسخ می‌داد که سخنانش به فرانسه برمی‌گشت در کتاب «زیر آسمان‌های جهان» نیز داریوش شایگان درباره این جلسات چنین اشاره کرده: «گفت‌وگو به دو زبان بود. کربن به فرانسه سخن می‌گفت. فارسی را بسیار خوب می‌فهمید، اما از آنجا که گوشش سنگین بود، جرات حرف زدن به فارسی را نداشت. سوالاتش را به فرانسه مطرح می‌کرد که به فارسی ترجمه می‌شد و علامه طباطبایی به فارسی پاسخ می‌داد که سخنانش به فرانسه برمی‌گشت. بنابراین نوعی ترجمه دو سویه در کار بود. معمولاً دکتر سیدحسین نصر کار دشوار این ترجمه دو سویه را با چیرگی تمام به انجام می‌رساند و در غیاب او این وظیفه بر عهده من قرار می‌گرفت.»

عجیب است که طرفین این گفت‌وگو علیرغم اینکه زبان مشترکی برای ارتباط نداشتند، اما همدل و هم‌زبان بودند. در همین کتاب «زیر آسمان‌های جهان نوشته شده که: «علیرغم وجود مشکل ارتباط و صافی ترجمه، جریان میان دو بزرگوار به‌خوبی می‌گذشت. هر دو بر یک طول موج بودند و درباره سرنوشت فلسفه در ایران هم‌عقیده بودند. کلمه تاویل در آنجا زیاد شنیده می‌شد.» شایگان در تک‌نگاری خود درباره کربن نوشته است که این فیلسوف برجسته از اینکه در گفت‌وگوهای خود با علامه طباطبایی همدلی داشته احساس رضایت داشت. اعوانی نیز در پیشگفتار خود بر کتاب «شیعه» نوشته است که این گفت‌وگوها نمونه بارزی از هم‌زبانی، هم‌دلی و تفاهم حقیقی بین فرهنگ‌ها بود.

مباحث طرح شده در جلسات علامه با هانری کربن

هانری کربن اعتقاد داشت که تا زمان او هرچه مطالب درباره شیعه در کتاب‌ها و یا دانشنامه‌ها و دایرةالمعارف‌های جهانی نوشته شده و در دانشگاه‌های مغرب زمین تدریس می‌شود، همه حاصل کار پژوهشگران و صاحب‌نظران اهل سنت است و مستشرقان نیز در کتاب‌های خود بیشتر شیعه را از دریچه نگاه متفکران اهل سنت دیده‌اند. این مسئله باعث شده تا آرا و افکار فلاسفه و اندیشمندان شیعی چون شیخ اشراق، سیدحیدر آملی، ملاصدرا و… مطرح نشود. به همین دلیل نیز خود کربن تمام تلاش خود را برای احیای متون فلسفی و شیعی به کار برد.

علامه طباطبایی نیز متفکر شیعی بود که در راه احیای فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم بسیار کوشید. روش عقلانی علامه در تفسیر قرآن، تاریخ و حتی فقه بسیار جالب توجه است. علامه دغدغه فلسفه و افکار جدید فلسفی را نیز داشت و از طریق گفت‌وگو با کربن با تحولات به‌روز جهان فلسفه آشنا می‌شد. بنابراین در این گفت‌وگوها طرفین به تکمیل معلومات خود می‌کوشیدند. علامه بعدها از این جلسات به عنوان تنها دریچه خود برای دیدن تحولات فلسفی جهان یاد کرد. بنابراین محتوای کلی جلسات روش فلسفی شیعی یا جایگاه فلسفه در تفکر شیعی بود و در حین بحث طرفین به فراخور به مباحث فلسفه و عرفان تطبیقی نیز می‌پرداختند. می‌دانیم که بعدها هانری کربن کتاب «فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی» را هم نوشت.

