خبرگزاری مهر، گروه بین الملل – محمدرضا الکائی: تنشها درباره اوکراین بین غربیها و روسیه در هفتههای اخیر تشدید شده است و آمریکا و ناتو، مسکو را در مورد تجمع ادعایی نظامیانش در نزدیکی مرز اوکراین به آماده شدن برای حمله به این کشور متهم کرده اند. ایالات متحده، انگلیس، کانادا و کشورهای حوزه بالتیک چندین محموله تسلیحاتی شامل اسلحه، مهمات و سلاحهای ضد تانک به اوکراین ارسال کرده اند.
مسکو همزمان با رد این اتهامات گفته است که این حق را برای خود محفوظ میدارد که هر طور که صلاح میداند، نیروهایش را در خاک خود جا به جا کند. روسیه همچنین گفته است که طرح ناتو برای گسترش بیشتر به سمت شرق و مسئله عضویت اوکراین در این ائتلاف از خطوط قرمزش محسوب میشود و چنین اقدامی تهدیدی برای امنیت ملی این کشور است.
اما سوال اینجاست که ماجرا از چه قرار است و مشکل از کجا آغاز شده است؟ علت این تنشها و این همه شاخ و شانه کشیدنها چیست؟
پیشینه تاریخی روابط روسیه و اوکراین
هر دو کشور روسیه و اوکراین ریشه خود را از دولتی به نام «روس کی یف» (شامل فدراسیونی از ملل اسلاو در شرق و شمال شرق اروپا و در حوزه بالتیک) میدانند که در قرن نهم میلادی تشکیل شد و سپس با حمله مغولها از بین رفت.
پس از حمله مغول به دولت یاد شده، مردم روسیه با موفقیت تمام بقایای استانهای شمالی را متحد کردند و به یک دولت قدرتمند تبدیل شدند و مردم اوکراین تحت سلطه دوک نشین بزرگ لیتوانی و به دنبال آن کشورهای مشترک المنافع لهستان-لیتوانی قرار گرفتند اما بعداً و به دلیل شورشهایی که صورت گرفت، اوکراین از اواسط قرن هفدهم به تدریج جذب امپراتوری روسیه شد که این امر در اواخر قرن هجدهم با تجزیه لهستان تکمیل شد.
نقطه عطف کشمکشهای بین مسکو و واشنگتن به انقلاب سال ۲۰۱۴ در اوکراین باز میگردد امپراتوری روسیه اوکراینیها و بلاروسها را از نظر قومیتی روس تلقی و از آنها به عنوان «روسهای کوچک» یاد میکرد که البته تا پایان جنگ جهانی اول، برخی از از ملیگرایان اوکراینی مخالف این دیدگاه بودند. در همین راستا روسیه برخی اقدامات را در جهت ارائه فرهنگ روسی اعمال کرد از جمله ممنوعیت استفاده از زبان اوکراینی در مدارس، کتابها، سخنرانیها و غیره.
همزمان با پایان جنگ جهانی اول و پس از تهاجم نظامی روسیه در سال ۱۹۱۸، اوکراین استقلال کامل خود را از مسکو اعلام کرد. با امضای دو معاهده برست- لیتوفسک بین اوکراین و روسیه، غائله نظامی بین آنها خوابید.
اوکراین و روسیه در سال ۱۹۲۲ از اعضای مؤسس اتحادیه جمهوریهای سوسیالیستی شوروی بودند و بنیان اتحادی را گذاشتند که تا فروپاشی اش در دسامبر ۱۹۹۱ ادامه داشت.
آغاز ماجرا
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای اقمار آن، اوکراین مجدداً به کشوری مستقل تبدیل شد. روسیه و غرب و در رأس آن آمریکا رقابت بر سر این مهره کلیدی در شرق اروپا را آغاز کردند و هر یک سعی میکرد تا کی یف را به سمت خود متمایل نماید. مسکو در طی این مدت در تلاش بوده است تا افراد وفادار به خود در سیستم حکومتی اوکراین بر سر کار باشند و در عین حال واشنگتن نیز در همین راستا سعی در انتخاب افراد وابسته به غرب نموده است که نمونه آن انقلاب مخملی سال ۲۰۰۴ (موسوم به انقلاب نارنجی) در اوکراین است.
اما نقطه عطف کشمکشهای بین مسکو و واشنگتن به انقلاب سال ۲۰۱۴ در اوکراین باز میگردد که «ویکتور یاناکوویچ» رئیس جمهور این کشور (که تبار روسی دارد و اهل منطقه دونباس در شرق این کشور است) از قدرت پایین کشیده شد و دولتی غربگرا بر سر کار آمد.
