به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، برنامه نمایش و نشست نقد و بررسی مستندهای «دو راه حل برای یک مسئله» و «قضیه شکل اول شکل دوم» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی با حضور روبرت صافاریان مستندساز و منتقد پیشکسوت سینما در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
پس از نمایش این دو اثر روبرت صافاریان گفت: آنچه از این فیلمها بیش از هر چیز به یاد میماند، مصاحبههای موجود در آن است و یکی از دلایل جذابیت این مصاحبهها، افرادی هستند که با آنها گفتوگو میشود. بسیاری از این افراد در فعالیتهای سیاسی سالهای ابتدایی انقلاب نقش بسیاری داشتند و بسیاری از آنها امروز دیگر در قید حیات نیستند.
وی با بیان اینکه کتابی درباره کیارستمی نوشته که در آن به فیلم «قضیه شکل اول شکل دوم» پرداخته شده است، افزود: من معتقدم این اثر یک شاهکار است البته نقصهایی نیز به آن وارد است. یکی دیگر از دلایل جذابیت این اثر مربوط به سال ساخت آن است زیرا در سال ۱۳۵۸ و در ابتدای انقلاب ساخته شده است اما با این وجود کیارستمی خود را درگیر آن فضا نکرده و این موضوع بسیار قابل تقدیر است.
صافاریان بیان کرد: کیارستمی حتی در فیلمهای بلند خود نیز به موضوعات دراماتیک نزدیک نمیشود و در گفتوگوهایی به این موضوع اشاره کرده بود. بخش ابتدایی این فیلم دربردارنده اثری با مختصات آموزشی است و دارای دکوپاژ، بازیگر، تدوین و… بوده و شکل مستند ندارد.
این منتقد سینما عنوان کرد: فاصله گرفتن از احساسات گرایی مقولهای است که با روحیه مستندسازی بسیار همجهت است. یک مستندساز زمانی که موضوعی را انتخاب میکند، به جای اینکه خود درگیر آن شود و به موضع گیری روی آورد، باید اجازه دهد که افراد مقابل دوربین موضع گیری کرده و مخاطب را در معرض نظرات متفاوتی قرار دهند و کیارستمی در این دو فیلم چنین رویکردی را در پیش گرفته است.
این منتقد پیشکسوت سینما ادامه داد: فیلم «قضیه شکل اول شکل دوم» دارای بخشی داستانی است و در ادامه به شکلی مستند، نظر افراد مختلف درباره آن بخش پرسیده میشود. برای من سوال است که چرا از چنین ساختاری آنطور که باید دیگر در سینمای مستند ایران استفاده نشده است؟ این ساختار علاوه بر اینکه دارای کشش و جذابیت زیادی است به فیلمساز نیز کمک میکند تا از موضوع فاصله گرفته و از قضاوت خودداری کند.
صافاریان یادآور شد: در فیلم «دو راه حل برای یک مسئله» نیز شباهتهایی با اثر مذکور از نظر ساختاری مشاهده میشود. در این فیلم قرار بود کارشناسان تعلیم و تربیت درباره موضوع مورد بحث اظهار نظر کنند اما مصادف شدن این فیلم با زمان انقلاب باعث شد تا کیارستمی به سراغ افراد سیاسی برای انجام گفتوگو برود. کیارستمی در آن سالها بیش از هر چیز به مسئله ارائه «راه حل» میپرداخت و این موضوع در چگونگی نام گذاری اثر هم به چشم میخورد.
وی در ادامه گفت: اگر دستیابی به حقیقت برای ما ممکن نیست در عوض میتوانیم نسبت به مسائل روزمره به دنبال ارائه راه حل باشیم و این موضوع در فیلمهای کیارستمی دارای پیشینه تاریخی است. او پیش از انقلاب به ۲ گونه فیلمهای آموزشی و فیلمهای داستانی بلند و نیمه بلند همچون «مسافر»، «تجربه» و «گزارش» گرایش داشت و این آثار او در ادامه جریان تلخ اندیش سینمای ایران قرار میگیرند و او در ساخت آن فیلمها تحت تاثیر فضای روشنفکری موجود در دهه پنجاه قرار دارد. اما فیلمهای آموزشی کیارستمی نیز وجوهی دیگر از نوع نگرش او را بازتاب میدهد و آن نوع تفکر روشن اندیش اوست که تمایل دارد آموزشهایی را برای کودکان داشته باشد و این موضوع را به صورت جدی دنبال میکند.
صافاریان ادامه داد: برای کیارستمی مقوله فرم دارای اهمیت زیادی است به همین دلیل در این ۲ اثر اندازه کادرها همه به یک اندازه بوده و او به دنبال نوعی مینیمالیزم است و کیارستمی از به کار بردن المانهای زیاد که ممکن است ذهن مخاطب را منحرف کند پرهیز می کند.
این منتقد در پایان درباره ساختار این دو اثر بیان کرد: ساختار «قضیه شکل اول شکل دوم» بر مصاحبه استوار است در حالی که امروزه بسیاری از مستندسازان گمان میکنند به کار بردن مصاحبه در فیلم مستند چندان رویکرد درستی به نظر نمیرسد و به وجه هنری آثار لطمه وارد می کند، در حالی که مصاحبه یکی از ارکان فیلم مستند است و اگر به خوبی از آن استفاده شود میتواند به تاثیر یک اثر اضافه کند. ضمن اینکه افراد با توجه به علایق شخصی خود میتوانند بخشی از یک فیلم را جذاب دانسته و نسبت به سایر بخشها نقد داشته باشند. زمانی که فیلمساز یک موضوع محوری را برای اثر خود انتخاب میکند لازم است از پرداختن به موضوعات دیگر بپرهیزد و روی مسئله اصلی تمرکز کند.
نظر شما