به گزارش خبرنگار مهر، مجموعهمقاله «زیرزمین کوستوریتسا؛ در بوته نقد سیاسی» با گردآوری و ترجمه روبرت صافاریان بهتازگی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
امیر کوستوریتسا کارگردان مسلمان صرب است که سال ۱۹۵۴ در سارایوو متولد شد. او ازجمله فیلمسازان اروپای شرقی است که در عرصه بینالمللی شناخته میشود و فیلم «زیرزمین» که سال ۱۹۹۵ ساخته شد، یکی از آثار شناختهشده اوست.
روبرت صافاریان نویسنده و منتقد ایرانی هم از علاقهمندان سینمای کوستوریتسا و فیلم «زیرزمین» است که نسخهای از نوار VHS آن را داشته و پروندهای هم درباره عنوانبندی اینفیلم در مجله سینمایی «۲۴» کار کرده است. علاقه به اینفیلم باعث شده صافاریان مجموعهای از مقالات نقد و بررسی درباره اینفیلم را گردآوری و ترجمه کند. وجه تشابه اینمقالات دیدگاه و نقد سیاسی آنهاست.
صافاریان میگوید زیرزمین را برای اولین بار که دیدیم، همه شیفتهاش شدیم و کسی به معناهای سیاسی و ایدئولوژیک فیلم فکر نکرد. پرداخت سینمایی فوقالعادهی فیلم، بازی پرشورِ بازیگرانش و مهمتر از همه ترکیب غریب موسیقی و قصه در آن مسحورکننده بود ــ و هنوز هست. پرداخت کارتونوار حوادثِ فیالواقع تلخ، یادآور فلینی است و به هم آمیختگی گاهگاهی رویدادهای فراواقع با واقعگرایی، رئالیسم جادویی را به ذهن میآورد. فیلم در نخستین سکانس خود که آمیزهای است از موسیقی پرشور سازهای بادی و سرمستی فاسد بعد از یک چپاول موفق و سپس بمباران و جنگ، میخ خود را میکوبد و تا پایان بدون اینکه نفس کم بیاورد، سه ساعت میتازد. چرا به ذهن ما آدمهای «معصوم» سینمادوست و انساندوست خطور نمیکرد که سازندهی فیلم به نژادپرستی و دفاع از کشتارهای جمعی متهم شود؟
بهجز مقدمه کتاب که «زیرزمین و ما» نام دارد و موخره آن با عنوان «چه زیبا دروغ میگویی!» ۱۰ مقاله در اثر پیشرو منتشر شدهاند. «زیرزمین کوستوریتسا؛ در بوته نقد سیاسی» یکپیوست هم دارد که عناونش «تاریخ جنگهای فروپاشی یوگسلاوی» است.
مخاطب کتاب پس از مقدمه، در قدم اول با عنوان «نخستین واکنشها» روبروست که ۵ مقاله را با اینترتیب با نام نویسندگانشان شامل میشود: «کوستوریتسای شیاد (آلن فینکل کراوت)»، «منِ شیاد (امیر کوستوریتسا)»، «پروپاگاندای هذیان آلود امیر کوستوریتسا (آلن فینکل کراوت)»، «نخل طلا به دروغهای کوستوریتسا اعطا شد (استانکو سِرُویچ)» و «زیرزمین، یا پاکسازی قومی بهمثابه ادامه شعر با وسائل دیگر (اسلاوی ژیژک)».
۵ مقاله بعدی کتاب هم از اینقرارند: «زیرزمین کوستوریتسا: تمثیل تاریخی یا پروپاگاندا؟ (دینا یوردانووا)»، «قضیه کوستوریتسا (سونیا یونتیلا)»، «امیر کوستوریتسا و روایتهای تاریخ یوگسلاوی (جودیت کین)»، «بازیابی زیرزمین کوستوریتسا به مثابه نقدی بر ناسیونالیسم قومی (سین هومر)» و «از موسیقیهای بالکان تا "موسیقی بالکان" (آلکساندر مارکوُیچ)».
صافاریان پیش از شروع متن کتاب به مخاطبان ایناثر پیشنهاد کرده اگر با جنگهای پس از فروپاشی یوگسلاوی آشنایی ندارند، پیوستهای انتهای کتاب را درباره تاریخ بالکان مطالعه کنند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
اما ضربه بازگشتناپذیر به روابط کوستوریتسا و مسلمانان بوسنی زمانی وارد آمد که آپارتمان والدین او در سارایوو مورد حمله قرار گرفت و خانوادهاش ناچار شدند به مونتهنگرو فرار کنند. اندکی بعد از اینماجرا، پدر او بر اثر سکته قلبی درگذشت. به قول کوستوریتسا، پدرش را جنگ و از دست دادن وطنش کشت. در اینمقطع کوستوریتسا بر اینباور بود که اگر به سارایوو برگردد کشته میشود، و بعد از آن دیگر هرگز به اینشهر نرفت.
کوستوریتسا هرگز موضوع نیاکان صرب خود را پنهان نکرده بود، اما در سال ۱۹۹۳ در مصاحبهای با مجله سینمایی فرانسه پوزیتیف گفت: «من صرب به حساب میآیم، اما صرب نیستم. برای اینکه همه طرفهای درگیر را مورد انتقاد قرار دادهام، مسلمانان بوسنی _ گروهی که به آنها تعلق دارم _ مرا خیانتکار میدانند.» بعد از اتمام ساخت فیلم رویای آریزونا که به مذاق تماشاگران آمریکایی چندان خوش نیامد، کوستوریتسا به اروپا برگشت و ساختن زیرزمین را شروع کرد، پروژهای که در سال ۱۹۹۳ آن را «یک کمدی سوررئالیستی که به من اجازه میدهد سلامتیام را حفظ کنم» توصیف کرد.
اینکتاب با ۲۸۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۳۵ هزار تومان منتشر شده است.