ابراهیمی دینانی درباره مباحث آن جلسات می‌گوید: «در آن جلسه هم بیشتر مباحث فلسفی مطرح می‌شد. هانری کربن به فلسفه غرب احاطه عجیبی داشت و مسائل اسلامی را هم خوب مطالعه کرده بود. بعضی از شبهاتی را که داشت و بعضی از مسائلی را که فکر می‌کرد در برخورد شرق و غرب مهم است نزد ایشان مطرح می‌کرد. ایشان سخن می‌گفت و مرحوم علامه هم هرکجا لازم بود نظر خودشان را اعلام می‌فرمودند. آن جلسه هم از جلسات پربار و سودمند بود.»

علامه طباطبایی نیز متفکر شیعی بود که در راه احیای فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم بسیار کوشید. روش عقلانی علامه در تفسیر قرآن، تاریخ و حتی فقه بسیار جالب توجه است. علامه دغدغه فلسفه و افکار جدید فلسفی را نیز داشت و از طریق گفت‌وگو با کربن با تحولات به‌روز جهان فلسفه آشنا می‌شد شایگان در کتاب «کربن: آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» درباره محتوای یک شب از آن جلسات نوشته است: «از مایه‌های عرفان نظری سخن می‌گفتیم که می‌بایست موضوع گفت‌وگوهایمان در آن سال باشد… یادم می‌آید کربن آن شب به موضوع نخستین گناه آدمی، به هبوط بشر پرداخت و از طرح این مشکل در قالب مسیحیت از علامه طباطبایی پرسید: «آیا عرفان اسلامی نیز به گناه آغازین معتقد است؟» سپس با نقل قولی از یک مولف فرانسوی افزود: «دو هزار سالی که از آن گناه آغازین می‌گذرد، کارمان را به جایی رسانده که دیگر از گناه بدمان نمی‌آید.»… علامه طباطبایی با صدای آرامی که به‌دشواری شنیده می‌شد در پاسخ گفت: «هبوط بشر، نقص یا عیب نیست. پس آن‌قدرها گناه هم نیست. اگر میوه ممنوع نبود، امکانات بی‌کران وجود هرگز به منصه ظهور نمی‌رسید. لبخند ستایشگر و تایید کننده کربن هرگز یادم نمی‌رود.»

گفت‌وگوها را برنتابیدند

به دلیل آنکه مفهوم «گفت‌وگو» به معنای واقعی کلمه چندان در تاریخ تمدن ایران محلی از اعراب نداشت و درک نشده بود، درباره گفت‌وگوهای میان علامه و هانری کربن نیز اظهارنظرهای ضد و نقیضی مطرح شده است. برخی که نمی‌توانستند این گفت‌وگوها و احترامی را که علامه برای هانری کربن قائل بود، بپذیرند و قبول کنند، از مکتوبات خود از هانری کربن به عنوان شاگرد فرانسوی علامه نام برده‌اند و برخی دیگر نوشته‌اند که حتماً هانری کربن با این همه علاقه به حکمت ایرانی شیعه دوازده امامی شده بود که علامه طباطبایی با او گفت‌وگو کند. به عنوان مثال می‌توانید به کتاب «ز مهر افروخته» نوشته سیدعلی تهرانی منتشر شده توسط انتشارات سروش نگاه کنید.

برخی حتی به هانری کربن تهمت فراماسون بودن هم وارد کردند و این میان تنها جرم کربن زادگاهش بود. در جریان‌های فکری معاصر ایران منتقدان غرب را بیشتر کسانی تشکیل می‌دادند که غرب را به صورت یک کلیت یکپارچه منفی می‌دیدند و این طیف در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران قدرت بسیاری گرفتند. اما علامه طباطبایی و هانری کربن فارغ از این مسائل بودند. آن دو به گفت‌وگو به معنای واقعی کلمه پایبند بودند، مسئله‌ای که دیگران از درکش عاجز بودند. به هر حال این مقدار گفت‌وگو میان فلسفه شرق و غرب مورد تحمل نبود.

غلامحسین ابراهیمی دینانی در کتاب «سرشت و سرنوشت» که به کوشش کریم فیضی توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده، درباره اعتراض برخی به این جلسات گفته است: «اندکی پیش از انقلاب بعضی از دوستان انقلابی ما که لازم نیست اسم ببرم به من و آقای صائنی زنجانی گفتند که: این جلسه و تشکیل آن از اول کار درستی نبود، برای اینکه بعضی از دوستان جلسه شما این‌طور و آن طورند و خود هانری کربن را هم ما نمی‌دانیم کیست! … ما تا حالا تحمل کرده‌ایم ولی الان که قبل از انقلاب است و چیزی به انقلاب نمانده صلاح نیست که ادامه پیدا کند. شما به علامه طباطبایی بگویید که جلسه را تعطیل کند.»

