ایمان ابراهیمی سال‌هاست زندگی‌اش را وقف پرنده‌های ایران کرده است. امروز به سراغ او رفتیم تا درباره امید، تنها درنای باقی‌مانده در ایران حرف بزنیم.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - جواد شیخ الاسلامی: در روزهای گذشته حضور درنای امید در ایران و تلاش سازمان حفاظت از محیط زیست برای نجات این گونه نادر خبرساز شد. این سازمان با همکاری فعالان محیط زیست و علاقه‌مندان به پرنده‌ها، به امید اینکه امید را پس از ۱۵ سال از تنهایی دربیاورد، اقدام به تهیه یک درنای ماده کرد. با اینکه بسیاری از فعلان محیط زیست و مردم کشورمان امیدوار بودند که این دو درنا با موفقیت با هم آشنا شوند و در سال‌های آینده با هم به ایران برگردند، این پروژه هم با شکست مواجه شد.

به همین دلیل امروز به سراغ ایمان ابراهیمی، فعال محیط زیست، عکاس طبیعت و پرنده‌نگر خوب کشورمان رفتیم تا درباره ریز و درشت حضور درناها در ایران، وضعیت درنای امید، دلایل شکست پروژه‌های حفظ درنا و جایگاه ایران در میان کشورهای میزبان پرنده‌های مهاجر صحبت کنیم.

تاریخچه حضور درناهای سفید سیبری در ایران

اولین گزارش از حضور درنای سیبری در ایران مربوط به سال ۵۶ است. مقاله‌ای چاپ می‌شود و در آن بیان می‌شود تعداد ۳۷ درنا سیبری در منطقه فریدون‌کنار ایران زمستان‌گذرانی می‌کنند. به صورت شفاهی هم در تاریخ‌هایی قبل از این داریم که چون شفاهی است قابل استناد نیست. از همان زمان هم حفاظت از این درناها شروع می‌شود. درنای سیبری سه جمعیت دارد. یک جمعیت از درنای سیبری بهار و تابستان را در سیبری می‌گذراند و در پاییز به سمت دریاچه‌ای در چین می‌رود. این جمعیت از درنای سیبری در حال حاضر دو هزار و هفتصد تا سه هزار تا جمعیت دارد. البته این تعداد هم بسیار کم محسوب می‌شود و آنها هم با خطر جدی انقراض روبرو هستند. چرا که دریاچه پویانگ چین هم وضعیت خوبی ندارد و این تأثیرش را روی جمعیت درناهای سیبری می‌گذارد. جمعیت دوم درنای سیبری جمعیتی است که از سیبری به سمت هند مهاجرت می‌کرده و برمی‌گشته که این درناها در سال ۲۰۰۲ برای همیشه منقرض شدند. جمعیت آخر هم جمعیتی است که از سیبری به سمت فریدون‌کنار ایران می‌آمد. از این جمعیت هم در حال حاضر فقط «امید» باقی مانده است. بنابراین ما عملاً فقط جمعیت چین را داریم که همچنان به صورت طبیعی دارد زندگی می‌کند.

محل سکونت درنای امید در ایران، دامگاه‌های دست‌ساز جوامع محلی است

درنای سیبری در پاییز به ایران می‌رسد و در دامگاه‌های ایران می‌نشیند. این درنا تمام مدت زمستان‌گذرانی‌اش را اینجاست و دوباره به سیبری برمی‌گردد. این جمعیت در هنگام برگشت از فریدون‌کنار که جنوب شرقی ایران است، پروازش را به سمت جنوب غربی خزر ادامه می‌دهد. حاشیه جنوبی خزر را طی می‌کند، دقیقاً لبه غربی دریای خزر را می‌گیرد و بالا می‌رود، تا برسد به جلگه رود وُلگا در شمال غربی دریای خزر. اینجا یک استراحت طولانی دارد و بعد دوباره به سمت شمال شرقی دریای خزر و بعد تا نزدیکی مدار قطبی پرواز می‌کند. نزدیکی مدار قطبی محلی است که این درنا باید زادآوری کند، اما با توجه به اینکه فقط امید از این جمعیت مانده، متأسفانه دیگر زادآوری نداریم. کل این مسیر هم تقریباً ۵۷ روز طول می‌کشد.

بزرگ‌ترین کشتار سیستماتیک پرنده‌ها در خاورمیانه، متعلق به فریدون‌کنار ایران است!

