خبرگزاری مهر -گروه دین و آئین-سمانه نوری زاده قصری: جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش و در مدارس از جمله موضوعات به روز، مهم و دورانساز جامعه اسلامی ماست. یکی از مهمترین دغدغههای نظام آموزشی کشور چیستی و چگونگی تولید و عرضهی محتوای آموزشی دینی و قرآن و برنامهریزی برای انتقال صحیح محتوای یادشده به کودکان و نوجوانان خصوصاً در مهدکودک و مدرسه است. از طرفی، این دوران مهمترین مرحله در راستای شکلگیری شخصیت کودکان و از حساسترین مقاطع سنی آنان است. این دوران بهترین زمان برای انس بیشتر دانش آموزان با متون دینی و قرآن کریم است. بنابراین، اهمیت آموزش در این دوران و نیز شکلگیری شخصیت انسانی در مرحله کودکی و تلاقی این دو، حاکی از نقش توأمان و فوقالعاده شأن در حیات انسانی شخص و بالتبع زندگی اجتماعی اوست.
با استقرار نظام جمهوری اسلامی، آموزش و تربیت دینی، سرلوحه برنامههای نظام آموزشی کشور قرار گرفت. پس از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، بازشناسی و اصلاح وضعیت تربیت دینی در مدارس امری ضروری است. پژوهشها و همچنین وضعیت اجتماعی ایران نشان میدهد که تربیت دینی در نهادهای آموزشی بازدهی چندان بالایی ندارد و از نقطه آرمانی خود فاصله بسیار دارد. خبرگزاری مهر درصدد است در خلال گزارشهایی این مهم را به بحث و بررسی بگذارد و میتوانید مجموعه گزارشها را در اینجا ببینید.
در سومین قسمت از سلسله گزارشهای چالشهای آموزش دینی در مدرسه با آزاده سهرابی کارشناس تعلیم و تربیت به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
آزاده سهرابی در گفتگو با مهر در خصوص ارزیابی وضعیت کتابهای آموزشی قرآن گفت: از چند جهت میتوانم بررسیهایم را عرض کنم؛ اولین نکتهای که مطرح میشود این است که، در آموزشهای دینی و مذهبی تفکیکی برای جنسیت وجود ندارد. سن تکلیف دختران و پسران با هم متفاوت و دختر در ۹ سالگی و پسران ۱۵ سالگی است. در حالیکه در کتاب هدیههای آسمانی دوم دبستان بچهها وضو گرفتن را یاد میگیرند این امر برای دختران خوب است و سن خوبی برای آمادگی به انجام واجبات دینی است اما برای پسران زودهنگام است. حالا بعضی از خانوادهها دوست دارند کودکانشان زودتر شروع به یادگرفتن آداب دینی کنند اما ما نباید جلوتر از تکلیف دینی در ساختار آموزشی حرکت کنیم.
وی با اشاره به موضوع آموزش قرآن گفت: اگر به کتاب قرآن کلاس اول رجوع کنیم برای هر درس شرح آورده شده که در آن معلم موظف به تدریس است اما در این آموزشها مبنا کلام عربی و حفظ سورهها است. کودکی که هنوز مسلط به خواندن و نوشتن نشده است باید آن را حفظ کند. من سوالم این است که وقتی با بچه کلاس اول از مبنا و مفاهیم شروع نکردهایم یعنی در خصوص خلقت، خدا و آفرینش صحبت نکردهایم چطور میخواهیم به او قرآن بیاموزیم؟ این موارد بالا مباحثی است که درک کودک در سن شش سالگی میپذیرد کاملاً هم برایش جذاب است و در قالب داستان میفهمد گرچه همان داستان هم باید در شرایطی باشد که در فهم کودک بگنجد.
در آموزش به لفظ بیش از معنا اهمیت میدهیم
سهرابی با تاکید بر اینکه در آموزش به لفظ بیش از معنا اهمیت میدهیم، ادامه داد: در این سن باید روانشناسی رشد کودک را بدانیم اما متأسفانه از آن غافلیم. ساختار روانشناسی کودک در شش سالگی، با هفت سالگی متفاوت است. کودک قادر است همان طور که شعر را حفظ میکند قرآن را هم حفظ کند اما اینجا این سوال مطرح میشود که چه فایدهای برایش دارد؟ برای ساختار آموزشی و آینده کودک و جامعه چه فایدهای خواهد داشت؟ ما اگر از لفظ شروع کنیم خیلی به سختی میتوانیم آن را به سمت معنا رهنمون کنیم.
این کارشناس تعلیم و تربیت ضمن اشاره به یکی از چالشهای ذهنی کودک خود بیان کرد: کودک همیشه برایش سوال است که این چه زبانی است؟ و سوالات زیادتری برایش ایجاد میشود. نسل جدید هزار سوال در ذهنش دارد. به عنوان مثال فرزند خودم معلمشان سر کلاس در کتاب فارسی در خصوص مسجد همه اجزای مسجد را معرفی کرده است و فرزندم سوالش این بود چرا پردهای میکشند تا زن و مرد را در مسجد جدا کنند؟ در حالیکه کودک در این سن معنای محرم و نامحرم را بدین شاخص و معنا نمیداند و اصلاً از منظر اسلامی هم لزومی ندارد.
وی ادامه داد: بهتر است فلسفه مسجد را توضیح دهیم و جایگاه آن را در عبادت تشریح کنیم حتی به اینکه عبادت چیست بپردازیم به جای اینکه از شکل به محتوا برسیم در حالیکه محتوا نداریم. محتوا در آموزشهای ما بسیار مهم است. در واقع باید به کودک فرایند ارتباط بهتر با خدا را تبیین کنیم.
