خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: نظام بهرامی کمیل، جامعه شناس و منتقد فرهنگی و نویسنده کتابهایی چون «گونه شناسی روشنفکران ایرانی»، «نام باوری»، «نظریه رسانهها: جامعه شناسی ارتباطات»، «حوزههای جامعه شناسی»، «بینشها و نظریههای جامعه شناسی»، «بررسی نسبت فرهنگ با تغییرات جمعیتی» و… در تازهترین یادداشت خود که به مناسبت سالگرد قتل امیرکبیر نگارش شده به یک ویژگی منفی در جامعه ایرانی اشاره کرده است.
این یادداشت را در ادامه بخوانید:
وقتی اسکندر فرمانده سپاه رومیان، وقتی سعد ابن ابی وقاص فرمانده سپاه اعراب، وقتی چنگیز فرمانده مغولهای خونریز، وقتی محمود فرمانده افغانها و وقتی دهها تجاوزگر دیگر به این سرزمین حمله کردند تعدادی از ایرانیان دلاورانه جنگیدند و سردارانی بدون سر شدند. چند تن از آنها را میشناسیم؟ در کتابهای شعر و تاریخ نام چند دلاور ایرانی را پیدا میکنیم؟ یاد و خاطره چند سردار ایرانی باقی مانده است؟
ببینید با حسنک وزیر، میرزا ابوالقاسم و میرزا محمدتقی خان فراهانی (امیرکبیر) چه کردیم؟ امیرکبیر نه تنها معمار اصلاحات در کشورش بود بلکه هم دست استعمارگران خارجی و هم دست چپاولگران مستبد داخلی را کوتاه کرد. اما وقتی عزل و کشته شد سکوت کردیم. با مصدق هم همین کار را کردیم؛ صبح مصدقی بودیم و بعد از ظهر که شعبان جعفری با اراذل چماق بدستش به خیابان ریختند؛ علیاحضرتی شدیم.
امروز هم در بر همان پاشنه میچرخد. اگر نام بردن از قهرمانی هزینه نداشته باشد همه ما شیر میدان هستیم. اما به محض اینکه پشت سر قهرمان ایستادن و نام بردن از او هزینه دار میشود؛ چشمانمان را میبندیم و قهرمان را به امید خدا واگذار میکنیم.
ما ایرانیها احساسی هستیم، به همین دلیل در واکنش به یک فوتبالیست یا والیبالیست خارجی که به ما توهین کرده ۱۵ میلیون فحش منتشر میکنیم. بخاطر کاریکاتور یک سوسک که به زبان ما توهین کرده رگ غیرتمان بالا میزند و حسابی اعتراض میکنیم. زمان عزاداری احساسی میشویم زنجیر و قمه میزنیم و به سر و صورت و اتومبیلمان گِل میمالیم. بله احساسی هستیم چون میدانیم حریف یک ورزشکار، یک روزنامه و یا حداکثر یک یزید ملعون است که استخوانش پودر شده و خطری ندارد.
اما همین ایرانی احساسی دوآتیشه، با دیدن جوانی که چاقو خورده و ضارب با قمه بالای سر او ایستاده (حادثه میدان کاج تهران) شهامت جلو رفتن ندارد. این ایرانیِ باوجدانِ باغیرت صدها ظلم و ستم دیگر دیده و خواهد دید اما احساسی نمیشود، چون میداند هزینه دارد. پس درجایی که فرصت میشود تا از حق و مظلومی دفاع کند که هزینه ندارد؛ احساسی میشود و با تمام وجود به میدان میآید و فریاد میزند تا سکوتهای قبلی و بعدی را هم تلافی کند.
ما ایرانیها احساسی هستیم؛
اگر هزینه نداشته باشد.
ما ایرانیها پشت قهرمانان هستیم؛
اگر خطر نداشته باشد.