ما یک معضلی در ایران داریم که نزدیک به چندین دهه طول کشیده است. این معضل از دهه ۴۰ به صورت یک مشکل جدی درآمده و همچنان هم ادامه دارد؛ آن هم شکار سیستماتیک و غیرقابل قانونی پرنده‌ها در منطقه فریدون‌کنار استان مازندران است. فریدون‌کنار تقریباً بزرگ‌ترین کشتار سیستماتیکی است که در کشورمان داریم. حتی می‌توان گفت این بزرگ‌ترین کشتار سیستماتیک پرنده‌ها در خاورمیانه است. حواس‌مان باشد که می‌گوئیم کشتار سیستماتیک، نمی‌گوییم بیشترین کشتار پرنده‌ها. کما اینکه گزارشات بین‌المللی نشان می‌دهد تعداد پرنده‌ای که سالانه در عربستان و عراق شکار می‌شود بیشتر از ایران است. ولی بزرگ‌ترین کشتار سیستماتیک، یعنی کشتاری که در یک سیستم و یک فرایند ثابت و منظم و سالانه اتفاق می‌افتد، متأسفانه در فریدون کنار ایران است. منطقه زمستان‌گذرانی درنا سیبری دقیقاً در مرکز دامگاه‌های فریدون‌کنار است. دامگاه‌ها دقیقاً جاهایی هستند که توسط جامعه محلی برای شکار فراهم شده‌اند. کشاورزها در فصل‌هایی که کشاورزی نمی‌کنند زمین‌های کشاورزی‌شان را تبدیل به تالاب‌های مصنوعی می‌کنند. بعد پرنده‌هایی که در این تالاب‌های مصنوعی می‌نشینند را به روش‌های مختلف شکار غیرقانونی می‌کنند و به فروش می‌رسانند. متأسفانه درنای سفید سیبری هم تمام زمستان را در این دامگاه‌ها سپری می‌کرده و ما با قطعیت زیادی می‌توانیم بگوییم درنای سفید سیبری را به دلیل شکار غیرقانونی از دست داده‌ایم. البته این انقراض دلایل دیگری هم دارد، از جمله کوچک‌تر شدن زیستگاه‌ها و به هم خوردن اکوسیستم، اما همه اینها در برابر معضل شکار در فریدون‌کنار دلایل کوچکی محسوب می‌شوند.

امید چند سال سن دارد؟! / امید سال‌هاست که هیچ درنای دیگری را ندیده است

سن امید مشخص نیست. تنها چیزی که می‌دانیم این است در حال حاضر سن بسیار بالا و حدوداً بیش از سی سال سن دارد. درناها در طبیعت بین ۳۴ تا ۳۶ سال عمر می‌کنند. بنابراین می‌شود گفت الآن سال‌های پایانی عمر امید است. اصلاً احتمال دارد امسال آخرین سال زندگی او بوده باشد. امسال پانزدهمین سالی بود که امید تنها به ایران می‌آمد. او نتوانسته جفت پیدا کند، به دلیل اینکه دیگر درنایی را نمی‌بینید. جمعیت غربی درنای سیبری که منقرض شده و فقط امید مانده است، محل زادآوری جمعیت شرقی که گفتیم در چین زمستان‌گذرانی می‌کنند و بهار به سیبری برمی‌گردند نیز کیلومترها با زیستگاه زادآوری امید فاصله دارد، بنابراین اینها اصلاً همدیگر را نمی‌بییند. به همین خاطر امید در تمام سال‌های گذشته هیچ درنای دیگری را ندیده است.

پروژه‌های پر خرجی که برای حفظ گونه درنا در ایران انجام شد

یکبار دیگر برای حفظ درنای سیبری در ایران تلاش شده بود که می‌شود گفت پر هزینه‌ترین پروژه‌ای بود که در ایران درباره پرنده‌ها اجرا شد. دو میلیون دلار بودجه آن پروژه بود که یک میلیون دلارش را به صورت غیرمنقول ایران فراهم کرد و یک میلیون دلارش را بخشی از سازمان ملل. با همه تلاش‌هایی که شد متأسفانه آن پروژه هم با شکست مواجه شد. تلاشی که امسال با آوردن یک درنای ماده از بلژیک صورت گرفت دومین تلاش برای حفظ این گونه است. البته این تلاش به صورت رسمی نبوده است. یعنی سازمان حفاظت از محیط زیست برای پروژه‌ای که امسال اجرا شد بودجه‌ای در نظر نگرفته است. بیشتر یک همکاری چندجانبه بین دو ارگان خارجی و چند انسان محلی بود که سازمان حفاظت از محیط زیست هم به آنها کمک می‌کرد. بنابراین به آن معنی پروژه‌ای نبود که با اسم مشخص و با طرح و برنامه مشخصی اجرایی شود.

