حاج محمدحسن امین الضرب تاجر خوشنام عصر ناصری با وجودی که شیفته تکنولوژی غرب بود و سفری هم به اروپا داشت، اما هیچگاه به غربی‌ها اعتماد نکرد. او فقط تکنولوژی غرب را برای آسودگی مردم می‌خواست.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: انقلاب مشروطه را پس از مسلمان شدن ایرانیان، دومین اتفاق مهم تاریخ ایران زمین دانسته‌اند و این سخن گزافی نیست، چرا که این رخداد بزرگ ایرانیان را با مصائب و مشکلات حکومت‌های استبدادی و همچنین به حقوق حقه‌شان بر مبنای دین مبین اسلام و همینطور دستاوردهای بشری در علوم سیاسی آشنا کرد و به همین دلیل هم اکثر ایرانیان از هر عقیده و نژاد و از هر دینی برای به ثمر رسیدن آن یکدل شدند. انقلاب مشروطه برای ایرانیان یک نظام معرفتی نوین را به همراه آورد؛ نظامی که از بازخوانی دینی، مدرنیته به دست آمده بود و بعدها راه را برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران فراهم کرد.

تاریخ انقلاب مشروطه ایران بسیار مهم است و بازخوانی آن با رویکردهای مختلف از تمامی زوایا می‌تواند راه را برای حل مشکلات فعلی جامعه ایران باز کند. متاسفانه هنوز مشروطه به کمال کاویده نشده و تاریخنگاران نیز به خوبی به آن نپرداخته‌اند. یک مشکل مهم در پژوهش‌ها و تاریخنگاری‌های جدید رویکرد ایدئولوژیک مورخان و پژوهشگران است که باعث شده هنوز هم ناگفته‌ها و نادیده‌های بسیاری از این جریان وجود داشته باشد. بر مبنای این رویکرد حتی متون آن دوران هم به درستی دیده نشده و بسیاری از این متون به همراه اسناد و خاطرات شخصیت‌های موثر در این انقلاب منتشر نشده است. این در صورتی است که برای بازخوانی درست این رخداد نیازمند این متون و اسناد هستیم.

اما انقلاب مشروطه به سادگی به دست نیامد. این انقلاب محصول کار فکری و تئوریک و همچنین فعالیت‌های عملی بسیاری از وطنپرستان بود که اعتلای ایران و آسودگی مردم برایشان اهمیت بسیاری داشت. به همین دلیل بازخوانی رویدادهای پیش از مشروطه و بازخوانی دوران ناصرالدین شاهی اهمیت بسیاری دارد. یکی از این شخصیت‌های تاجر معروف عصر ناصری حاج محمد حسن کمپانی مشهور به امین الضرب است که به درستی و به حق او را سمبل بورژوازی وطن خواه معرفی کرده‌اند. تلاش‌های او اهمیت بسیاری داشته است.

امین الضرب که بود و چه کرد؟

محمدحسن امین الضرب در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی یا حدود سال‌های ۱۲۵۰ الی ۱۲۵۳ ق در اوایل سلطنت محمد شاه قاجار در اصفهان متولد شد. اجداد او به طور موروثی به حرفه صرافی اشتغال داشتند. او در اصفهان بزرگ شد و همراه با پدر و پدربزرگش به صرافی و زرگری می‌پرداخت. بعد از درگذشت پدر و پدربزرگش مسائلی پیش آمد که وضعیت اقتصادی خانواده متزلزل و محمدحسن به فقر دچار شد، اما بعدها توانست با کمک شخصی به نام حاج محمد کاظم صراف دوباره وارد بازار شود و به کسب سرمایه بپردازد.

امین الضرب در دوران جوانی به تهران آمد و به خرید و فروش و همچنین صرافی مشغول شد. هوشمندی او در کسب حلال باعث شد تا در اندک زمانی ثروتی بهم بزند و میان تاجران معتبر شود. اکنون در منابع از او به عنوان برجسته‌ترین بازرگان قرن نوزدهم ایران و اولین سرمایه‌گذار صنعتی در ایران یاد می‌کنند.

