بوذری نژاد گفت: همیشه در تمدن اسلامی در خصوص نسبت دانش فقه و دانش فلسفه عملی مباحثی بین بزرگان فلسفه در گرفته که جایگاه حکمت عملی را در تمدن اسلامی نشان بدهد.

یحیی بوذری نژاد دانشیار دانشگاه تهران و پژوهشگر فلسفه و اندیشه اجتماعی متفکرین مسلمان در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص برپایی همایش حکمت عملی مبانی و روش‌ها که از سوی مؤسسه حکمت و فلسفه اسلامی برگزار می‌شود؛ گفت: فلسفه در اصطلاح در گذشته به معنای علوم بود. علوم را تقسیم می‌کردند به علوم نظری و علوم عملی و علوم صناعی یا فلسفه نظری و فلسفه عملی و فلسفه صناعی.

وی ادامه داد: در تعریف آنها باید گفت که هر علمی موضوعی دارد که در خصوص مسائل یک علم بحث می‌کند. اگر وجود موضوع علمی وابسته به أراده و اختیار و کنش انسان باشد این را در اصطلاح علوم عملی یا فلسفه عملی می‌گوئیم و اگر موضوع علمی در اختیار انسان‌ها نباشد به آن علوم نظری می‌گوئیم. به عنوان مثال وقتی می‌خواهید در خصوص مواد و ترکیبات مواد صحبت کنید یا در خصوص ستارگان تحقیق انجام بدهید وجود این علوم مثل ستارگان و اجسام و این پدیده‌های طبیعی هیچکدام وابسته به اراده انسان‌ها نیست یعنی اراده انسان در آفرینش آنها و در ایجاد آنها دخلی و تصرفی ندارد به این علوم، نظری می‌گوئیم. اما وقتی در خصوص سیاست، اقتصاد، مدیریت انسان‌ها، انواع حاکمیت و ساختارهای حکومت و، مسائل اجتماعی صحبت بکنید همه در گرو این است که انسان تحقق داشته باشد و کنش و اختیار داشته باشند تا این علوم و روابط شکل بگیرد تا انسان نباشد و نیاز به تبادل کالا بین انسان‌ها نباشد دانش اقتصاد و مدیریت و دانش این چنینی را شکل نخواهد گرفت.

بوذری نژاد افزود: در گذشته حکمت و فلسفه عملی هم مرادش این است. یعنی پرداختن به موضوعاتی که وجود آنها در اختیار انسان است. در گذشته آن را به اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن تقسیم می‌کردند. تدبیر منزل امروز توسعه پیدا کرده و به دانش‌هایی همچون اقتصاد تبدیل شده سیاست مدن هم در خصوص جامعه آرمانی و جامعه فاضله و انواع جوامع فاضله و غیر فاضله بحث می‌کند این تعریفی است که در خصوص حکمت عملی ارائه می‌دهیم.

این نویسنده کتب فلسفی با تاکید بر اینکه حکمت عملی مبانی هستی شناسی، مبانی روش شناسی و معرفت شناختی را دارد، ادامه داد: یکی از مهمترین مبناهای روش فلسفه عملی و حکمت عملی توجه کردن به روش استدلال قیاس برهانی است یعنی سیر از کل به جز با توجه به تکیه بر یقینیات و بدیهیات که در منطق صوری بیان شده است. در حوزه روش شناسی ویژگی‌هایی در فلسفه عملی وجود دارد در حوزه هستی شناسی بی‌تردید حکمت عملی مبتنی بر باور به وجود عوالم عقل و عوالم غیر محسوس است و در واقع به اینکه فراتر از جهان ماده کمالی برای انسان در نظر گرفته شده است.

وی ادامه داد: این همایش در صدد این است که در خصوص فلسفه عملی و آنچه که در گذشته تاریخی ما بوده مباحثی را از نگاه متخصصین با توجه به مقالات مختلفی که ارسال می‌شود، بررسی کند. ما باید جایگاه حکمت عملی را در جهان اسلام نشان دهیم. به نظر می‌رسد که در تمدن اسلامی در کنار فلسفه عملی از دانش‌های عملی دیگری که وابسته به علوم نقلی، وابسته به علومی است که برخاسته از اسلام و قرآن است داریم مثل دانش فقه.