آموزش قرآن در مدارس خیلی سطحی است
این دانشجوی دکتری روانشناسی تعلیم و تربیت با بیان اینکه بهتر است که در مرحله آمادگی، کودک را با مفاهیم عمیقی مانند خدا، اسلام، و عبادت آشنا کنیم اظهار داشت: خیلی از مطالب کتابهای درسی آموزش داده میشود اما برای کودک عمیق سازی نمیشود. آنقدر این آموزشها سطحی است که ما بعد از دوازده سال آموزشهای دینی و معارفی به کودکان انسانهایی که نماز میخوانند اما قرآن را در حد روخوانی بلد نیستند را شاهدیم. و این نشان میدهد ما یک جایی در حال اشتباهیم. وقتی زودتر از شناخت به بچه مطالبی آموزش دهیم این کودک زده میشود. ما باید از ابتدا در خصوص خلقت، فطرت، چیستی، هستی صحبت کنیم بعد به دین سپس به پیامبر و بعد به معجزه اش که کتاب قرآن است برسیم.
در آموزش دینی محتوا مهمتر از فرم است
سهرابی با تاکید بر اینکه ما در خصوص یک کودک شش ساله صحبت میکنیم، تصریح کرد: آموزش رسمی ما باید بر اساس فلسفه تعلیم و تربیت باشد. محتوا مهمتر از فرم است. دائماً منتقد حافظه محوری کنکور هستیم و این شیوه را غلط میدانیم در حالیکه تدریس مهمترین درس زندگی کودکانمان که قرآن است را با حافظه محوری آغاز میکنیم. مگر غیر از این است که میگوییم سوره حمد و سوره کوثر را حفظ کن. وقتی میبینیم خروجی حافظه محوری کارایی لازم را ندارد چرا از کلاس اول حافظه محوری را وسط میآوریم. اینها باعث تناقض است که باعث میشود به سر منزل مقصود نرسیم.
وی با اشاره به روش آموزش در اول دبستان در قالب مفاهیم موضوعی کوتاه و آیاتی معنا محور گفت: زمانی من به عنوان والد انتخابم این است که فرزندم حافظ قرآن باشد که این انتخاب فردی است و ما باید متوسطی را در نظر بگیریم و نظام تعلیم و تربیت نباید فکر کند همه دانش آموزان ما باید حافظ قرآن باشند. حفظ قرآن توسط فرزندان برای همه خانوادهها اولویت نیست. باید ببینیم که با اینکار که آیات قرآن را در شش سالگی یاد میدهیم باعث جذب کودک میشویم یا دفع او؟ من میگویم باعث دفع کودک میشود چرا چون یادگرفتن زبان فارسی هم برایش سخت است. ما در دو سال اول ابتدایی از محتوا شروع کنیم. در این دوران کودک ذهنش درگیر پاسخ به چیستی مرگ و آفرینش است.
مواجه اول کودک در نظام تعلیم و تربیت رسمی باید با مفاهیم دینی باشد تا الفاظ دینی
سهرابی با تاکید بر اینکه آیا زود نیست چنین موضوعاتی برای کودک طرح شود گفت: کودک امروزی با این مفاهیم برخورد میکند با مرگ برخورد میکند و سوال در ذهنش ایجاد میشود. هر بچهای هم در مواجهههای متفاوتی از این مفهوم را تجربه کرده است. ممکن است کودکی مرگ ماهی ای که دوستش داشته را تجربه و کودکی علیالخصوص در این زمان کرونا مرگ یکی از نزدیکانش را مشاهده کرده باشد. ما میتوانیم برای کودک سوال ایجاد کنیم تا ذهنش آماده باشد.
وی افزود: در کلاس اول انتخابهایی از سورههای قرآنی شده که کوتاه است و شعرهایی چهار بیتی آمده که حافظه کودک گنجایش آن را دارد اما تمام حرفم این است که در مواجه اول کودک در نظام تعلیم و تربیت رسمی با مفهوم دین نباید با کتاب قرآن باشد بلکه باید با مفهوم آفرینش، پروردگار، چرایی آمدن دین باشد ولی کاری که ما میکنیم به صورت ناگهانی قرآن را جلوی آنها میگذاریم. واقعیت این است بعضی از مدارس ما قرآن را تدریس نمیکنند. بخاطر اینکه به فرهنگ اولیای آن منطقه نگاه میکند و نه فقط کتاب قرآن بلکه برخی از کتابهایی که اولویتهای فرهنگی و منطقهای متفاوتی دارند سرنوشتش همین است.
سهرابی ادامه داد: کودک اول باید بداند تکلیف چیست تا بداند نماز، تکلیف است. کودک چون آن را نمیداند و مفهومش تشریح نشده میگوید به من گفتند نماز بخوان بعد از چندسال هم ممکن است دیگر نماز نخواند. واقعیت این است که در گذشته بهتر میتوانستیم آموزش ببینیم. خانواده و فضای مذهبی و نظام خانواده و جایگاه پدر و مادر در دهه شصت با دهه نود فرق میکند. مهمترین الگو برای بچهها در این سن یادگیری مشاهدهای است. اگر پدر و مادر نماز بخوانند و قرآن دستشان باشد آن کودک که الگوی مشاهدهای دارند از آنها میآموزند. در حالی که کودکان امروز احساس میکند کتابی است مثل کتاب ریاضی و علوم و فکر میکند درس است در حالی که اصل زندگی است و با علوم و ریاضی فرق میکند. با شکلی وارد شدن نمیتوان علقه ایجاد کرد و جای علقه در نظام آموزش و پرورش خالی است.