امین الضرب بعدها خود به سفر اروپا رفت و پیشرفت‌های آنان را از نزدیک دید. وی تلاش بسیاری انجام داد و هزینه‌های گزافی را متحمل شد تا در ایران راه‌آهن احداث کند، چرا که اعتقاد داشت راه‌آهن ایران را به تولید صنعتی می‌رساند زندگی او مقارن با سلطنت سه شاه قاجار بود. همانطور که اشاره شد در دوران سلطنت محمدشاه به دنیا آمد. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه به اوج شهرت خود رسید (تا جایی که شاه از او به عنوان بازرگان شخصی خود نام برد که در هر شرایطی باید آسوده به کار بپردازد) و در دوره سلطنت مظفرالدین شاه در گذشت. او تحت حمایت میرزا علی اصغر خان اتابک امین السلطان نیز قرار داشت و به دلیل سلامت نفس و مالی و همچنین تبحرش در شناخت عیار سکه‌ها، امور ضرابخانه حکومتی و ضرب مسکوکات نیز برعهده او گذاشته شده بود. با تمام ارتباط او با دربار و حکومت اما امین الضرب از مصلحان اجتماعی و از جمله کسانی بود ایرانیان را با دستاوردهای نوین آشنا کردند. در منابع تاریخی از او که در شمار اصحاب سیدجمال الدین اسدآبادی قرار داشت به عنوان تاجری وطنپرست یاد کرده‌اند که سودای پیشرفت ایران را در سر داشت. امین الضرب در هشتم شعبان ۱۳۱۶ ق (مطابق اول دی ماه ۱۲۷۷ و دسامبر ۱۸۹۸ م) درگذشت. جنازه اش را به نجف برده و در جنب گلدسته ایوان حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به خاک سپردند.

قاجاریه، مسئله تولید و عقب‌ماندگی علمی

در دوران زندگی حاج محمدحسن کمپانی ایران با آن سابقه درخشانش از قافله تمدن و پیشرفت‌های علمی عقب افتاده بود. ایرانیان همیشه تاریخ ملتی اهل تولید بودند و کشورهای جهان وابسته برخی از محصولات ایران. در دوره قاجار نیز هرچند که این ویژگی تولید (بویژه در حوزه‌های کشاورزی و بخشی از منسوجات و صنایع دیگر) حفظ شده بود، اما همه آنها در ساختاری سنتی قرار داشت. ساختاری که دیگر پاسخگوی نیازها نبود. دلیل این امر به شرایط ایران پس از سقوط سلسله صفویه بازمی‌گردد.

پس از سقوط اصفهان به دست لشکر افاغنه، نوعی از ملوک الطوایفی بر ایران حاکم شد و حکومت‌های متقارن در شیراز، خراسان و بخش‌های دیگر کشور بوجود آمد. این حکومت‌ها مدام با یکدیگر در نبرد بودند. هرچند که در دوران نادرشاه، ایران یکپارچه شد، اما این یکپارچگی نیز بر اثر لشکرکشی‌های مداوم نادر به اقصی نقاط کشور و جنگ‌ها و نبردهای پی در پی به دست آمد. پس از نادر نیز باز وضعیت به همان روال پیش از نادر برگشت و نبردهای دائمی در جریان بود تا اینکه آغامحمد خان توانست با یکپارچه کردن قبایل ترک، تسلط قاجاریه را بر کل ایران امکان پذیر کند.

همه نبردها از لشکرکشی افاغنه تا یکپارچگی ایران به دست آغامحمد خان، یک نتیجه کلی دربر داشت و آن هم نابودی زیرساخت‌ها بود. این مدت کشاورزی و دیگر صنایع موجود و در نتیجه تجارت به شدت ضعیف شد و ضعیف شدن تولید، خراج‌ها را به شدت پایین آورد و عایدی حکومت از مالیات‌ها رو به نقصان گذاشت. همه این مسائل هنگامی رخ داد که مغرب زمین قدم به قدم به پیشرفت‌های علمی و تحولات سیاسی شگرف نزدیک می‌شد.

غربی‌ها پس از رنسانس توانستند به یک جهش در عرصه علم برسند و خود را در جاده صنعتی‌شدن بیندازند. صنعتی شدن دستاوردهای مهمی در عرصه‌های گوناگون برای آنها داشت. آنها توانستند بر این مبنا به تولید انبوه برسند. همچنین توانستند با ابداع وسایل نوین که حمل و نقل را سریع و آسان می‌کرد، تولیدات خود را به سراسر جهان عرضه کرده و ثروت پایدار ایجاد کنند.

جهش علمی، صنعتی شدن و ثروت پایدار غربی‌ها را به سمت ابداع و توسعه جنگ افزارها و سلاح‌های کشتارجمعی رهنمون کرد و به همین دلیل خوی استکباری آنها که پس از شکست در جنگ‌های صلیبی فروخفته بود، دوباره بیدار شد. نیاز به ماده خام و همچنین بازارهای بیشتر برای فروش، آنها را به سمت استثمار کشورهایی کشاند که از قافله علوم جدید جا مانده بودند.

