مجلدات پنجم و ششم رمان «واتارو در سرزمین خیال» نوشته میوکی میابی با ترجمه رکسانا شکوهمند توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شدند.

به گزارش خبرنگار مهر، مجلدات پنجم و ششم رمان «واتارو در سرزمین خیال» نوشته میوکی میابی به تازگی با ترجمه رکسانا شکوهمند توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند. این دو کتاب در قالب مجموعه «رمان‌های راحت خوان» منتشر شده‌اند که این ناشر چاپ می‌کند.

«رمان‌های راحت‌خوان» مجموعه‌ای است که نشر پیدایش از سال ۱۳۹۸ انتشار عناوین‌اش را آغاز کرده است. برای برقراری ارتباط بهتر با «رمان راحت‌خوان»، باید آن را راس سوم مثلثی دانست که دو ضلع دیگرش، «آنیمه» (انیمیشن ژاپنی) و «مانگا» (کمیک ژاپنی) هستند. رمان‌های راحت‌خوان، می‌توانند هر ژانر و مضمونی داشته باشند و ممکن است مناسب مخاطبان کودک یا بزرگسال باشند. ولی به‌هرحال نوعی فلسفه و مساله اخلاقی در آن‌ها وجود دارد و البته خواندنشان برای مخاطب راحت است.

از مجموعه موردنظر تا به حال، مجموعه چهارجلدی «دیگری»، مجموعه شش‌جلدی «بیداری»، رمان «دفترچه مرگ»، رمان «دیو و پسرک» و مجموعه دنباله‌دار «سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین» منتشر شده‌اند.

رمان شش‌جلدی «واتارو در سرزمین خیال» درباره واتارو میتانی یک پسربچه کلاس‌پنجمی است. واتارو بچه بی‌سروصدایی است و همیشه سرش توی کارش خودش است. اما روزی یک‌دانش‌آموز مرموز به‌اسم میتسورو آشیکاوا وارد مدرسه می‌شود. او وارد زندگی واتارو هم می‌شود و دنیایش را زیر و رو می‌کند. نسخه اصلی این‌رمان سال ۲۰۰۷ منتشر شده است.

در جلد اول این‌مجموعه، قصه یک‌ساختمان تسخیرشده توسط یک‌شبح پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد. قصه این‌ساختمان که شبح در آن زندگی می‌کند، در مدرسه واتارو سر زبان‌ها می‌افتد. واتارو تصمیم می‌گیرد خودش ماجرا را پیگیری کند و ببیند این‌شبح واقعیت دارد یا نه.

در دومین‌جلد، دریچه‌ای که هر ۱۰ سال و ۹ روز یک‌بار به جهانی دیگر باز می‌شود، به‌روی واتارو باز شده است. جهانی دیگر، عجیب و غریب است و قوانین و مردمی متفاوت دارد. البته این‌قوانین و مردم شباهت‌های عجیبی به دنیای واقعی دارند. نکته‌ای که واتارو در این‌قصه متوجهش می‌شود، این است که باید برای ماندن در سرزمین‌رویاها یا همین‌جهان جدید، مجسمه‌ای جادویی را پیدا کند.

واتارو در سومین‌جلد به جهان واقعی برمی‌گردد. در بازگشت همه به او می‌گویند سرزمین رویاهایی که به آن سفر کرده، چیزی جز یک‌دروغ نبوده است. اما این‌مشکل واتارو نیست. مشکل این‌جاست که مشکلات دنیای واقعی، حتی از مشکلات جهان غریبه که او پشت سر گذاشته، سخت‌تر هستند.

در چهارمین‌جلد هم حادثه‌ای وحشتناک رخ می‌دهد و تمام دنیای واتارو را زیر و رو می‌کند. به‌همین‌دلیل او به کمک بچه‌ای به‌نام میتسورو نیاز دارد تا به جهانی برگردد که تمام‌مدت فکر می‌کرده خواب و خیال بوده است. علتش هم این است که باید چیزهایی را به دست آورد تا بتواند اتفاق وحشتناکی را که در جهان واقعی افتاده، پشت سر بگذارد.

در ادامه و در جلد پنجم این‌مجموعه، واتارو به سرزمین رویاها برمی‌گردد و با مردی دیدار می‌کند که می‌گویند یابنده همه راه‌هاست. او به واتارو دستور می‌دهد پنج سنگ جادویی را پیدا کند تا به برجی مرموز به‌نام برج سرنوشت راه پیدا کند. واتارو با قدم گذاشتن در این راه سعی دارد سرنوشتش را عوض کند اما سوال این است که آیا موفق می‌شود یا نه؟

این کتاب در ۱۲ فصل نوشته شده که به ترتیب عبارت‌اند از: رصدخانه ملی لوردس، سخنرانی، نگین دوم، واتارو، فراری، داستان غم‌انگیز لیریس، قفسی به‌نام پرستشگاه، بال‌های جوزو، پایتخت یخی، پادشاه روحانی، عازم حرکت.

این کتاب با ۲۰۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۸ هزار تومان منتشر شده است.

جلد ششم و پایانی این‌مجموعه هم از این‌جا شروع می‌شود که واتارو ایزدبانویی را که باید، پیدا می‌کند. این‌ایزدبانو فقط یک‌آرزوی مسافرها را برآورده می‌کند. البته در این‌راه دوستانی دارد که از هیچ‌کمکی دریغ نمی‌کنند. ایزدبانو پنج سنگ جادویی هم دارد که هرکدام یک‌خاصیت منحصربه‌فرد دارند. این‌خاصیت‌ها می‌توانند به واتارو کمک زیادی کنند چون از این‌قرارند: خیرخواهی، شجاعت، ایمان، وقار و قدرت.

آخرین کتاب این‌مجموعه ۱۶ فصل و یک سخن آخر (پایان ماجرا) دارد که به این‌ترتیب‌اند: شب در گاسارا، مکالمه‌ای در شب، نقشه، فرار از گاسارا، سولبریا پایتخت فرمانروایی، آینه سایه جاویدان، جزیره اژدهایان، سقوط پایتخت، تالار آینه، جدایی، مسیر مسافر، واتارو تنها، آزادی،‌ آخرین نبرد، برج تقدیر، آرزوی واتارو.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مینا سرش را پایین انداخت و به زمین نگاه کرد.

کی‌کیما ادامه داد: «اگه کوتز هم زنده بود همین کارو می‌کرد... اون از ما می‌خواست که دنبال بقیه بازمانده‌ها بگردیم. برای همین من...»

اشک در گوشه چشمان مینا جمع شده بود. کی‌کیما دست پت و پهنش را روی شانه مینا گذاشت.

«تو چی کار می‌کنی؟ اگر بخوای می‌تونی همین‌جا بمونی و مراقب بقیه باشی.»

مینا چانه‌اش را بالا داد و گفت: «نه خیر. منم با شما می‌یام.»

و درست همان لحظه، اشکی که گوشه چشمش جمع شده بود روی گونه‌اش غلتیده و زیر نور ماه درخشید.

«خیلی خب... پس باید حسابی حواس‌مونو جمع کنیم... درسته که الان همه‌چی آرومه، ولی اون شیاطین لعنتی می‌تونن پرواز کنن. هیچ‌وقت نمی‌شه فهمید که ممکنه از کدوم طرف پیداشون بشه. باید تا جایی که می‌شه دور از چشم باشیم... یه‌جوری سرتونو بیارین پایین که دیده نشین.»

این کتاب هم با ۳۳۴ صفحه، هزار نسخه و قیمت ۷۷ هزار تومان به چاپ رسیده است.