اختلاف نظر فارابی و بوعلی سینا در خصوص دانش فقه

بوذری نژاد ادامه داد: همیشه در تمدن اسلامی در خصوص نسبت دانش فقه و دانش فلسفه عملی مباحثی بین بزرگان فلسفه در گرفته که جایگاه حکمت عملی را در تمدن اسلامی نشان بدهد. ابونصر محمد فارابی معتقد است که آنچه که کلیاتش در حکمت عملی و فلسفه عملی بیان شده جزئیات آن در فقه بیان شده است یعنی در نگاه فارابی فلسفه عملی در رأس قرار دارد و جایگاه اساسی را در نظام اندیشه و در عمل دارد و دانش فقه بیان جزئیات فلسفه عملی است البته دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا هم تفاوتی دارد با فارابی و آن این است که مبادی فقه و فلسفه عملی در فقه و شریعت آمده است در واقع بزعم بوعلی باید این‌طور گفت که حکمت عملی و فلسفه عملی بیان جزئیات مبادی شریعت هست. در هر صورت علی‌رغم اینکه بین این متفکر بزرگ اختلاف وجود دارد در خصوص نسبت فقه و حکمت عملی ولی هردو به جایگاه عظیم و مهم فلسفه عملی و حکمت عملی اشاره دارند با رویکردهای متفاوت و نگاه‌های مختلفی که بینشان وجود دارد.

وی با طرح این سوال که چرا امروز بازگشت و پرداختن به مسائل حکمت عملی مهم و ضروری است؟ ادامه داد: معتقدم سه گونه علم اجتماعی در تاریخ بشر روی داده است نخست علم اجتماعی که مبتنی بر روش قیاس منطقی است و همان حکمت عملی که توسط فارابی و طرفداران او در جهان اسلام تحقق پیدا کرد و دیگری علم اجتماعی که مبتنی بر آرای ابن خلدون که او هم مبتنی بر تجربه و حواس دانش عمران شکل داد. دیگر معرفت اجتماعی در دنیای جدید است و آن هم کنار گذاشتن روش قیاس منطقی و روش توجه به نقل و سنت در عصر جدید که در آن پرداختن به مسائل اجتماعی و کنش‌های انسان با توجه به روش‌های جدید است.

پژوهشگرفلسفه و حکمت در خصوص روش‌های جدید در حوزه تحقیقات اجتماعی گفت: روش‌های جدید در حوزه تحقیقات اجتماعی یا روش‌های کمی است یعنی کسانی که می‌خواهند هم آنچه که در علوم تجربی وجود دارد را به عنوان روش وارد علوم اجتماعی کنند مثل دورکهایم و کنت و یا محقق مسائل اجتماعی و انسانی را با روش تجربی بررسی نمی‌کند و از روش‌های تفسیری استفاده می‌کند.

وی ادامه داد: این سه اتفاق در دنیا افتاده است و در هر یک مبانی هستی شناسی و معرفت شناختی مختلفی وجود دارد. امروز نه در حوزه علوم اجتماعی که مبتنی بر روش‌های کمی است و نه در حوزه علوم اجتماعی که بر مبتنی بر روش‌های کیفی است ما به قطع و یقین نمی رسیم بر خلاف ادعایی که در ابتدا دانشمندان جدید مطرح می‌کردند که اگر روش تجربه را در تحقیقات به کار ببریم به قطعیت و یقین میرسیم؛ در هر دو روش به یک نسبیت رسیدیم.

نوذری نژاد افزود: امتیاز حکمت عملی به آن بهره‌ای است که از یقین و قطع در حوزه عمل دارد و پذیرش عوالم متعدد هستی است و امروز در حوزه دانش‌های عملی بشر نیاز به یک قطع و یقین دارد که آن را دستاویز خود قرار دهد و حکمت عملی می‌تواند این امتیاز نسبت به علوم اجتماعی جدید را ایجاد کند. توجه به حکمت عملی بازخوانی گذشته تاریخی در حوزه اجتماعی است و احیای آنچه که متفکرین در جهان اسلام در حوزه عمل و کنش اندیشیده‌اند.

وی در پایان گفت: این جایگاه حکمت عملی در تمدن بشری و اسلامی و از طرفی علوم اجتماعی جدید و نسبت آن با فلسفه عملی باعث شده است که مؤسسه فلسفه و حکمت با برگزاری همایشی اذهان متفکران را نسبت به حکمت عملی تحریک نماید.