مواجهه ایرانیان با مدرنیته نیز مواجهه مغلوب در برابر غالب بود. سپاه منضبط و مدرن روس مجهز به اسلحه گرم، توانست لشگر تجهیز نشده عباس میرزا را شکست دهد و همین شکست باعث شد تا ایرانیان از خواب غفلتی که سلسله قاجار بر آنها مستولی کرده بود، بیدار شوند.

از فحوای نامه‌های بجای مانده از او می‌توان متوجه شد که امین الضرب نه تفکر غربی که علم و تلکنولوژی غربی‌ها را برای کشور و مردم خود می‌خواهد. می‌توان او را شیفته تکنولوژی و ابزارآلات جدید معرفی کرد، اما به هیچ عنوان نمی‌توان غرب زده‌اش نامید. اتفاقاً او بسیار به غربی‌ها بی‌اعتماد بود فریدون آدمیت اعتقاد داشت که بیداری افکار در ایران ثمره آشنایی با دانش و تمدن غربی بود و آشنایی با مدنیت مغرب از نتایج برقراری ارتباط بین ایران و اروپا. بسط سیاست ممالک اروپایی در ایران در آغاز قرن نوزدهم و همجوار شدن ایران با روسیه، ایران را بنا بر ضرورت جغرافیایی در تماس دائمی با مغرب زمین قرار داد و با تکامل ارتباط‌های بین‌المللی بر دامنه این مراوده‌ها افزوده شد.

آشنایی ایرانیان با دستاوردهای علمی مغرب زمین صنعتی شدن ایران را بدل به رویای روشنفکران و مصلحان اجتماعی کرد، چرا که به زعم آنها ایرانِ فاقد تولید صنعتی بدل به جامعه‌ای مصرفی شده بود. یکی از این شخصیت‌ها حاج محمدحسن کمپانی است.

امین الضرب و رویای صنعتی شدن ایران

شرح زندگی و فعالیت‌های امین الضرب به خوبی وضعیت اقتصادی ایران در دوران قاجار را روشن می‌کند. اشاره شد که امین الضرب مهم‌ترین تاجر آن دوران بود و با دربار نیز معاملات تجاری داشت و مورد اعتماد ناصرالدین شاه و شخصیت‌هایی چون اتابک بود. او در سرتاسر ایران دفاتر تجارتی و نماینده داشت و تقریباً تمام تولیدات ایران بویژه در حوزه کشاورزی را معامله می‌کرد و صادرات فوق العاده‌ای نیز به روسیه و اروپا داشت. او که خود معاملات پولی و شبه بانکی را نیز انجام می‌داد، نمایندگانی در اروپا (از جمله برادرش) داشت که از طریق آنها معاملات خود را به سرانجام می‌رساند.

امین الضرب بعدها خود به سفر اروپا رفت و پیشرفت‌های آنان را از نزدیک دید. وی تلاش بسیاری انجام داد و هزینه‌های گزافی را متحمل شد تا در ایران راه‌آهن احداث کند، چرا که اعتقاد داشت راه‌آهن ایران را به تولید صنعتی می‌رساند. امین الضرب نخستین سرمایه گذار صنعتی ایران و احداث کننده کارخانه‌جات متعددی در کشور از جمله کارخانه برق، بلورسازی، چینی سازی، ابریشم بافی، کارخانه ذوب آهن و… بود و خط آهنی نیز از آمل تا محمود آباد کشید (برای تجارت و معدن کاوی)، اما همه رویاهای او برای صنعتی شدن ایران در زمان حیاتش رنگ حقیقت به خود نگرفت.

در میان اسناد به جای مانده از امین الضرب، نامه‌های او به رجال و شخصیت‌ها مهم است. نامه‌ای از او به ناصرالدین شاه میان این اسناد وجود دارد که بسیار حایز اهمیت است. امین الضرب در این نامه که سال ۱۲۹۶ آن را نوشت، پیشنهاد تاسیس بانک را به ناصرالدین شاه ارائه می‌کند، بانکی که اگر تاسیس شود، نه تنها مشکلات نظام پولی را سامان خواهد داد، بلکه با آن می‌توان به جهش تولید و صنعتی شدن کشور دست پیدا کرد. فکر او بر این است که اگر بانک تاسیس شود سرمایه‌اش را در تولید و همچنین فراهم کردن زیرساخت‌ها صرف خواهد کرد. عجیب آنکه بانک‌های امروز ایران در زمینه تولید حضور چندانی ندارند.

