به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تمدن آزتک» نوشته لوئیس واربرتون بهتازگی با ترجمه سیما مولایی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب هشتادوهفتمینعنوان از مجموعه «تاریخ جهان» است که اینناشر ترجمهاش را چاپ میکند.
کتابهای «مجموعه تاریخ جهان» برای عرضه چشم اندازی گسترده و ژرف از سیر تاریخ منتشر میشوند. اینمجموعه زمینههای فرهنگی رخدادهای تاریخی، اندیشههای سیاسی، فرهنگی و فلسفههای تاثیرگذار را در گذر تمدن بینالنهرین، مصر باستان، یونان، روم، اروپای قرون وسطی و ... معرفی میکند.
درباره تمدن آزتک باید از اینجا شروع کرد که مکزیکِ امروزی، اسپانیایی نیست. بلکه ترکیبی از فرهنگ اسپانیایی و فرهنگ بومی است که پیش از فتوحات اسپانیاییها شکوفا بود. بانفوذترین فرهنگ بومی اینمنطقه متعلق به آزتکهاست که پیش از آمدن اسپانیاییها قدرت را در دست داشتند. مکزیک بسیار مدیون آزتکهاست که ایندین حتی شامل نام کشور نیز میشود. چون مردمانی که امروزه آزتک نامیده میشوند خود را مکزیکا میخواندند.
نام تمدن آزتکها یادآور ماسکهای پوشیده از گوهر، گاهشماریهای سنگی عظیم و سرآذینهای درهمبافته از پَر است. این نام بازتاب افسانههایی است درباره کاخهای مجلل پر از طلا، امپراتوری پهناور و پیوسته در حال جنگ، و خدایان تشنه خون که خواهان قربانی کردن انسانها بودند. اما تمدن آزتکها از حقیقتهایی است که گاهی شگفتانگیزتر از افسانه هستند.
شهر سفید درخشان تنوچتیتلان، کانون تمدن پرتکاپو اما محکوم به فنای آزتکها بود. آزتکها طی ۲۰۰ سال تا آمدن اسپانیاییها در دره مکزیک و فراتر از آن رشد و پیشرفت داشتند و با جنگ و دادوستد موفق شده بودند امپراتوری قدرتمند و ثروتمندی بسازند. اما اسپانیاییها شهرهای آزتک را با خاک یکسان کردند و با الگو گرفتن از شهرهای اسپانیایی آنها را از نو ساختند. آنها زبان، فرهنگ و دین خود را به آزتکها تحمیل کردند. هدف اسپانیاییها از میان برداشتن همه نشانههای تمدن آزتک از سرزمینی بود که آن را اسپانیای نو خواندند اما با وجود سالها خفقان بیرحمانه موفق نشدند و آزتکها توانستند از بسیاری جنبهها تاب بیاورند که امروز با فرهنگ و دین مردم مکزیک گره خوردهاند.
کتاب «تمدن آزتک» بهجز پیشگفتاری که دارد، ۷ فصل اصلی را شامل میشود که بهترتیب عبارتاند از: «هویتز یلوپوچتلی به ما فرمان میدهد در جستجوی اینمکان باشیم»، «فرمانروای خراجگزاران بیشمار»، «این گونه آنهمه اسیران نگونبخت زج میکشیدند»، «وجود خانههای فراوان بزرگ و زیبا»، «جایگاه عذاب انسان»، «نگذارید به اینجا بیایند!» و «چیزهایی نو و متفاوت».
نسخه اصلی اینکتاب سال ۱۹۹۵ توسط انتشارات لوسنت بوکز منتشر شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
سومین و بزرگترین تغییر در مراسم دینی آزتکها صورت گرفته بود. آزتکها باور داشتند هویتزیلوپوچتلی سبب بروز مصیبتهای سالهای ۱۴۴۶ تا ۱۴۵۵ بود، زیرا خدا از آنها خشمگین بود. مونتزوما بر این عقیده بود که تنها راه خشنود کردن خدا و در نتیجه پیشگیری از بروز فاجعه در آینده اهدای هرچه بیشتر چیزی بود که هویتزیلوپوچتلی خواهانش بود _ خون انسان. برای انجام دادن اینکار یافتن بیوقفه انسان برای قربانیکردن ضروری بود و برای رسیدن به این منظور بهترین راه شدت بخشیدن به خشونتهایی بود که ایتزکوآتل آغاز کرده بود. از آن زمان به بعد امپراتوری آزتک دایم درگیر جنگ بود.
از آنجا که دره مکزیک گنجایش جنگهای تمامنشدنی را نداشت، مونتزوما تصمیم گرفت مرزهای آزتک را به آن سوی دره گسترش دهد. قبیلهها یکی پس از دیگری در جنوب و شرق تنوچتیتلان زیر فرمان او درآمدند. چیرگی بر قبیلههای کناره خلیج مکزیک نهتنها انسان برای قربانیکردن فراهم میکرد بلکه سرزمین حاصلخیز آنها میتوانست، در صورت بروز قحطی دیگر، منبع دریافت مواد خوراکی به صورت خراج باشد. مونتزوما ابتدا [قبیله بومی] مکستکا در کوئیتساواکا و سپس توتوناکا در جایی که امروز وراکروز خوانده میشود و سرانجام شماری از قبیلههای متحد در تپهکا را فتح کرد. مرزهای امپراتوری اکنون به دریا، که بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر با تنوچتیتلان فاصله داشت، رسیده بود. اما حتی این هم کافی نبود.
اینکتاب با ۱۴۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.