ابراهیمی دینانی ابتدا به دو دلیل از بیان این مسئله به علامه هراس داشته است: نخست اینکه از استادش شرم می‌کرد و دیگر اینکه خودش نیز میل نداشت تا این جلسات تمام شود. بعدها اما به دلیل فشار همین آقایان محبور می‌شود تا مطلب را به علامه بگوید. ادامه روایت از کتاب «سرشت و سرنوشت» این چنین است: «خدمت علامه عرض کردم که: «آقا دوستان پیش من آمده‌اند و می‌گویند: صلاح نیست این جلسه ادامه پیدا کند.» من الان وقتی آن صحنه و آن لحظه یاد می‌آید ناراحت می‌شوم و گریه‌ام می‌گیرد. ایشان یکدفعه حالش بد شد و رعشه مختصری که دستشان داشت، چند برابر شد و لب‌هایش لرزید و صورتش قرمز شد. وقتی آن چهره ایشان به خاطرم می‌آید ناراحت می‌شوم و گریه‌ام می‌گیرد. ایشان چیزی نگفت. چهار پنج دقیقه سکوت کرد و فقط چندبار گفت: عجب، عجب، عجب! بعد جمله‌ای گفتند که خیلی عجیب بود. ایشان فرمودند: «من به عنوان شخصی که در گوشه‌ای نشسته‌ام و چیز می‌نویسم، تنها راه من به جهان و تفکر جهانی و اینکه در جهان چه می‌گذرد. این جلسه است. تنها راه من به تفکر جهانی این یک جلسه است. این را هم نمی‌توانند برای من ببینند.»

اما به طور کل علامه طباطبایی بسیار علاقه‌مند بود تا با فرهنگ‌ها و اندیشه‌های دیگر آشنا شود و نمی‌خواست که تنها در ذیل عنوان کلی فلسفه صدرایی محصور بماند و جالب این است که به تمامی آن فرهنگ‌ها احترام می‌گذاشت و وجهی از حقیقت را برایشان متصور بود. سیدحسین نصر در کتاب «در جست‌وجوی امر قدسی» اشاره کرده که: «در طول سالیانی که کربن در جلسات نبود ما با علامه طباطبایی متون بسیاری از جمله اسفار ملاصدرا را خوانیدم و هرچه بیشتر به مباحث تطبیقی می‌پرداختیم. زمانی شایگان و من کتاب «دائو د جینگ» را به فارسی برگرداندیم تا درباره آن با علامه طباطبایی بحث کنیم. ما همچنین درباره کتاب «سر اکبر» ترجمه فارسی اوپانیشادها و تصحیح نایینی و تارا چند بحث می‌کردیم. گهگاهی هم اناجیل را می‌خواندیم و علامه از منظر اسلام آنها را تفسیر می‌کرد.»

علامه مقاله‌ای را که نصر درباره وحدت باطنی ادیان نوشته بود، پسندید و تاکید کرد که نصر درباره ارتباط اسلام با دیگر ادیان جهان هم مقالاتی را بنویسد. کربن نیز نخستین اندیشمند از غرب بود که به معنویت تشیع توجهی مهم کرد و خود را ایرانی و شیعه می‌دانست در صورتی که نه ایرانی بود و نه شیعه و هیچگاه هم گویا رسماً اسلام را نپذیرفت. به هر حال او به ساحت معنوی اسلام دست پیدا کرد. انسان همان اندیشه و تفسیری است که از هستی دارد. اندیشه‌ای که در عمل نیز سیلان پیدا می‌کند. کربن در جست‌وجوی معنویت به ایران رسید و علامه نیز معنویت را زندگی کرده بود. این دو شخصیت با این پیشینه نمی‌توانستند اهل «گفت‌وگو» نباشند.

قسمت‌های پیشین این مجموعه را اینجا بخوانید.