محمدحسن امین الضرب در ابتدای این نامه پس از تعارفات معمول، سعی می‌کند با کلامی ساده گزارشی از پیشرفت غرب در زمینه تولید بدهد. به زعم او غربی‌ها تلاش بسیار کرده و برنامه‌ریزی دقیق داشتند تا توانستند به پیشرفت علمی و در نتیجه «جهش تولید» برسند: «البته بساط فرنگ به نظر مبارک رسیده است. فرنگستان سابقا این اوضاع را نداشته‌اند. با کمال زحمت و مشقت زندگانی می‌کردند. عقلای آنها از قرینه اسباب‌ها تهیه نمودند، به خیال ساختن کشتی بخار افتادند، چند نفر با یک دیگر متحد شدند و ساختند و جاری نمودند. چون نفع او را مشاهده کردند به راه آهن و ساختن تلگراف پرداختند و متوجه ساختن کارخانه‌های ابریشم کشی و قندسازی و بلورسازی و زری و ماهوت بافی و چیزهای دیگر شدند. تا آنکه متدرجا کار را به جایی رسانیدند که آنچه مایحتاج حلق است جمیعاً با کارخانه‌های بخار می‌سازند و می‌دانند که سبب این است که از اول سر رشته را که به دست آوردند رها نکرده‌اند و روز به روز توجه کردند تا کار را از پیش بردند.»

مواجهه امین الضرب و غرب

همانطور که اشاره شد امین الضرب در نامه به ناصرالدین شاه از پیشرفت‌های غربی‌ها سخن به میان می‌آورد. همچنین اشاره شد که او خود به اروپا سفر کرد و دستاوردهای غربی‌ها را از نزدیک دید. حال سوال این است که آیا او شیفته و شیدای غرب بود؟

از فحوای نامه‌های بجای مانده از او می‌توان متوجه شد که امین الضرب نه تفکر غربی که علم و تلکنولوژی غربی‌ها را برای کشور و مردم خود می‌خواهد. می‌توان او را شیفته تکنولوژی و ابزارآلات جدید معرفی کرد، اما به هیچ عنوان نمی‌توان غرب زده‌اش نامید. اتفاقاً او بسیار به غربی‌ها بی‌اعتماد بود.

یکی از نامه‌های او به برادرش حاج ابوالقاسم (در اروپا نمایندگی‌اش را برعهده داشت) که به تاریخ پنجم رجب ۱۲۸۷ نوشته شده اهمیت ویژه‌ای دارد. او در این نامه نوشته است:

«مطلب دیگر آنکه اگر ممکن شود یک واپورکه زمین شخم می‌کند، بخرید به ایران بفرستید، خیلی خوب است، بر فرض اینکه مایه کاری هم آدم بفروشد ضرر ندارد، به کار مسلمانان می‌آید، مردم می‌بینند طالب می‌شوند. جان ده هزار حیوانات خریده می‌شود… در فکر این کار باشید، لکن اسباب‌های خرده او را همه چیزش را یدکی هم بگیرید، اگر ممکن شود یک نفر عمله فرنگی یا مصری که سر رشته تمامی داشته باشد، به همراه بفرستید، خیلی خوب است، مواجب یک سال با او قطع کنید که به ایران بیاید و برود.

همین قدر که در ایران متداول شد و اهل جباخانه دیدند، جور او را خواهند ساخت. شرطش این است که آدم با سررشته همراه او باشد، نشان بدهد چه جور پیاده می‌کنند و به چه نوع بخار حبس می‌کنند و به چه نحو راه می‌برند. البته کوتاهی نکنید، اگر بیاید غیر از مواجب نوکر، هزار تومان کمتر نخواهم فروخت. و یکی دیگر آنکه یک چاه در خانه حفر شده، به جهت بی آبی با دلو آب می‌کشند، بسیار صعوبت دارد، اگر ممکن شود اسبابی که مثل تلمبه باشد که از سی و پنج ذرع چاه آب را به سهولت بالا بیاورد از خرید و ارسال نمودنش مسامحه و مضایقه نکنید.»

این نامه نشان روشنی از زیرکی محمدحسن در بررسی عقاید و اختراعات جدید است. در عین حال متوجه است که یک ماشین جدید بدون اشخاصی که قادر به راه اندازی آن باشند و بدون قسمت‌های یدکی کاملاً بی فایده است، ولی برای محمدحسن کمپانی اصلاً مهم نبود که یک اروپایی را استخدام کند که به ایران آمده و آن را به کار بیندازد.