دلیل این مسئله این بود که تنش بین اوکراین و روسیه، در اواخر سال ۲۰۱۳ به دلیل توافق سیاسی و تجاری تاریخی کی یف با اتحادیه اروپا رو به وخامت گذاشت. پس از اینکه یانوکوویچ، رئیس جمهور وقت، مذاکرات را به حالت تعلیق درآورد، اعتراضات در کی یف به خشونت کشیده شد.
سپس، در مارس ۲۰۱۴، روسیه شبه جزیره خودمختار کریمه در جنوب اوکراین را تحت این عنوان که از منافع خود و شهروندان روسی زبان آن دفاع میکند، به خاک خود ضمیمه کرد. ابتدا هزاران نظامی روسی زبان که «مردان سبز کوچولو» نامیده میشدند به شبه جزیره کریمه سرازیر شدند. در عرض چند روز، روسیه الحاق کریمه به خاک خود را طی یک همه پرسی که توسط اوکراین و برخی کشورهای جهان غیرقانونی خوانده شد، تکمیل کرد.
اقدام مذکور منجر به ایجاد انگیزه در اسلاوهای دونباس، یعنی جداسازی منطقه مذکور از اوکراین و الحاق به روسیه پس از حدود یک قرن شد. منطقه دونباس در شرق اوکراین شامل دو استان «دونتسک» و «اوهانسک» است که در سال ۱۹۲۲ به اوکراین ملحق شد و اهالی آن اکثراً روس زبان هستند.
در تاریخ ۶ آوریل ۲۰۱۴، اهالی دونباس اقدام به شورش و اشغال ساختمانهای دولتی کردند و با صدور بیانیهای اعلام کردند در صورت عدم برگزاری رفراندومی شبیه به کریمه، به صورت یکجانبه و بدون نیاز به موافقت دولت مرکزی، اعلام جدایی کرده و به روسیه خواهند پیوست.
دولت موقت «الکساندر تورچینوف»، در تاریخ ۱۵ آوریل دستور مداخله نظامی در منطقه را صادر کرد که نهایتاً منجر به درگیری گسترده میان جدایی طلبان و نیروهای نظامی دولت مرکزی شد. با افزایش این تنشها، روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا وارد عمل شده و نهایتاً سه روز بعد، یعنی در تاریخ ۱۷ آوریل «توافق مینسک» میان آنها امضا شد.
جدایی طلبان دونباس از روسیه خواستند تا مانند کریمه به خاک مسکو ملحق شوند اما «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه این مسئله را قبول نکرده و اعلام کرد الحاق دونباس به روسیه بر اساس مدل شبه جزیره کریمه برای مسکو مقدور نیست و جدایی طلبان را به حفظ آرامش منطقه و همکاری با دولت مرکزی اوکراین دعوت کرد.
دقیقاً از همین لحظه بود که وضعیت سیاسی دونباس رو به وخامت هر چه بیشتر گذاشت تا جایی که توافق «مینسک ۲» که در سال ۲۰۱۷ میان جدایی طلبان، دولت اوکراین و روسیه به امضا رسید نیز نتوانست دردی از مشکلات این منطقه دوا کند.
البته ناگفته نماند که بازیگران خارجی از جمله راستگرایان افراطی و چپ گرایان سوسیالیست از کشورهای اروپایی در افزایش تنشها در این منطقه نقش کلیدی دارند و فقط مسئله قومیت مطرح نیست.
بحران کنونی
فارغ از قضاوت نقش روسیه، عمده عوامل دخیل در این مناقشه را اختلافات نژادی، قومیتی، فکری و مذهبی داخل بلوک اروپا تشکیل میدهند ولی مسئله عضویت اوکراین در ناتو تهدیدی برضد امنیت مسکو تلقی میشود. درست به همین دلیل، هر دو کشور آمریکا و روسیه میکوشند تا حداقل به نوعی توازن قوا در دونباس رسیده و حاکمیت این منطقه راهبردی را به یکدیگر واگذار نکنند.
آمریکا اخیراً و پس از روی کار آمدن «جو بایدن» رئیس جمهور این کشور سعی دارد از این آب گل آلود ماهی بگیرد، لذا در تلاش است تا با هجمه سازی و جوسازی تنشها را بالا ببرد. واشنگتن به بهانه آماده شدن ادعایی روسیه برای حمله به اوکراین، متحدان اروپایی اش را نیز با خود در این ماجراجویی همراه کرده است.
روسیه اما با رد تمام ادعاهای غرب میگوید که قصد حمله به هیچ کشوری را ندارد و بارها خواستار حل و فصل اختلافات بین خود، ناتو و آمریکا از طرق دیپلماتیک شده است، اما طرفهای غربی سودای دیگری در سر میپرورانند.