چرا پروژه‌های حفظ درنا در ایران با شکست روبرو شدند؟

اینکه چرا هم تلاش قبلی و هم تلاش فعلی شکست خورد، چیز چندان غیرقابل پیشبینی نیست. پرنده‌های مهاجر به خصوص پرنده‌های مهاجر آبزی، مسیر بسیار پیچیده و طولانی دارند. آنها با مخاطرات بسیار زیادی در طی این مسیر روبرو هستند. به همین خاطر شما نمی‌توانید درنایی را که در اسارت پرورش داده‌اید به این راحتی در طبیعت رها کنید و توقع داشته باشید که او با امید شروع به مهاجرت کند. مسیر مهاجرت درنای سیبری در ایران بیش از ۵ هزار کیلومتر است. ۵ هزار کیلومتری که تکه به تکه‌اش مخاطرات زیادی دارد. در قسمتی از این مسیر ممکن است طوفان باشد، در قسمتی دیگر شکارچی‌ها حضور دارند، در قسمتی دیگر تالابی است که خشک شده و نمی‌شود در آن استراحت کرد. پرنده‌ای که می‌خواهد مهاجرت کند باید همه اینها را به صورت تجربی بداند. پرنده‌ها معمولاً کلیت مسیر را به صورت ژنتیکی می‌دانند اما اینکه در شرایط فعلی کدام تالاب خشک شده و کدام مسیر امن‌تر است، اینها چیزهایی است که پرنده باید تجربه کرده باشد. طبیعی است که بسیار دشوار و سخت است درنایی که در اسارت بزرگ شده بتواند چنین مسیری را طی کند. طبیعتاً با احتمال خیلی زیادی با شکست روبرو می‌شود.

پیش از آنکه دیر شود، برای حفظ دیگر پرنده‌های در خطر انقراض کاری کنیم

چیزی که اینجا بسیار بسیار قابل تأمل و بحث و مهم است، این است که این موضوع چه درسی به ما می‌دهد؟ ببینید، برای پروژه قبلی نجات درنا دو میلیون دلار هزینه شد که ناموفق بود. اگر همین بودجه قبل از اینکه جمعیت درنا به یک عدد برسد هزینه می‌شد، آن زمانی که ما از درنا سی تا چهل تا داشتیم، چقدر در هزینه‌های صرفه‌جویی می‌شد و موفق‌تر می‌شدیم؟ بسیار زیاد. اما متأسفانه ما دیر وارد عمل می‌شویم. این معضل هم مربوط به ایران نیست و در همه جای دنیا این مشکل وجود دارد. وقتی ما جمعیت پایداری از یک گونه داریم به آن بی توجهی می‌کنیم و زمانی که به وضعیت شکننده رسید و آخرین افراد آن چمعیت باقی ماندند، شروع می‌کنیم به هزینه کردن. در همان منطقه فریدون‌کنار که امید زندگی می‌کند، ما کشتار وسیع پرنده‌ها را داریم. همین الآن گونه‌هایی مثل قاز پیشانی سفید کوچک و مثل عروس‌قاز را داریم که این گونه‌ها هم جمعیت بسیار شکننده و کمی دارند، اما در بی توجهی کامل جمعیت آنها هم دارد کمتر می‌شود و به مرز انقراض می‌رسد. به جای اینکه حواس‌مان به این گونه‌ها باشد، کلی هزینه می‌کنیم برای موضوعاتی که به نتیجه نمی‌رسد. منظورم این نیست که برای درنای سیبری هزینه نکنیم، منظور این است که حواس‌مان باشد بقیه گونه‌هایمان به چاله انقراض نروند.