با این اوصاف او در نامه دیگری به برادرش چنین می‌گوید: «چنانچه این فرنگی تقلب در ذاتش نباشد و بتواند آنچه فرمایش می‌دهید بیاورد.» در نامه دیگری نیز گفته است: «… اما به شرطی که مغبون نشوید، این پدرسوخته لامذهب فرنگی‌ها ذات ندارند، همان که آدم را آلوده کردند، آن وقت تا هرقدر برود فرو می‌کنند، چشم خود باز کنید به فرنگ مغبون نشوید.»

اینها نشان می‌دهد که امین الضرب غربی‌ها را کسانی می‌دانست که در صدد کلاهبرداری از مسلمانان خداترس هستند. بنابراین او فقط تکنولوژی غربی‌ها را می‌خواست نه فکر آنها را.

رویای آسودگی رعیت

همانطور که اشاره شد حاج امین الضرب از اصحاب سیدجمال الدین اسدآبادی بود و ایران را آزاد می‌خواست. توجه او به تکنولوژی و ابزارآلات جدید نیز هرچند که درآمد او را بالا می‌برد، اما بهرحال برای آسودگی ایرانیان هم بود. نامه درخواست تلمبه او به برادرش بجز علاقه او به چیزهای جدید، انسانیت و توجه او را به سایرین و به خصوص کسانی را که برایش کار می‌کردند نیز نشان می‌دهد. زمانی که امین الضرب از سختی کشیدن آب از چاه با دست سخن می‌گوید به فکر خودش نیست، بلکه به فکر کسی است که باید این کار را انجام دهد. آن هم در دوره‌ای که می‌شد افراد را با حقوق بخور و نمیر استخدام کرد و انجام دادن هر نوع کار سختی را از آنان خواست.

اقدامی که در کنار دیگر فعالیت‌های نیک‌خواهانه امین‌الضرب موجب شد نام او در تاریخ ایران به عنوان فردی خیرخواه ثبت شود، کوشش او در هنگامه قحطی سال ١٢٨٨ قمری بود؛ زمانی که همه تاجران گندم‌ها و جوها را احتکار کرده بودند و نان نایاب شده بود، امین‌الضرب با خرید مقادیر بسیار گندم از مازندران و حمل آن به تهران موجب نجات مردم از مرگ حتمی شد. این کار وی موجب شد، بسیاری از ساکنان پایتخت بتوانند نان تهیه کنند.

چنانچه این فرنگی تقلب در ذاتش نباشد و بتواند آنچه فرمایش می‌دهید بیاورید… اما به شرطی که مغبون نشوید، این پدرسوخته لامذهب فرنگی‌ها ذات ندارند، همان که آدم را آلوده کردند، آن وقت تا هرقدر برود فرو می‌کنند، چشم خود باز کنید به فرنگ مغبون نشوید این شیوه رفتار در زندگی امین‌الضرب موجب شد پسرش حاج حسین نیز راه او پدر را ادامه دهد. همزمان انقلاب مشروطه‌، حسین جانب‌ مشروطه‌خواهان‌ را گرفت‌، چنان که‌ در دوره اول‌ از سوی‌ تجار تهران‌ به‌ نمایندگی‌ مجلس‌ برگزیده‌ شد. در خانه پدری حاج حسین امین الضرب بود که او و دیگر نمایندگان تجار و بازرگانان بزرگ دارالخلافه گرد آمده بودند تا فرمان مشروطیت برایشان آورده و خوانده شود.

معرفی کتاب

درباره زندگی، خدمات و تفکرات حاج محمد حسن کمپانی کتاب «امین دارالضرب: زندگینامه حاج مجمد حسن کمپانی» نوشته شیرین مهدوی و ترجمه منصوره اتحادیه و فرحناز امیرخانی حسینک‌لو توسط نشر تاریخ ایران منتشر شده است. مهدوی یکی از نوادگان امین الضرب است و این کتاب را برای رساله پایان‌نامه دانشگاهی‌اش نوشت. نخستین چاپ ترجمه فارسی این کتاب سال ۱۳۷۷ منتشر شد. چاپ دوم این کتاب نیز سال ۱۳۹۶ با شمارگان هزار نسخه، ۴۱۱ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

همچنین کتاب «اسناد امین‌الضرب: مکاتبات دکتر اصغر مهدوی و شیرین مهدوی، به انضمام پنج رساله و مقاله درباره خاندان و اسناد امین‌الضرب» نیز به کوشش نادر مطلبی کاشانی توسط انتشارات طهوری منتشر شده است.

مهدی بامداد در جلد سوم کتاب «شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری» نیز در فصلی درباره امین الضرب نوشته است.