درنای بلژیکی رؤیا حداقل باید سه چهار ماه در زیستگاه رها و تحت مراقبت می‌بود

پروژه‌های معرفی مجدد گونه پروژه‌های بسیار جنجالی و دشواری‌اند. اولاً باید روی فردی که قرار است آزاد شود و به طبیعت برگردد، تست‌های مختلفی انجام شده باشد؛ باید تست پرواز شده باشد، وحشی بار آمده باشد، تست تغذیه شده باشد، تست ترس از شکارگر را گذرانده باشد. طوری که اطمینان پیدا کنید آن فرد آماده برگشت به طبیعت است. علاوه بر این زیستگاهی که پرنده قرار است به آن برگردد باید کاملاً امن شده باشد و در عین حال وقتی که پرنده به زیستگاه می‌آید باید تا یک مدت قابل توجهی تحت مراقبت باشد. متأسفانه هیچکدام از این شروط در رهاسازی آخر رعایت نشده بود. مهم‌ترینش اینکه این زیستگاه به هیچ عنوان امن نشده بود. با فاصله کمتر از دویست متر از محل رهاسازی درنای وارداتی ده‌ها تور شکار وجود داشت. کافی بود این پرنده پرواز می‌کرد و دویست سیصد متر حرکت کند تا توی یکی از این تورها گیر می‌کرد. زیستگاه امن نشده بود. فرصت کافی به پرنده داده نشد تا با محیط آشنا شود. پرنده کمتر از یک ماه تا شروع مهاجرت فرصت داشته. در این مدت باید محیط را می‌شناخت، ذخیره چربی می‌کرد، تغذیه می‌کرد، که یک ماه برای این کارها زمان بسیار کمی است. این زمان حداقل باید سه چهار ماه می‌بود. بنابراین با توجه به اینکه این نکته‌ها رعایت نشده، شکست پروژه چندان غیرقابل انتظار نبود. برای انجام پروژه‌ای به این اهمیت، باید جوانب خیلی بیشتری سنجیده می‌شد.

به احتمال زیاد امید را از دست می‌دهیم...

راه قطعی برای حفظ گونه درنای سیبری مهاجر به ایران وجود ندارد. وقتی جمعیت یک گونه به یک فرد می‌رسد، قطعاً راه حل قطعی وجود ندارد. در بهترین حالت، یعنی اگر تمام استانداردهای بین‌المللی رعایت شود، می‌توان احتمال داد که در خوشبینانه‌ترین حالت بیست تا سی درصد احتمال موفقیت پروژه هست. بنابراین امید بسیار کم است. به خصوص که ما الآن در شرایطی نیستیم که بتوانیم استانداردها را در بهترین شرایط رعایت کنیم. در شرایط فعلی بالاترین احتمالی که برای نجات گونه امید هست ده درصد است و من فکر می‌کنم به زودی سن طبیعی امید تمام می‌شود و ما درنای امید را از دست می‌دهیم. اما امیدواریم حداقل که این درس عبرتی باشد تا بقیه گونه‌ها را از دست ندهیم.

مدل حفاظت از محیط زیست تغییر کرده / لزوم آموزش جامع محلی در مواجهه با حیات وحش

در گذشته مدل حفاظت حیات وحش این‌طوری بود که گفته می‌شد برویم ببینیم کجا حیات وحش زیاد است، مناطقی که اوج حضور پرنده‌ها و حیات وحش است را حفاظت شده اعلام کنیم، ورود افراد را به آن منطقه ممنوع کنیم، و این‌طوری جزایری داشته باشیم که این جزیره‌ها مختص زندگی پرندگان و حیات وحش است. مدل حفاظت این‌طوری بود که فاصله بین حیات وحش و انسان را زیاد کنیم و اجازه ورود انسان به محل زندگی حیات وحش را ندهیم. اما در دهه اخیر مدل حفاظت به سرعت و به شدت تغییر کرده. امروز دیگر مدل‌های حفاظت بر این مبنا هستند که ما باید بپذیریم جمعیت انسان اینقدر زیاد شده که در تمام زیستگاه‌های طبیعی به شکلی حضور انسان را خواهیم داشت. بنابراین تنها راه نجات حیات وحش این است که بتوانیم یک تعامل و همزیستی بین انسان و گونه‌های جانوری ایجاد کنیم. متأسفانه کشور ما در این زمینه عقب است. ما در مدل حفاظت پیشین اتفاق پیشرو بودیم و مساحت قابل توجهی از کشورمان، یعنی بیشتر از ۱۳ درصد مساحت کشور را حفاظت شده کردیم و نسبتاً هم با کیفیت خوبی حفاظت کردیم، اما این مدل دیگر پاسخگو نیست. مدل جدید، مدلی که مبتنی بر واقعیت شرایط امروز است این است که ناچارا بپذیریم انسان و حیات وحش باید در کنار هم زندگی کنند. بنابراین نقش جوامع محلی بسیار مهم است و این را در کشور ایران به وضوح می‌توانیم ببینیم.

پرنده‌ها در جنوب کشور زندگی مسالمت‌آمیزی با مردم محلی دارند

مثلاً یکی از چیزهایی که ما در ایران شاهد هستیم همان شکار پرندگان بود که گفتم. اما قبل از آن خوب است از نمونه خوب آن بگویم. ما در جنوب ایران مردمی داریم که زندگی‌شان در کنار پرنده‌ها مسالمت‌آمیز است و آنها در کنار هم یک زندگی مسالمت‌آمیز دارند. اما این قضیه در شمال کشور تا حدود زیادی برعکس است و متأسفانه مردم محلی میزان قابل توجهی از پرنده‌ها را شکار می‌کنند. شما اگر به شهرهای جنوبی کشور مثل شهرهای بندرعباس، بوشهر، بندر لنگه، چابهار و بندر جاسک سفر کنید، می‌بینید پرنده‌ها در کنار انسان چقدر احساس آرامش دارند. یعنی اگر شما سوار قایق هم بشوید می‌بینید پرنده‌ها با فاصله بسیار نزدیکی از قایق پرواز یا حرکت می‌کنند؛ حتی پرنده‌های بسیار بزرگ جثه مثل پلیکان در فاصله سه چهار متری قایق نشسته‌اند و دارند زندگی طبیعی‌شان را می‌کنند. اما وقتی به شهرهای شمالی می‌روید، پرنده‌ها ممکن است حتی از یکی دو کیلومتری شما فرار کنند که این نشان می‌دهد نقش جامعه محلی و استقبالی که از پرنده‌های مهاجر می‌کنند مهم است.

۷۰ درصد پرنده‌های ایران مهاجر هستند / ایران مسیر مهاجرت پرنده‌های سیبری است

محل جغرافیایی که ایران در آن قرار گرفته یک پل ارتباطی بسیار مهم برای پرندگان مهاجر در ابعاد بین‌المللی است. پرنده‌هایی که مهاجر هستند و در سیبری زادآوری می‌کنند، در شمال کره زمین، شمال اروپا، شمال چین، شمال روسیه زادآوری می‌کنند، با رسیدن فصل پاییز همه باید مهاجرت کنند، چون آنجا کاملاً یخبندان می‌شود. برای همین به مرزهای جنوبی مهاجرت می‌کنند و تعداد قابل توجهی به سمت قاره آفریقا حرکت می‌کنند. منطقه خاورمیانه و به خصوص کشور ایران یک پل ارتباطی است که آن مناطق شمالی را به مناطق جنوبی متصل می‌کند. بنابراین کشور ایران کشور بسیار مهمی در مسیر مهاجرت پرنده‌ها است و به همین علت این است که می‌گوئیم امروزه بیش از ۷۰ درصد پرنده‌های ایران مهاجر هستند. یعنی اگر شما مثلاً توی بهمن‌ماه به یک پارک بروید و پرنده‌ها را ببینید، و بعد شش ماه بعد دوباره این دیدار را تجدید کنید، پرنده‌های متفاوتی را می‌بینید. چون پرنده‌ها مهاجرت کرده‌اند و پرنده‌های دیگری آمده‌اند. پس ما شرایطی داریم که می‌توان گفت پرنده‌های کشور ایران مهاجر هستند.

ظرفیت بالایی در میزبانی پرنده‌های مهاجر داریم، اما از این ظرفیت استفاده نشده است

بنابراین ما در ابعاد بین‌المللی بسیار پراهمیت هستیم. اما اینکه چه وضعیتی داریم، متأسفانه اغلب جمعیت پرنده‌های مهاجر در ایران رو به کاهش است. البته این تفاوتی با وضعیت بین‌المللی ندارد و در تمام دنیا جمعیت پرنده‌ها در حال کاهش است. وضعیت به نحوی است که ما می‌گوئیم در ششمین انقراض بزرگ کره زمین قرار داریم. سرعت کاهش گونه‌ها آنقدر زیاد است که اصلاً قابل تصور نیست و با برخورد شهاب سنگ به زمین برابری می‌کند. اما با این‌همه ایران نسبت به کشورهای دیگر کشورهای توسعه‌یافته هم وضعیت قابل قبولی ندارد و می‌تواند بهتر از این باشد. اغلب تالاب‌های کشور ما وضعیت بسیار نگران کننده‌ای دارند و خیلی‌هایشان خشک شده‌اند. قوانین مربوط به صید و شکار در ایران محدود اجرا می‌شود، تنها در مناطق حفاظت شده ناظر و محیط‌بان داریم، وضعیت پایش پرنده‌های‌مان ضعف دارد، نمی‌دانیم پرنده‌ها در کشور چه وضعیتی دارند و چه تغییراتی دارند؛ بنابراین ما ظرفیت بسیار بالایی داریم اما تا امروز از این ظرفیت استفاده نکرده‌ایم.